به هر حال، مسعود در همان سالهای نخست سلطنتش، علی رغم قحطی و بیماری وبا که از عراق و شام تا خراسان و هند تقریباًَ در همه جا فراگیر شده بود، «423 ق / 1032 م» و با وجود ترکمانان که در خراسان به غارت و ***** مشغول بودند؛ به یاد سنت دیرین پدر افتاد که غزو و جهاد را در هر سال واجب میدانست.
در دره کشمیر قلعهای به نام «سرستی» را که پدرش محمود چند بار به تسخیر آن کوشید، اما توفیقی حاصل نکرد، فتح و با غنایم فراوان و بردگان بسیار به غزنین بازگشت «424 ق / 1033 م». اما به رغم گرفتاریهایی که
ترکان غز - طوایف سلجوقی - در این ایام برای وی در تمامی خراسان به وجود آورده بودند و با آن که
علی تکین، در ماوراء النهر و
هارون پسر التونتاش در خوارزم بر علیه مسعود با ترکمانان همدست شده بودند و
خراسان نیز بر اثر مظالم حاکم فاسد آن، سوری بن معتز، عرصه جنگ داخلی و آشوب در طوس و غارت نیشابور شده بود؛
مسعود، به جای
برخورد با بیداد حاکمان محلی خود،
تدبیر ترکان غز و
فرو نشاندن عصیان ماوراء النهر،
لشکر به گرگان و طبرستان کشید و فتنه باکالیجار، واپسین امیر زیاری را که از پرداخت خراج خودداری ورزیده بود، فرو نشاند تا این که سرانجام صلح نامهای با امیر زیاری منعقد ساخت «ربیع الاول 426 ق / ژانویه 1035 م».
در دره کشمیر قلعهای به نام «سرستی» را که پدرش محمود چند بار به تسخیر آن کوشید، اما توفیقی حاصل نکرد، فتح و با غنایم فراوان و بردگان بسیار به غزنین بازگشت «424 ق / 1033 م». اما به رغم گرفتاریهایی که
ترکان غز - طوایف سلجوقی - در این ایام برای وی در تمامی خراسان به وجود آورده بودند و با آن که
علی تکین، در ماوراء النهر و
هارون پسر التونتاش در خوارزم بر علیه مسعود با ترکمانان همدست شده بودند و
خراسان نیز بر اثر مظالم حاکم فاسد آن، سوری بن معتز، عرصه جنگ داخلی و آشوب در طوس و غارت نیشابور شده بود؛
مسعود، به جای
برخورد با بیداد حاکمان محلی خود،
تدبیر ترکان غز و
فرو نشاندن عصیان ماوراء النهر،
لشکر به گرگان و طبرستان کشید و فتنه باکالیجار، واپسین امیر زیاری را که از پرداخت خراج خودداری ورزیده بود، فرو نشاند تا این که سرانجام صلح نامهای با امیر زیاری منعقد ساخت «ربیع الاول 426 ق / ژانویه 1035 م».