با وجود اختراعات چشمگير در فرانسه، فناوري پيشرفته و همينطور كاربرد آن در صنعت بيشتر در انگلستان يافت مي شد. كارآفرينان و مهندسان از كشورهاي مختلف اروپاي قاره اي براي آشنايي با ماشينهاي جديد و روشهاي تازه توليد به جزاير بريتانيا كشيده مي شدند. آنها در پي اين نيز بودند كه تجهيزات و ماشينهاي بخار را خريداري كنند. چنين كاري دشوار بود؛ چراكه انگلستان كه مراقب رقابتهاي سوداگرانه بود، قوانيني را در جهت ممنوعيت صدور فناوري وضع كرد.
چنين قوانيني صدور فناوري از بريتانيا به بقيه اروپا را كند كرد، اما نتوانست از آن جلوگيري كند. فرانسه، آلمان، سوئيس و هلند از جمله كشورهايي بودند كه تلاش مي كردند به فناوريهاي موجود در انگلستان دست يابند.
همچنين قوانيني در انگلستان مبني بر ممنوعيت مهاجرت كاركنان كارآزموده و متخصص به ساير كشورها وضع شده بود؛ اما سوداگران ساير كشورهاي اروپايي بعضا با وعده حقوقهاي گزاف موفق به جذب آنها مي شدند.
با به قدرت رسيدن ناپلئون بناپارت در فرانسه در سال 1799 و به دنبال آن تسخير بيشتر اروپا توسط او، ورود تجهيزات و كارگران انگليسي به قاره اروپا باز هم دشوارتر شد. انگلستان به زودي درگير جنگ با ناپلئون شد و سرانجام اروپاي غربي را به محاصره دريايي درآورد، كه نتيجه آن كندي آهنگ انقلاب صنعتي در قاره اروپا بود.
مثلا در فرانسه تلاش هاي ناپلئون در ترويج نوسازي صنايع نساجي با شكست رو به رو شد كه سبب آن تا حدود زيادي محاصره دريايي انگلستان بود كه توليدكنندگان فرانسوي را از دسترسي به مواد خام، به ويژه پنبه محروم ساخت و آنها كه نخ كافي براي تامين نياز دستگاه هاي بافندگي سنتي و دستي نداشتند، ماشينهاي موتوري بافندگي را كنار گذاشتند.
در زمان شكست نهايي ناپلئون در واترلو، تنها دويست ماشين بخار در فرانسه موجود بود، كه با هزاران دستگاهي كه در انگلستان مشغول كار بود، قابل مقايسه نبود. از آن گذشته ماشينهاي بخار فرانسوي عقب افتاده بود و بسياري از آنها به خاطر نبود قطعات از دور خارج شده بود، در حالي كه بسياري از مدلهاي انگليسي مطابق آخرين پيشرفتهاي علمي بودند.
با پايان گرفتن جنگهاي ناپلئون در سال 1815 انقلاب صنعتي در قاره اروپا به طور جدي آغاز شد و در بلژيك كه تا زمان استقلالش در 1830 بخش جنوبي هلند بود ريشه هاي محكمي يافت. بلژيك نيز مانند انگلستان داراي جمعيتي رو به رشد، ذخاير خوب زغال سنگ و آهن و صنعت بافندگي چند قرني آماده براي ماشيني شدن بود.
بلژيك نيز با وجود قوانين انگليسي ممنوعيت انتقال ماشينها و كارگران به خارج به سنت قاره اي استفاده از فناوري انگليسي براي ماشيني كردن صنعت خود ادامه داد. در عين حال اما توليدكنندگان بلژيكي در يافتن متحدان، سازندگان يا كارآفريناني كه مايل باشند قانون را ناديده بگيرند و به آماده سازي صنعت بلژيك كمك كنند به ندرت با مشكلي مواجه مي شدند. اين كار گاهي با رشوه انجام مي شد و گاهي به اين سبب كه آنها اين رافرصتي براي كسب سود در كشوري مي ديدند كه در آن رقابت فناوانه كمتر از انگلستان بود.
در ميان مهمترين كارآفرينان خانواده كوكريل بودند كه نخستين ماشينهاي شانه زني پشم و نخريسي را در بلژيك احداث كردند. كوكريل ها سرانجام كارخانه اي را در شهر ليژ براي توليد ماشين آلات بافندگي احداث كردند كه نخستين كارخانه از اين نوع در خارج انگلستان بود. نيروي كار بيش از دو هزار نفري آن را به يكي از بزرگترين كارخانه هاي جهان تبديل كرد. اين خانواده سپس در بلژيك وارد كار استخراج معدن و كشتي سازي شد. يكي از كوكريل ها به اين مي نازيد كه «من تمام اختراعات جديد را ده روز پس از به نتيجه رسيدن ان در اختيار دارم.»