• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

تمدن باشکوه مایا

..::آبی دل::..

متخصص بخش
4585.jpg


با سلام خدمت دوستان امروز درباره سومين تمدن انتخابي در نظر سنجي با شما صحبت مي کنيم بله درباره تمدن مايا ، تمدن جنگلهاي وسيع امريکاي مرکزي و جنوبي اميدوارم که استفاده لازم را ببريد یکی از تمدنهای گمشده در جهان مایا می باشد به نظر بعضی از باستانشناسان مایا تمدنی بوده پیشرفته دارای تقویمی دقیق . مردم مایا دارای خط بودند به مانند مصریان باستان که به هیروگلیف مایا معروف است و از تعدادی اشکال تشکیل شده است که از ان در نوشتن حرفهای خودشان استفاده می کردند . ...
تمدن باشکوه مايا
در تمدن مايا دين عامل متحد کننده جامعه بود . تمام طبقات اجتماع از شاه و طبقات نخبه گرفته تا روستاييان همه اعتقادات مشترکي داشتند . بنابراين گر چه بازرگاني وسائلي براي ماياها فراهم اورد تا تمدن خود را پايه ريزي کنند ، دين پايه و اثاث واقعيشان بود . ليندا شِل و ديويد فرايدل موضوع را چنين توصيف مي کند
محور اصلي واقعيت موجود ما در مغرب زمين ، اقتصاديات است . نکات و پديده هاي مهم در زندگي ما غربيان مانند يشرفت ، عدالت اجتماعي ، صلح و جنگ ، و اميد و رفاه و امنيت ، همگي در قالب ماديات بيان مي شوند . کشمکش و نزاع ، خواه اخلاقي و خواه جنگي بين داراها و ندارها در دنياي ما ، در عرصه زندگي عمومي ما و در افکار ما نسبت به اينده ، نفوذ کرده ان ها را تحت تاثير قرار مي دهد . مايا ها واقعيت موجود خود را بيش تر در قالب و چارچوب مذهب و اداب و رسوم تدوين کرده بودند تا مادياتدين مايا مکان ادمي را در طبيعت ، در حرکت جهان مقدّس و در راز و رمز مرگ و زندگي ، بيان و تعيين مي کرد ، همانگونه که مذب ما نيز در شرايطي خاص چنين مي کند : مانند مراسم زناشويي و تشيع جنازه . ولي نظام مذهبي انان در عين حال مسائل سياسي ، کارکرد اقتصادي و گذران جامعه را نيز در بر مي گرفت
4586.jpg

درک ديدگاه ماياها درباره هستي ، براي ذهن مغرب زميني دشوار است . ماياها در اساس باور داشتند که دو بُعد يا دو دنيا وجود دارد : دنيايي ديگر که مخصوص خدايان است ، و دنياي انسانها . اين دو دنيا در سه حوزه ظاهر مي شدند : 1 _ اسمانها يا دنياي بالايي که مسکن خدايان اسماني بود ، 2 _ زمين يا دنياي مياني که مسکن مايا ها بود و 3_ دنياي زيرين که " زيبالبا " نيز خوانده مي شد و مسکن خدايان زيرزميني و روح انسانهاي مرده بود. قلمرو اسماني شامل سيزده طبقه بود ، قلمرو زيرزميني نُه طبقه داشت ، فرمانروايي هر يک از طبقات بر عهده يکي از خدايان بود ، ولي خدايان ديگري نيز ساکن ان بودند . به عبارت ديگر قلمرو خدايان نيز داراي همان نظام سلسله مراتبي و درجه بندي قلمروي انسانهاست
4587.jpg

مايا ها در مورد وضعيت زمين در جهان هستي و ارتباط خدايان با اين وضعيت نيز ديدگاه پيچيده اي داشتند ، مايکل دي کو در مورد اين مسئله توضيح مي دهد ، مسئله اي که کارشناسان مختلف با داشتن اطلاعاتي اندک درباره اش ، نظرات گوناگون ارائه کرده اندبا اطلاعات ناچيز و متناقضي که ما در دست داريم بسيار دشوار است که بتوان فلسفه انان را رباره نظام هستي بازسازي و بيان کرد ، ولي انها ظاهرا کره زمين را مسطّح و نه گِرد مي دانستند با چهار گوشه که هر گوشه اي يکي از جهات اصلي را نمايان مي کرد ، ضمنا هر يک از جهات چهار گانه رنگ ويژه اي هم براي خود داشت : رنگ سرخ براي مشرق ، رنگ سفيد براي شمال ، رنگ سياه براي مغرب ، و رنگ زرد براي جنوب ، و رنگ سبز هم براي مرکز همه انها . اسمان چند رنگ بود و از چهار سو ، توسط چهار خدا با رنگ هاي متناسب و شايسته انان حمايت مي شد . از سوي ديگر اسمان را در ان بالا چهار درخت نگه مي داشتند ، که هر کدام رنگ و جنس مختلفي داشتند و يک درخت در مرکز قرار گرفته بود که رنگ ويژه ابريشم سبز داشت در مورد ماهیت دنیای زیرزمینی در نزد مایاها نیز دانشمندان امروزی اختلاف نظر دارند . اسپانیایی هایی که سرزمین مایا ها را تصرف کردند نوشته بودند که از دید مایا ها زندگی پس از مرگ یک دنیای زیرزمینی است که مکان های مختلفی دارد و مردگان شادمانه و خوشحال یا دردمندانه و در رنج تا ابد در ان ها ساکن می شوند . به زبان دیگر دنیای زیرین مایاها با نظرات و مفاهیم زندگی پس از مرگ در نزد مسیحیان شباهت هایی داشت ، به این ترتیب که مردمان خوب در بهشت پاداش می گیرند و بدکاران برای همیشه در دوزخ رنج و عذاب خواهند دید . به همین دلیل پاره ای از کارشناسان ظّن می برند که روایت اسپانیایی ها در این باره ، آگاهانه یا ناخوداگاهانه ، انعکاس نظر نویسندگان اروپایی است و باورهای مسیحی را در درون باورهای مایا جای داده اند . پاره ای دیگر از کارشناسان با این نظر مخالفند و میگویند گزارش اسپانیایی ها از باور مایا ها در مورد ان دنیا ، دقیقا عقاید مایا ها را منعکس می کنددر مورد جنبه های گوناگون مراسم مذهبی تدفین مردگان مایا نیز کارشناسان اختلاف نظر وجود دارد . مثلا دکتر پیتر هاریسون در جریان حفاری یکی از گورهای گورستان تیکال چیز عجیبی پیدا کردجالب ترین نکته در این گور مشاهده دو ظرف کاشی بزرگ بود که یکی را بر روی سر جسد و دیگری را بر کمرش نهاده بودند . کاسه ای که بر روی سرش قرار داشت محتوی استخوان های خرد شده یک زن بزرگسال بود ، در حالی که کاسه قسمت پایین ، محتوی استخوانهای کودکی زیر یک سال بود . این نکته که این افراد چه کسانی بودنده اند سئوالات زیادی را بر می انگیزد . ایا می شود گفت که انها زن و بچه اش بوده اند ، که با فشردن و له کردن انان در ظرف ، کنارش گذاشته اند که او را در گور همراهی کنند ؟هاریسون در گورستان تیکال شاهد راز و رمزهای دیگری نیز بود . او در مورد مزار یکی از شاهان چنین می نویسدفرمانروا پس از مرگ قطع عضو شده بود ، جمجمه و استخوانهای ران وی همراه جسد دفن نشده بودند . اکنون ما می دانیم که این قسمت های مهم بدن ، بعضی اوقات در خاکسپاری شاهان از بدن حذف می شده اند ... . این موضوعی در خور تحقیق است که چرا قسمتهای مشخصی از بدن انسان پاره ای اوقات به خاک سپرده نمی شدند . ایا این قسمت ها به هنگام زنده بودن شخص بنا به عللی قطع شده بودند ، مثلا در جنگ ؟ و یا اینکه توسط دشمنان به عنوان غنیمت جنگی برداشته شده بودند ؟ یا اینکه خانواده متوفی ان را به عنوان یادگار نزد خود نگه داشته بود ند ؟ حرمت مردگان ، یا حتی بخشی از بدن شخص مرده به اشکار توصیه شده است ، خواه از جانب دشمن خواه از جانب دوست
4588.jpg

نوشته: meraj marjani بر گرفته از کتاب تمدن مایا اثر پاتریشیا د .نتزلی
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
9280.jpg

[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]قوم اسرار
[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]تغذيه خدايان
خدايان مي توانستند در هر جا حضور پيدا کنند . هر چند سه قلمرو معمولا نوعي تشريح مي شدند که گويا عرصه هاي جداگانه اند و يکي بر روي ديگري قرار گرفته است ، ولي مايا ها بيشتر انها را به هم پيوسته مي دانستند تا سطوحي کاملا مجزا از يکديگر .
شل و فرايدل توضيح مي دهند :
"اين دو سطح هستي به صورت جدا نشدني به يکديگر قفل شده بودند . کنش ها و واکنش هاي دنياي ديگر ، سرنوشت اين جهان را تحت نفوذ خود قرار مي دادند ، مثلا بيماري يا تندرستي ، شکست يا پيروزي ، زندگي يا مرگ ، تلخکامي يا خوشبختي را در زندگي آدميان به بار مي اورند . ولي ساکنان دنياي ديگر نيز به نوبه خود براي ادامه شادکامي خود تحت تاثير اعمال زندگان قرار مي گرفتند . فقط زندگان بودند که مي توانستند قوت و غذاي مورد نياز ساکنان دنياي ديگر و نيز ارواحي را که در انجا دوباره متولد مي شدند ، فراهم آورند ... در نظر ماياها ... شاهان از همه برتر بودند ، شمن هاي ( جادوگران ) خداگونه بودند که در هر دو بُعد فعاليت مي کردند و با قدرتي که مراسم اجرا شده کسب مي کرند ، هر دو بُعد را به حال تعادل در مي آوردند ، و بدين ترتيب به قلمرو خويش خوشبختي مي آوردند ."
تغذيه موجودات دنياي ديگر توسط شاهان از راه درخت مرکزي امکان پذير مي شد ، ريشه هاي درخت مرکزي يا " واکاه چان " در دنياي زير زميني فرو رفته بود ، تنه اش در دنياي مياني قرار داشت و شاخه هايش در دنياي فوقاني . اين درخت که تمام سطوح هستي را لمس مي کرد ، کارش به سان مجرا و آبگذري بود بين دو جهان . شاه مي توانست با اجراي آئين هاي ديني محل درخت را تغيير دهد و به جايي ببرد که خود ايستاده است ، سپس از ان نقطه دري را به جهان ديگر مي گشود . در چنين لحظه اي وي قادر بود خدايان را با تقديم غذا يا خون تغذيه کند . مايا ها بر اين باور بودند که خون حاوي عصاره مقدسي است بر هر موجود زنده اي ( که ان را بسته به ناحيه مربوطه کول يا چول مي خواندند ) و چنين مي انديشيدند که خدايان با دريافت ان نيرومند تر و شاد تر مي شوند .

[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]
9281.jpg

[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]فصد و قرباني
نموداري از باورهاي مايا درباره ماهيت مقدس خون ، عبارت بود از عمل فصد ، يعني بريدن رگ انسان يا حيوان براي جاري ساختن خون . ( ولي اين کار الزاما به معناي کشتن انسان يا حيوان نبود . ) فصد در بسياري شعائر ديني ماياها اجرا مي شد . سرچشمه خون بستگي به اين داشت که از اجراي آن شعائر به چه نتيجه اي مي خواهند برسند . خواسته هاي کوچک از خدايان فقط نياز به پرندگان و حيونات کوچک داشت ، در حالي که خواسته هاي بزرگ يا رويدادهاي مهم ، قرباني کردن حيوانات بزرگ را مي طلبيد ، مثلا در شهر کوپان هفده جاگوار در مراسم ديني وقف يک پرستشگاه به درگاه خدايان قرباني شدند .

[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]
9282.jpg

9283.jpg

[FONT=tahoma,Vazir,helvetica,sans-serif]طي اجراي مراسم ديني براي خشنودي خدايان ، پاره اي اوقات لازم مي آمد که يک پادشاه جايي از بدن خود را ببرد تا خون لازم براي مراسم فراهم شود . آثار به جا مانده ماياها نيز نشان مي دهند که در اجراي مراسم گوناگون مذهبي ، از زبان و يا يکي ديگر از اعضاء بدن يکي از نخبگان خون جاري مي شد ، اين جريان به ويژه در مراسم مذهبي مربوط به باروري اجرا مي گرديد . ولي شايع ترين وفراوان ترين مورد براي ريختن خون انسانها ، کشتن آنها در مراسم خاصي بود . در يک چنين قرباني کردن ، فرد مورد قرباني يک اسير جنگي - يک برده - يا کودکي بود که والدينش باور داشتند با قرباني کردن فرزندشان ، طالع سعد و رفاه براي ساير افراد خانواده به بار خواهند آورد.
ماياها اسيران خود را به شيوه هاي گوناگون قرباني مي کردند . يکي از اين روش ها بريدن گلوي قرباني بود ، شيوه ديگر پاره کردن شکم قرباني بود . در شهر چيچن ايتزا در ناحيه يوکاتان ، اسراي قرباني را در باتلاقي مي انداختند ، در حقيقت چاهي بود طبيعي که بر اثر رانش زمين که بر روي يک رود يا درياچه زير زميني قرار داشت به وجود آمده بود .( پديده اي که در يوکاتان امري طبيعي بود ) در واقع دو حلقه از اين گونه چاه ها در يوکاتان وجود داشت ، يکي اب اشاميدني مردم را تامين مي کرد و ديگري مخصوص قرباني کردن بود ، قربانياني که براي خشنودي خداي باران فدا مي شدند . چاه مخصوص قرباني کردن که " چاه قرباني " يا " چاله مقدس " ناميده مي شد ، تقريبا پنجاه متر قطر داشت و گودي ان تا سطح آب حدود بيست متر و عمق خود آن نيز بيست متر بود . اسقف لاندا درباره اين چاله چنين نوشته است : " از دير باز آنها ( مايا ها ) رسمي داشتند که مردان را زنده زنده درون آن بياندازند و اين در دوران خشکسالي بود و براي خدايان قرباني مي شدند . ماياها معتقد بودند که قربانيان نمي ميرند ، هر چند که آنها ( قربانيان ) هرگز دوباره ديده نشدند . جز قربانيان چيزهاي فراوان ديگري نيز در آن مي انداختند ، مانند سنگهاي گرانبها ، و چيزهاي پر ارزش ديگر . "
روش رايج براي قرباني انسان که در بسياري شهرهاي ديگر مايا انجام مي شد آن بود که ابتدا قربانيان را برهنه مي کردند ، سپس بدن آنها را رنگ آبي مي زدند . و بعد آنها را به تالار مخصوص قرباني که خارج از پرستشگاه قرار داشت مي بردند . در انجا قرباني را مي خوابانيدند و يک کاهن سينه قرباني را با يک خنجر تيز مي شکافت و با سرعت قلبش را بيرون مي آورد ، قلبي که هنوز در حال تپش بود . خون قلب را به سر و روي يک بُت که در مرکز جايگاه مراسم بود مي پاشيدند . بقيه خون قرباني را خشک مي کردند که بعدا براي بُخور دادن از ان استفاده مي کردند ، زيرا ماياها بر اين باور بودند که دود اين بخور به هنگام مراسم دعا مي تواند خواست هاي انان را به خدايان برساند .
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
شگفت انگيز است ولي روزگاري دور مردمان چنان دانشي بدست آورده بودند كه انتظارش نمي رفته...منظور فقط ايجاد ساختمانهاي عجيب نيست! بلكه امروزه بر ما آشكار شده است كه آنان درك و شناخت دقيقي نسبت به ساختمان داخلي خورشيد داشته اند! آنها مي دانسته اند كه خورشيد لايه هاي مختلفي دارد كه در سكانسهاي مختلفي در حال چرخش هستند و داراي ميدانهاي مغناطيسي كاملا" متفاوتي اند. همچنين ميدانستند كه اين ميدانهاي مغناطيسي چگونه بر ايجاد لكه هاي خورشيدي تاثير ميگذارند و چگونه لكه هاي خورشيدي بر زندگي انسان بر روي زمين! همچنین مي توانستند تعداد اين لكه هاي خورشيدي را از تعداد آنها در يك روز تا يك میليون روز را محاسبه كنند! ومي دانستند كه اين لكه ها مدام تكرار مي شوند.! ثابت شده كه خورشيد از چندين لايه ي مختلف تشكيل شده است كه با سرعتهاي مختلفي چرخش ميكنند .لايه ي بيروني هر ۳۷ روز يك بار بطور كامل
ميچرخد..و چون اين لايه و هسته ي خورشيد تفاوت سرعت دارند چيزي شبيه به يك ژنراتور برق را تشکیل ميدهند..به تدريج خورشيد شروع به معكوس كردن ميدانهاي مغناطيسي خود ميكند..كه اين اتفاق هر ۱۸.۰۰۰ سال يك بار صورت ميگيرد..در چنين حالتي زمين هم شروع به معكوس كردن ميدانها ي مغناطيسي خود ميكندتا با ميدانهاي خورشيد مطابقت كند كه اين پديده باعث دگرگوني شديد چهره ي سطح زمين خواهد شد از جمله جداشدن قاره ها از يك ديگر و حركت يخچالهاي قطبي! .



" بادهاي خورشيدي ناشي از حركات و چر خشهاي متفاوت لايه هاي خورشيد ميباشد"
تغييرات پياپي ميدانهاي مغناطيسي باعث تكرار شدن مداوم لكه هاي خورشيدي ميشوند..در هنگامي كه زمين در رابطه ي مشخص با خورشيد و وضعييت مشخص لكه هاي خورشيدي رار داشته باشند زندگي امكان پذير است به اين معني كه زماني كه زمين در جاي مشخصي در فضا قرار گيرد و و خورشيد هم در وضعيت خاص حلقه هاي مغطيسي خود قرار داشته باشد يك نظم مشخص از هر ارگانيزمي قابل انتظار است. صوزتهاي فلكي به راحتي وظعيت زمين را در رابطه (relation to the suncycles) با حلقه هاي خورشيدي نشان ميدهند. اين روش در گذشته ها استفاده ميشده و روش دقيقي هم بوده و هست.. درست مثل اندازه گيري جذر و مد توسط موقعيت ماه . اين دانش مي توانست از آن ما باشد اگر اسپانيا ييهاي متجاوز آن اطلاعات را كه فكر مي كردند شيطانيست نابود نمي كردند! به نظر ميرسد كه د رمقايسه مايا ها از هر كشور اروپايي ديگري در قرن ۱۶ پيشرفته تر بوده اند. امروزه ميدانيم كه آنها با كمك دانش رياضي پیشرفته ی خود، رابطه ي بين خورشيد و زمين و وضعيت خورشيد را تعيين كرده بودند.ماياها از اعشار و مميز در محاسبا ت خود كمك مي گرفته اند و همچنين زمان دقيق وقوع حوادث مفيد در منظومه شمسي را تعيين كرده بودند خيلي پيش تر از آنكه اروپاييان حتي زبان نوشتاري داشته باشند . آنها ميدانستند تا زمان بعدي معكوس شدن ميدان هاي مغناطيسي خورشيد سياره ي ونوس (زحل) چند بار در مدار خود گردش مي كند، و تمام اين اطلاعات رو براي نسلهاي آينده مشخص كرده اند.



بار بعد كه خورشيد دست خوش چنين تغيير شكلي شود..زمين را نيز در يك بلاي فاجعه بار خواهد انداخت! كه اين زمان توسط مايا ها سال ۲۰۱۲ تعيين شده است..اين اطلاعات تماما" بر روي كتيبه ها و در پوش تابوت رهبر ماياها "Pacal" حک شده است . بخاطر اين دانش بر جسته رياضي، آنها توانستند روز دقيق اين واقعه را معين كنند..اين اطلاعات از رمز گشايي و ترجمه ي خط ماياها بدست آمده است..همچنين ميراث گرانبها يي از ماياها پس از رمز گشايي به ما رسيد و آن هم شيوه ي منحصر به فرد محاسبات و دانش رياضي آنها است...كل سيستم دانش رياضي مايا ها بر پایه ی رابطه ي زمين با خورشيد بنا شده است . ماياها مي دانستند كه محور زمين توسط چندين حلقه ي خورشيدي كه تا آن زمان رخ داده بود تغيير زاويه داده است و حتا اندازه ي دقيق اين تغيير را نيز مي دانستند . او اين چنين اظهار كرده است كه هر موج جديد از تكنولوژي، تكنولوژي قديم تر را مانند ردپايي كه در شن محو ميشود محو ميكند.براي مثال، چرتكه توسط "Logaritmic Table" كنار رفت، سپس "Slide Rule" اختراع شد و همين اسلايد رول نيز توسط ماشين حسابهاي الكترونيكي كنار رفت و بزودي خط سيم تلفن جاي خود رو به ماهواره هاي مخابراتي و ارطباتي خواهد داد . شايد نسلهاي آينده (بعد از فاجعه زمين) تصور كنند كه ما انسانهاي امروز، مردماني بي تمدن بوده ايم كه براي مثال حتي تلفن هم نداشته ايم، كه تصور اشتباهي است.بنا بر اين بايد يك بار ديگر نگاهي به چگونگي
زندگي ماياها و ديگر تمدنهاي "Pre-Colombian" نگاهي بياندازيم! اگر آنها از چرخ استفاده نميكردند به اين معناست كه آنها بسيار پيشرفته تر از انسانهاي امروز بوده اند، نه كمتر و اصلا" نيازي به چرخ در كارها و توليدات خود نداشته اند.



برای اينكه دريابيم مردمان آن زمان در چه حدي از دانش ستاره شناسي بوده اند به نوشته هاي" Maurice Cotterell" رجوع ميكنيم ... Cotterell با همكاري گروهي از دانشمندان توانست كه اشكال روي كتيبه ها و درپوش "Palenque" را رمز گشايي كرد. او اظهار داشت حلقه هاي خورشيدي هر ۱۱.۱ سال به اوج خود ميرسند و بلندترين مدت اوج اولين حلقه تا اوج دومين حلقه (Peak To Peak) در سالهاي ۱۸۰۵ - ۱۷۸۸ اتفاق افتاده و ثبت شده است و كوتاه ترين دوره مربوط به سالهاي ۱۸۲۹ - ۱۸۳۷ مي شود و از سال ۱۶۴۵ تا ۱۷۱۵ هيچ گونه لكه ي خورشيدي صورت نگرفته كه ثبت گردد . (The "Maunder Minimum").
در اظهارات بعدي او گفت بارها اين سوال كه "تفاضل اختلاف بين زاويه ميدانهاي مغناطيسي خورشيد و زمين چقدر است؟" مطرح شده است ولي بي جواب مانده است جواب : "چون ما خود بر روي زمين هستيم نمي توانيم تفاضل چرخش ميدانها در رابطه با موقعيت مكاني زمين را تخمين زده و تعيين كنيم." ولي متدي براي بدست آوردن آن وجود دارد كه Cotterell آن را "Rotational Differentiation"< تفاوت چرخشی > اين موضوع را چنين بيان كرد...قطب مغناطيسي قطب P هر ۳۷ روز يك بار به طور كامل بر روي خود ميچرخد و ميدان استوا هر E هر ۲۶روز يك بار، با اين محسبه زماني بدست مي آيد : بعد از ۸۷.۴۵۴۵۴۵ روز، وقتي E يك دور كامل خود را تمام ميكند و P شروع به دور زدن ميكند.پس آناليز لكه هاي خورشيدي به ما نشان ميدهند كه ميدانهاي مغناطيسي خورشيد و تاثيرات آن در فضا هر ۳.۷۵۰ سال يكبار معكوس مي شوند پس در هر ۱۸.۱۳۹ سال ۵ برگشت صورت خواهد گرفت و هر بازگشت نيز ۳۷۴ سال از شروع تا پايانش وقت خواهد برد.اين محاسبات بطور كامل توسط مردمان باستان درك شده بود.



2crljk0.jpg







نها دريافته بودند كه سياره ونوس چند بار در مدار خود ميچرخد تا خورشيد وارد آخرين بازگشت عظيم ميدانهاي مغناطيسي خود شود كه بطور شگفتي بر سياره ي ما تاثير خواهد گذاشت . تنها آنها تاثير حلقه هاي خورشيدي و مغناطيسي خورشيد را بر روي زمين و ساكنان آن را درك كرده بودند بلكه از تغيير شكل و صاف كردن (تخت كردن) جمجمه نيز براي بالا بردن و ارتقاي قابليتهاي مغز استفاده مي كردند.ضاهرا" آنها از وسايل مغناطيسي براي انجام اين عمل استفاده ميكردند تا از وسايل معمولي مانند سنگ يا چوب و احتمالا" تخت كردن پيشاني باعث تحريك در قسمت پينئال مركزي و هيپو تالاموس ميشده است كه ما از آن كاملا" آگاه نيستيم . همچنين هنوز هيچ نظري بر اينكه گه آنها چگونه سنگهايي بالغ بر ۳۰ تون را بدون استفاده از چهارپايان و يا چرخ جابجا كرده اند دردست نيست.در بعضي موارد ما با سنگهايي به مراتب سنگينتر و بزرگتر برخورده ايم كه به بالاي كوهستان برده شده اند، بدون هيچ جاده ي پهني كه بتواند اين سنگهاي عظيم را در خود جاي دهد.به نظر مي رسد كه زماني اين دانشها در سراسر جهان بوده است كه قابليت ها را در همه جا پخش كرده بود، چون اين تكنيها توسط مصريان باستان، آزتك ها، ماياها و ديگر تمدنهاي مشابه مورد استفاده قرار مي گرفته است . اين دانشها سينه به سينه طي قرنها با احترام حفظ و نگه داري ميشد تا اكتشاف گران اروپايي پديدار شدند و تصور كردند با مردماني وحشي و بي تمدن طرف هستند پس آنهارا تماما" كشتند و اطلاعات آنان كه بقول خودشان شيطاني بودند را تا آنجايي كه در توان داشتند نابود ساختند. در صورتي كه اين خود آنها بودند كه بالا ترين حد وحشي گري را داشتند . اين اطلاعات بدون هيچ اغراقي اينجا نوشته شده اند، در حقيقت رازها و معماهاي بسياري در اين دنيا و جود دارد كه ميشه ازشون صحبت كرد . گرچه بعضي اعتقاد دارند كه مردمان آن زمان از نوعي دستگاه الكترومگنتيك ضد جاذبه استفاده ميكردند اما مدارك موجود نشان مي دهند كه از متدهاي طبيعي در تمام كارهاي انجام شده استفاده شده است و به نظر ميرسد فاكتور هاي طبيعي در كار بوده اند، خواه روحي و خواه فيزيكي يا مكانيكي از جابجايي اجسام گرفته تا پيشبيني وقايع و حوادث فاصله دار از هم در نظام خورشيدي .
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
راز درخشندگی بناهای مایاها

محققان دانشكده تحقيقات و فنون "كوئينزلند" پس از بررسي شواهد به جا مانده از بناهاي عهد باستان ماياها اعلام كردند: سازندگان معابد و كاخ‌هاي ماياها براي درخشندگي اين ساختمان‌ها در طول روز، از دانه‌هاي رنگي درخشان و پرتلألو استفاده مي‌كردند.

به گزارش ميراث آريا(CHTN)، دكتر "رزماري گودبال" از محققان اين دانشگاه گفت: با بررسي قطعات به جا مانده در شهر تاريخي "كوپان" ماياها دريافتيم كه آنها در ساختمان‌هاي خود از سنگ "ميكا" استفاده مي‌كردند كه با گرم شدن در مقابل نور خورشيد، سبب درخشندگي ساختمان‌ها مي‌شدند.

وي افزود: با بررسي بقاياي ساختمان "روزاليلا" كه يكي از بلندترين بناهاي ساخته شده دوره ماياها است توانستيم تكه‌هايي از دانه‌هاي سبز رنگ ميكا را كشف كنيم كه سبب درخشان شدن اين بنا مي‌شدند.

وي با تأكيد بر اينكه نور خورشيد و گرماي، آن سبب ايجاد اين تلألو مي‌شده، گفت: منطقه كوپان كه در سال 1600 پيش از ميلاد بنا شده تا سال 400 پس از ميلاد يعني زمان ساخت "روزاليلا" استفاده زيادي نداشته و همين امر ابهامات و اسرار بسياري را از اين شهر و بناهاي آن به جا گذاشته است.

به عقيده "گودبال"، "روزاليلا" از 15 نوع گچ و رنگ تشكيل شده كه شناخت مواد معدني و كاني‌هاي به كار رفته در آن سبب مي‌شود رنگ هر كدام از اين لايه‌ها مشخص شود.

به عقيده وي گچ‌هاي به كار رفته در اين بنا در طي سال‌هاي متمادي تغيير رنگ داده و از خاكستري به سفيد تبديل شده است.

محققان اميدوار هستند با بررسي دقيق‌تر خرابه‌هاي شهر كوپان و تشخيص نوع مواد به كار رفته در بناهاي آن راه‌كارهاي مفيدتري را براي حفظ منطقه و جلوگيري از تخريب بيشتر آن پيدا كنند.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
عجيب ولي واقعي





(تيتر کوتاه : يکي از عجايب اين قوم ايجاد تقويم کسوف و خسوف قرن بود که امروزه قوي ترين کامپيوتر ها نيز نمي توانند آن را محاسبه کنند.)


زماني که قاره آمريکا کشف شد، در آمريکاي لاتين اقوامي زندگي مي کردند که اگر چه به نظر وحشي مي آمدند ، اما در زمينه ي نجوم پيشرفت چشمگيري کرده بودند ، دقت و اندازه گيري آن ها به حدي بود که تا به امروز کسي موفق به کشف راز موفقيت آن ها نشده است. طبق تحقيقات ، آخرين باز ماندگان آنها در شيلي زندگي مي کنند، اما از تمدن قديم مايا ها ديگر چيزي باقي نمانده است. يکي از عجايب کار اين قوم ايجاد تقويمکسوف و خسوف قرن بود که امروزه قوي ترين کامپيوتر ها نيز نمي توانند به راحتي آن را محاسبه کنند.مايا ها آغاز جهان را در حدود 20000 سال پيش مي دانستند که مي توان آن را جزء معدود ترين اشتباهاتشان به شما آورد. اما جالب آنکه پايان جهان را 21 آوريل 2012 دانستند.


ضمنا قوم مايا يک تقويم سنگي ساخته بودند که از دو دايره تشکيل شده بود که يکي از آن ها کوچکتر از ديگري بود و در داخل دايره ديگر قرار مي گرفت. دايره بزرگتر 365 دندانه و دايره کوچکتر 12 دندانه داشت که علامت روز ها و ماه ها بودند!!!!!!!!!!!!!(مصطفي : بابا اينا ديگه کي بودند؟!!!!!20000 سال پيش ، قبل از اينکه تقويم هايي همچون تقويم خيامي يا ميلادي و... بوجود آيد چه کار هايي مي کرده اند.) هر وقت دو تا دندانه علامت دار به هم مي رسيد ، يک کسوف اتفاق مي افتاد. آخرين کتاب مايا ها که به زبان خاصي نوشته شده بود، توسط بک کشيش پرتغالي که براي تبليغ دين مسيح به آنجا رفته بود، به آتش کشيده شد و اين کار سند بسيار مهمي براي کشف اسرار اين قوم مرموز از بين رفت. البته چند جلد از اين کتاب ها نجات پيدا کرد ، اما هنوز قوم مايا و راز پيشرفت آنان در نجوم در هاله اي از ابهام قرار دارد.
 

..::آبی دل::..

متخصص بخش
اربابان کره زمین

35aitt1.gif


در میان بناهای باشکوه " مایا "ها در " په لنگ " و شهر" چیکن ایتزا " نقوش حجاری شده بسیاری بر تخت سنگها و دیوارها بچشم میخورد – اما سرآمد تمام آنها تابوت حجاری شده ای است, که بسیاری از باستان شناسان و دانشمندان علوم فضائی را به تعجب و تحسین وادار کرده است – این تابوت در سال 1952 توسط تیم کاوشگران پرفسور " البرتو روزلهالیر " بعد از گذشت 2 سال تلاش بی وقفه بدست آمد . در کنار این تابوت انواع لوح های سنگی که وزن بعضی از انها بیش از 5 تن میباشد , بهمراه یک ماسک سنگی که با ظرافت بینظری ساخته شده است – بدست آمد . بر روی این تابوت - تصاویر پیچیده ای نقش بسته بود که سالها تصور می شد این اشکال معنا و مفهوم خاصی ندارند .

2h4mcqx.gif



پرفسور " ریماند کارتایر " باستان شناس نامی جهان که سالهای بسیاری صرف تحقیق و بررسی تمدنهای امریکای لاتین و بخصوص تمدن شگفت انگیز " مایا "ها کرده است, بعد از یک کار طاقت فرسا توانست رمز کتیبه ها و همچنین تابوت حجاری شده را پیدا کرده و آنرا ترجمه نماید. کار پرفسور " ریماند کارتایر " چون طوفان سهمگینی بود که بر اندیشه دانشمندان امروزی ما تازیانه می زد – خبر بسیار حیرت انگیز و شگفت آور بود – مایاها هزاران سال پیش, از نیروی الکترو مغناطیس زمین با خبر بودند .!! آنها درک عمیقی از سیستم خورشیدی و پرتوهای حرارتی آن داشته اند . سئوالی که دانشمندان از خود میپرسیدند این بود : گونه .؟!! مایاها از کجا به این دانش عظیم دست پیدا کرده بودند.؟ این سئوالی است که دانش امروز جوابی برای ان ندارد . متاسفانه بخش عظیمی از کتیبه ها "مایا"ها نابود شده است – اما همان اندک مدارک, دال بر دانشی می کنند که دانش امروز قادر به درک آن نیست . به عنوان مثال باستان شناس امریکایی –" هایات وریل " بیش از 30 سال از عمر خود را صرف تحقیق پیرامون تمدنهای از بین رفته در امریکای جنوبی و مرکزی نمود . او در کتاب بینظیر خود تحت عنوان " پلی از نور " از یک شهر ماقبل " اینکاها" نام میبرد که در حفاظ یک دژه مستحکم و غیر قابل نفوذ سنگی قرار داشت و تنها راه رسیدن به داخل ان پلی از نور یا یک ماده یونیزه بود که بنا بدلخواه ساکنین آنجا ظاهر و یا ناپدید می شده است.!! " هایات وریل " که در سن هشتاد سالگی چشم از جهان فرو بست – تا اخرین لحظه عمرش آن را تائید مینمود و همسر وی نیز که بعد از او هنوز در قید حیات بود از نقطه نظرات شوهر متوفی اش حمایت میکرد . اما " هایات وریل " با کدامین مدرک اینچنین محکم از یک پل نوری حرف میزند.؟! در کشور مکزیک یک قلعه مستحکم که دیوار به بلندی 14 متر و پهنای بیش از 5 متر میباشد وجود دارد – که بصورت مربع است و هیچ دربی ندارد . وزن سنگهای بکار رفته در این بنای اسرار امیز هر کدام بیش از 25 تن میباشد – که بصورت باور نکردنی صیقل داده شده است - در اطراف این قعله اسرار آمیز هیچ مدخل یا وردی کشف نشده است.
 
بالا