تنگه بلاغي در جنوب دشت مرغاب در استان فارس قرار گرفته است. جايي که رود پلوار از نزديکي آن ميگذرد و در ادامه مسيرش از اين تنگه عبور ميكند تا در دشت مرودشت به رود كر ملحق شود.
بلاغي، اسم گياهي است كه در اين تنگه و در كنار رود، ميرويد و به همين دليل، اين دره با نام اين گياه معروف شده است. با اين حال از نام كهنتر اين تنگه اطلاعي در دست نيست.
در ميانههاي تنگه بلاغي، دشتي بزرگ و سرسبز ديده مي شود كه به آن دشت بلاغي ميگويند و سد پر ماجراي سيوند پس از اين دشت و در ابتداي بخش بعدي تنگه، ساخته شده است. يعني به فاصله 9كيلومتر.
خاک خوب
تنگه بلاغي به خاطر زمين حاصلخيز، آب فراوان و اقليم سرسبز، از زمانهاي قديم مورد توجه بوده است. در اين تنگه آثاري از زندگي و استقرار جوامع هزاره پنجم پيش از ميلاد تا سده اخير به دست آمده. اين تنگه از معدود جاهايي است كه زندگي و استقرار در آن به مدت 7 هزار سال دوام داشته و بهجز زمانهاي كوتاه، هيچگاه قطع نشده است!
تا به حال در پژوهشهاي فشرده و گسترده باستانشناسان ايراني و خارجي، بازماندههاي روستاهاي هزاره پنجم، بناهاي هخامنشي، كارگاههاي سفالگري و كورههاي سفالپزي، مكانهاي صنعتي و شرابگيري و نيز محل اتراقهاي موقت كوچنشينان و عشاير در تنگه بلاغي بهدست آمده است. حدود 130 محوطه باستاني در تنگه بلاغي شناسايي شده است كه بعضي از آنها اهميت فراواني براي مستندسازي و حفاظت دارند؛ از جمله محوطه 91 بهخاطر سابقه استقراري 6 هزار ساله (5000 پيش از ميلاد تا 1000ميلادي) و محوطههاي 34 و 85 كه شامل تنها بازماندههاي سكونتگاههاي غيرشاهانه از عصر هخامنشي است.
اين هم نماي عمومي تنگه بلاغي؛ يك طرف تنگه، راه تازهساختهشده در محل گذرگاه باستاني واقع شده و طرف ديگر هم تنگه رود پلوار.
البته يك راه ديگر هم سمت چپ اين رود هست كه امروز از آن استفاده چنداني نميشود. رود پلوار، رود كمآبي است و گاه كلا خشك ميشود اما در مواقعي از سال بسيار پرآب و سيلابي است.
سيلابهاي اين رودخانه، بارها شهرها و روستاها را به كلي نابود كرده كه نمونهاش ويراني كامل شهر سعادتآباد در حدود 30 سال پيش بود.
تصوير بز و خورشيد در 6 هزار سال پيش با اين تفسير كه خورشيد به نقطه اعتدال پاييزي رسيده و زمان بارندگي و پايان خشكي و گرماست. در بعضي از اين نگارهها به جاي نقش خورشيد، يك زمين زراعي ميكشيدهاند كه آن هم به همان آرزو ربط داشته. اين تكه سفال يكي از آثار 6 هزارسالهاي به شمار ميرود كه در تنگه بلاغي توسط باستانشناسان كشف شده است.
تيغههاي سنگي اين عكس، تقريبا 15 تا 10 هزار سال قدمت دارند. در شمال دشت بلاغي، غاري پيش از تاريخ به نام «حاجي بهرامي» هست كه آدمهاي عصر فراپارينهسنگي در آن زندگي ميكردهاند.
اين غار بيرون از حريم آبگيري سد قرار گرفته و در آن نمونههايي از ابزارهاي سنگي مانند ريزتيغه و تراشنده به دست آمده است.
پايه ستون كوچكي از يك كوشك شاهانه كه البته بخشهاي زيادي از اين كوشك به خاطر بيدقتي لودرها و بولدوزرهايي كه معمولا سهوا جايي را خراب ميكنند، تخريب شده است.
اين نمونه يكي از معدود نمونههاي ستونهاي هخامنشي است كه در جايي غير از تختجمشيد به دست آمده.
نمونهاي از درختان بادام و پسته كوهي كه به آن بنه هم ميگويند. در تنگه بلاغي مثل سراسر كوهستانهاي زاگرس اين درختها زياد به چشم ميخورند.
تصوير ديگري از راه هخامنشي؛ ديواره سمت راست راه با دقت تمام و مثل يك اثر هنري تراش خورده و نزديك به 10 متر ارتفاع دارد.
بعضي از پژوهشگران معتقدند اينجا راه نه، بلكه يك آبنما بوده است.
6 هزار سال پيش مرده و جسدش را هم به همان شيوه جنيني كه در ايران پيش از تاريخ باب بوده، دفن كردهاند.
در آن زمان مردهها را به طرف محل قرار گرفتن خورشيد در همان موقعيت شبانهروز دفن ميكردند؛ اگر ظهر بود، تاق باز و اگر شب بود، دمر.
گاهي اوقات هم در جهت جنوب غربي؛ يعني جايي كه خورشيد، هنگام انقلاب زمستاني يا شب يلدا در آنجا غروب ميكند؛ نوعي آرزو براي زايش دوباره در جهاني ديگر، مانند زايش دوباره خورشيد در شب يلدا.
اين اسكلت در كنار يك كوره سفالپزي در تنگه بلاغي به دست آمده است.
اينجا بخش انتهايي راه هخامنشي است. اين راه در قسمتي از تنگهبلاغي كه عرض كمي داشته ساخته شده.
در ورودي و خروجي اين راه، حفرههاي كوچكي ديده ميشود كه گويي محل قرار گرفتن زبانههاي درهاي ورودي اين گذرگاه بوده است.