• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

جایی برای دلتنگی های تو!

khodam

متخصص بخش ادبیات
آن زمان که بودي

باز هم تنها بودم

حالا كه...
ديگر خودت

تا آخرش را بخوان…
وقتی که نیست

فکر می کنم برای همیشه گمش کرده ام

اما ناگهان...

گوشه جیب راستم

در طعم تلخ ته یک فنجان
در کنج زاویه آینه اتاقم
یا درگنگی گوش دادن به یک شعر غریب

پیدایش می کنم

غم را همیشه پیدا می کنم...
همیشه
زخم تازه ای نیست…

فقط زخم های قدیمی هی سر باز میکنند

که فدای سر شما…

حال خودتان چطور است؟؟!
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[h=2]
"گوش کن نوای کلبه منو"

tumblr_l3majr9rg11qac6sjo1_500.jpg


ترس وجودش را گرفته
و دلش با زبانش سر سازش ندارد
زندگي اكنون بياباني شده
که مقصدش فقط نا كجاست

هر جاي دنيايي دلم اونجاست
باور كن
عزمم جزم است
اما...
رميدن آهو گونه دلم را چه كنم؟
هر روز حسم تازه تر ميشه
غرق تو ميشم بلكه دريا شم
بيزارم از اينكه تمام عمر
از روي عادت عاشقت باشم

نه
خيلي نمانده
تا تو بيايي و بگويي و ...
من سكوت كنم
و ديگر ...

برگشتن انگار
چيزي شبيه بالا رفتن از كوههاي يك دره
يا شبيه برگشتن رودخانه
سخت است
آري
ديدن پرتگاه و
لبخند زدن سخت است
این روزها می گذرند
آرام ،آرام
آرامتر از آنکه چیزی برای نوشتن داشته باشم.
شايد صبور تر
يا سنگ صبورتر شده ام
حتي دلم نمي خواهد گاهي گلايه كنم
یا می خواهد و... سنگ صبوری ندارم...

 

khodam

متخصص بخش ادبیات
آسمان



زير سوال مي رود
قانون جاذبه
وقتي
آسمان
جاذبه اش
برايم
از زمين هم
بيشتر مي شود...
tumblr_l468bvd0rr1qa55kqo1_500-300x300.jpg

و دردناک است وقتی...
متنی را که با بغض نوشته ام ...
با لبخند بخوانی...
یا حال که خندان نوشته ام...
با بغض...

 

khodam

متخصص بخش ادبیات
این روزها


احوال اين روزهايم را بخواهي خبري نيست جز حس سوزنده اي كه در پوستم كه هيچ

حتي در چشمهايم هم رسوخ كرده
اين روزها آدمها را جور ديگر مي بينم
يكي مي گويد .يكي ساكت است
يكي مي خندد
يكي مي غرد
يكي غصه مي خورد
و يكي غبطه
و من مانده ام ميان همه
و دلم

اين روزها حرف كمتر مي زنم
نمينويسم .به چشم آدمها خيره نمي شوم ...
كه نكند افكارم از چشمهايم در چشمهايشان بنشيند
و تو...
سكوتم
و لبخندهايم را باور مي كني
چون نگاه تلخم را نمي بيني
اما گاهي نمي شود
گاهي رودي باريك همه چيزهاي ناگفته را بازگو مي كند و من
آن زمان
و حالا
هيچ خوب نيستم
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
با کدامین واژه ها باید نوشت؟

اصلا"
به خاطر چه کسی باید نوشت؟!


او که رفته است...

وقتی که نیست دیگر چه می توان کرد جز سکوت...

سکوت فریاد عشق است!

سکوت...
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
شب رفتنت...
همان شب که حرفای شیرین می گفتی
من باید می فهمیدم ...
رفتن تو دیگر در سرنوشتم نوشته شده بود
قبل از اینکه من کاری بکنم
تو رفته بودی ...
شب رفتنت تماشایی بود...
تمام ابرها برای چشمهایم مهمان بودند!
وقتی تو رفتی , مهمانی آغاز شد...
مهمانی من , بدون تو , تصور کن...!
تو رفتی...
اما!
مهمانها ماندند تا ابد........
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
دوستش داری
بیش از آنکه فکرش را کرده باشی حتی
گویی
نفس هایش
خنده هایش
کارهایش
و موفقیت ها و شکست هایش به
نفس های تو
خنده های تو
کارهای تو
و موفقیت ها و شکست های تو زنجیر شده است
اما حتی اگر در یک قدمی اش هم که ایستاده باشی حس می کنی فرسنگ ها فاصله داری با او زمانی که برای لحظه ایی یادت می افتد او حتی تو را نمی شناسد ...
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


لطفاً از ایجاد تاپیک های مشابه خودداری کنید. نام تاپیک درست شبیه تاپیک «جایی برای دلتنگی های تو» هست.
محتوا هم منطبق با تاپیک های مشابهیست که در بخش دلنوشته ها موجود هستن.
با عرض پوزش و ارادت خدمت سارای عزیز تاپیک بسته شد.:1:
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
آسمان بخيل... کوير بی مروت...!!!


كوير،بيابان،شايد هم زمين…
وسعتي هميشه منتظر...
چشمهاي خالي از اشك زمين كه به دنبال اشك آسمانندو…
..ودستان خالي از رنگ زمين كه در حسرت آبي آبند.
يك نفر ميگويد:آسمان بخيل است وگرنه كوير،كوير نميشد.
ديگري ميگويد:مقصر خود اوست كه سبزی اش بسته به گريه آسمان است.وكسي
كه شادي اش به غم ديگري منتهي شودشايسته ترك خوردن است.
يك نفر آرام در گوشم ميخواند:نه آسمان بخيل است و نه كوير بي مروت…
…بيابان براي گون خشك مانده است و كوير هم براي همو نمی بارد …!!!


 

khodam

متخصص بخش ادبیات
چشم به راه ...

شب می رود
و تو همچنان در کنار ماه
در حسرت ديروز و اندوه فردائی
ستاره پر می زند از پيش پای تو
اما تو همچنان در آرزوی خورشيدی
فلق که روی خوشش را می نمايد از دور
تو هنوز چشم به راه آفتابی
کمی بعد که می دمد سپيده صبح
تو آه ميکشی و...
می مانی
چنان گذشته به انتظار
اما...
تو اين بار
چشم به راه مهتابی
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
و نگاهی زيبا ...

من نشسته ام
و در اوج خيال ميترسم
نکند باز غمی
رسد از راه و باز
کوله بارش را
روی دوش دل من جا بگذارد!!!
منم و غم و اندوه
منم و جر عه ای از جام سکوت
منم و روح قلم ، اصل نوشتن
ونگاهی زيبا
که رها می سازد
همه مرغان اسير ذهنم را
و قلم را

و نوشتن را

[h=6]
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
این روزها فقط کافیه ؛
کمـــی حضور نداشته باشـی ،
فراموشت نمی کنن !

بلکه برات یه جایگزیـــن انتخاب میکنن که سرگرم بشن ....

315064_343795529045589_20538195_n.jpg
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هرچند نمی دانم
رویاهایت را با که شریک میشوی
اما هنوز..
شریک تمام بی خوابی های من تویی..
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
سر به هوا نیستم

امــــــــــــا

همیشه چشم به آسمان دارم

حال عجیبی ست

دیدن همان آسمان که

“شاید “تــــــــــــو

دقایقی پیش

به آن نگاه کرده ای…!!!!
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
بـرای رفتــن چمدان می بنـدنـد ،
بـرای مانــدن دل ،
من کدام را ببنــدم ؟!
کــه نــه خیــال رفتن دارم ..............
نــه تــوان مانــدن ...........
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
يہ خاطره..... يہ حرف.... يه لبخنــد...
يــــہ نگاه... و بعــــد .. همين... هميــــن كافيــــہ
تــا بــه خودت بيــاے و مطمئــن بشےكه نمےتونے فراموشــش كنے!!
 

مهشید

کاربر ويژه
317433_uDPowK3t.jpg

دلتنگم !
دلتنگ روزهای مملو از صداقت ، روزهای سکوت ، روزهای آرامش
دلتنگ سکوت های پر از فریاد
دلتنگ سیر پرشتاب و بی اشتباه
دلتنگ پای پر آبله و قلب خستگی ناپذیر
دلتنگم !
کاش باری دیگر مجال حرکت یابم
کاش دوباره اشک میهمان هر لحظه کویر چشمانم می شد
کاش می شد دوباره دست بر زانو بزنم و قد علم کنم
انگار خستگی سالهاست با وجودم عجین شده و توانم را فرسوده
مرا ببخش !
باری دیگر ، مثل همان هزار بار قبلی
مجالی دیگر نصیبم کن
فرصتی نمانده !!!
 

مهشید

کاربر ويژه
من اینجا بس دلم تنگــــــــ استـــــ ،
و هر سازی که می بینم بـــد آهنگـــــــ استــــــ ،
بیــــا ره توشه برداریم قــــدم در راه بی بـرگشتـــــــ بگذاریــــم ،
ببینیم آسمان هر کجـا آیـا همین رنگـــــ استــــــ
 
بالا