دوران شهریاری جمشید عصر طلائی تاریخ ایرانست .
نام جمشید در کاتاها ویشت ها بچشم می خورد. در یشت های۵.۹.۱۳.۱۵.۱۷.۱۹
از جمشید سخن می رود. مثلا دریشت ۱۵ چنین آمده: (( در حالیکه بر فراز نای
البرز کوه بر تخت زرین نشسته وبر بالش زرنگار تکیه زده است ایزد (ویو )
هوا وباد راستایش میکند واز او چنین میخواهد: این کامیابی را ب من ده تو ای
زبر دست که من در میان تولد یافتگان بشر فرهمندترین گردم. در میان مردمان
خورشید سان باشم که من در شهریاری خود چار پایان وانسان را فنانا پذیر کنم
آبها و گیاههان را خشک نشدنی سازم وانسانها غذاهای زیان ناپذیر خورند.))
در یشت هفدهم نیز چنین آمده است :
(( جمشید با همان ویژگی وصفت خاص در صدد است تا زندگی مردمان را خوش
وخرم ودور از گزند سازد. اینبار بالای کوه هرا ( البرز) ب ستایش اشی و نگوهی
( ایزد ثروت ودارائی) می پردازد وخواستار میشود تا ب او توانائی بخشیده شود
تا جهت مردم گله های پروار تهیه کند . تقاضا میکند طوری شود که مرگ از میان
برخیزد وزندگی جانداران با جاودانگی قرین گردد. ونیز آرزو دارد که گرسنگی و
تشنگی بر افتد. ))
در کتاب سوم دینکرد نیز جمشید مورد ستایش قرار گرفته وبا شاه گشتاسب مقایسه
شده است . در کتاب هفتم دینکرد از اقدام اجتماعی جمشید دایر بر تقسیم مردمان ب
چهار طبقه روحانیون . رزمیان . پیشه وران وبرزگران سخن رفته است .
در ادبیات سانسکریت جمشید یکی از خدایان قوم هند واروپائی بوده ولی پس از
جدائی ایرانیان و هند یان در اوستا و ودا عقاید دیگری درباره وی آورده شده است.
تاریخنگاران نیز از متون پهلوی یا ترجمه های آن متون تبعیت کرده اند که میتوان
طبری. بلعمی . حمزه اصفهانی . مسعودی وثعالبی وابن بلخی را از آن زمره دانست.
در جلد اول مجمل التواریخ :
(( نام وی جم ۱ بود وچون بسیار خوش صورت بود او را جم شید ۲ گفتند و او پسر
تهمورث است ولیکن برخی گویند که برادرش بوده است .))
بزعم عده ای از مورخان جمشید نخستین کسی است که ب دانش پزشکی پی برده و
در بهداشت مردم کوشیده است . از جمله آنکه گرمابه را او بمردم سفارش کرده ویاد
داده است . وی اولین فردیست که جاده ها وشوارع را در کوه وصحرا پدید آورده
وشراب انگور در دوران او تهیه شده است.
بقول طبری مدت سلطنت جمشید هفتصد سال بوده و بگفته عده ای از مورخان جمشید
۶۱۷سال در راه خدا گام برداشت وسلطنت کرد و مدت عمرش هزار سال بود .
همه مورخان و نیز شاهنامه در مورد هزار سال مدت عمر جمشید اتفاق دیدگاه دارند.
محمد بن جریر طبری از شاهنامه نقل میکند که پس از فرار ضحاک جمشید زمانی
چند بطور ناشناخته درجهان سرگردان بود. وی در نواحی سیستان سکونت گزید و
دختری از مردم آنجا را بزنی گرفت۳ واز آن دختر پسری متولد شد واز آن پسر
بترتیب لهراسب و گرشاسب وزال و رستم بوجو د آمدند.
برخی گویند که چون جمشید از عدت وصولت لشکر ضحاک آگاه شد ودانست که
در برابر او تاب مقاومت ندارد فرار اختیار کرد وباقی عمر را دور از آدمیان در
غاری بسر آورد. بقول طبری وبلعمی ضحاک اورا گرفته اره بر سرش نهاد وتا
پا بدو نیم کرد واین بزمانی بود که هفتصد سال از پادشاهیش می گذشت.
نام جمشید در کاتاها ویشت ها بچشم می خورد. در یشت های۵.۹.۱۳.۱۵.۱۷.۱۹
از جمشید سخن می رود. مثلا دریشت ۱۵ چنین آمده: (( در حالیکه بر فراز نای
البرز کوه بر تخت زرین نشسته وبر بالش زرنگار تکیه زده است ایزد (ویو )
هوا وباد راستایش میکند واز او چنین میخواهد: این کامیابی را ب من ده تو ای
زبر دست که من در میان تولد یافتگان بشر فرهمندترین گردم. در میان مردمان
خورشید سان باشم که من در شهریاری خود چار پایان وانسان را فنانا پذیر کنم
آبها و گیاههان را خشک نشدنی سازم وانسانها غذاهای زیان ناپذیر خورند.))
در یشت هفدهم نیز چنین آمده است :
(( جمشید با همان ویژگی وصفت خاص در صدد است تا زندگی مردمان را خوش
وخرم ودور از گزند سازد. اینبار بالای کوه هرا ( البرز) ب ستایش اشی و نگوهی
( ایزد ثروت ودارائی) می پردازد وخواستار میشود تا ب او توانائی بخشیده شود
تا جهت مردم گله های پروار تهیه کند . تقاضا میکند طوری شود که مرگ از میان
برخیزد وزندگی جانداران با جاودانگی قرین گردد. ونیز آرزو دارد که گرسنگی و
تشنگی بر افتد. ))
در کتاب سوم دینکرد نیز جمشید مورد ستایش قرار گرفته وبا شاه گشتاسب مقایسه
شده است . در کتاب هفتم دینکرد از اقدام اجتماعی جمشید دایر بر تقسیم مردمان ب
چهار طبقه روحانیون . رزمیان . پیشه وران وبرزگران سخن رفته است .
در ادبیات سانسکریت جمشید یکی از خدایان قوم هند واروپائی بوده ولی پس از
جدائی ایرانیان و هند یان در اوستا و ودا عقاید دیگری درباره وی آورده شده است.
تاریخنگاران نیز از متون پهلوی یا ترجمه های آن متون تبعیت کرده اند که میتوان
طبری. بلعمی . حمزه اصفهانی . مسعودی وثعالبی وابن بلخی را از آن زمره دانست.
در جلد اول مجمل التواریخ :
(( نام وی جم ۱ بود وچون بسیار خوش صورت بود او را جم شید ۲ گفتند و او پسر
تهمورث است ولیکن برخی گویند که برادرش بوده است .))
بزعم عده ای از مورخان جمشید نخستین کسی است که ب دانش پزشکی پی برده و
در بهداشت مردم کوشیده است . از جمله آنکه گرمابه را او بمردم سفارش کرده ویاد
داده است . وی اولین فردیست که جاده ها وشوارع را در کوه وصحرا پدید آورده
وشراب انگور در دوران او تهیه شده است.
بقول طبری مدت سلطنت جمشید هفتصد سال بوده و بگفته عده ای از مورخان جمشید
۶۱۷سال در راه خدا گام برداشت وسلطنت کرد و مدت عمرش هزار سال بود .
همه مورخان و نیز شاهنامه در مورد هزار سال مدت عمر جمشید اتفاق دیدگاه دارند.
محمد بن جریر طبری از شاهنامه نقل میکند که پس از فرار ضحاک جمشید زمانی
چند بطور ناشناخته درجهان سرگردان بود. وی در نواحی سیستان سکونت گزید و
دختری از مردم آنجا را بزنی گرفت۳ واز آن دختر پسری متولد شد واز آن پسر
بترتیب لهراسب و گرشاسب وزال و رستم بوجو د آمدند.
برخی گویند که چون جمشید از عدت وصولت لشکر ضحاک آگاه شد ودانست که
در برابر او تاب مقاومت ندارد فرار اختیار کرد وباقی عمر را دور از آدمیان در
غاری بسر آورد. بقول طبری وبلعمی ضحاک اورا گرفته اره بر سرش نهاد وتا
پا بدو نیم کرد واین بزمانی بود که هفتصد سال از پادشاهیش می گذشت.