آتن كه مقارن آن ايام خود را به شدت معروض تهديد اسپارت هم ميديد، در صدد برآمد با صلح با ايران و رهايي از بار مخارج تجهيزات مربوط به مقابله با حملهي احتمالي ايران خود را براي درگيري اجتنابناپذير با اسپارت بيشتر آماده كند. از اين رو كالياس نام سردار و قهرمان خود را كه شوهر خواهر سيمون و از خاندان اشراف آتن بود براي مذاكرهي صلح به شوش فرستاد. مذاكرات او ظاهراً به مقاولهاي منتهي شد كه به نام او به پيمان كالياس معروف شد (ح448)، و ناظر به تعيين حدود مناطق نفوذ طرفين در امور يونان و آسياي صغير بود. در اصل وجود چنين مقاولهاي بعدها ترديد پيش آمد اما مذاكرات كالياس و مقاولهاي كه او در دنبال اين مذاكرات تهيه كرد به هر صورت كه بود مورد قبول اردشير واقع نشد. از اينكه خود كالياس هم بعد از بازگشت از شوش در آتن به پرداخت جريمه محكوم شد بر ميآيد كه مذاكرات او مورد قبول مقامات آتن هم نبود. حقيقت آن بود كه پيمان كالياس - اگر هم در واقع به صورت مقاولهاي مقدماتي تنظيم شد - منافع هيچ يك از طرفين را تأمين نميكرد و لاجرم منجر به قراري مقبول نشد. معهذا جنگهاي پلوپونز (پلوپونزوس)، كه بين طرفداران آتن و اسپارت درگرفت و تقريباً تمام يونان را درگير كرد، طي چندين سال اردشير را از دغدغهي يونان و ولايات ايوني خلاص كرد. طرفين جنگ هر دو در طي اين ماجرا با دربار شوش وارد مذاكره بودند
اردشير بار ديگر براي حمله به مصر به تجهيز سپاه پرداخت. اين بار آتن به اصرار شاه و در دنبال مذاكرات طولاني با دربار، از مساعدت به مصر خودداري كرد. بعضي شهرهاي يونان و همچنين ولايات ايونيه هم چريكهايي در اختيار شاه قرار دادند.
و پادشاه ايران، با بازيهاي سياسي ماهرانه به ادامهي جنگ كه متضمن نفع ايران به نظر ميرسيد كمك كرد. ساتراپهاي وي در آسياي صغير نيز در اين مدت، مثل سالهاي عهد داريوش در سرنوشت شهرهاي يونانينشين آسياي صغير ـ ايونيا - فرصت مداخلهي مستمر پيدا كردند. در تمام اين مدت طولاني طلاي ايران كاري را كه شمشيرش طي سالهاي اخير از عهدهي انجام دادن آن برنيامده بود به انجام رسانيد.
اردشير بار ديگر براي حمله به مصر به تجهيز سپاه پرداخت. اين بار آتن به اصرار شاه و در دنبال مذاكرات طولاني با دربار، از مساعدت به مصر خودداري كرد. بعضي شهرهاي يونان و همچنين ولايات ايونيه هم چريكهايي در اختيار شاه قرار دادند.
و پادشاه ايران، با بازيهاي سياسي ماهرانه به ادامهي جنگ كه متضمن نفع ايران به نظر ميرسيد كمك كرد. ساتراپهاي وي در آسياي صغير نيز در اين مدت، مثل سالهاي عهد داريوش در سرنوشت شهرهاي يونانينشين آسياي صغير ـ ايونيا - فرصت مداخلهي مستمر پيدا كردند. در تمام اين مدت طولاني طلاي ايران كاري را كه شمشيرش طي سالهاي اخير از عهدهي انجام دادن آن برنيامده بود به انجام رسانيد.