• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

خشايار شاه در آتن

kuruš

متخصص بخش تاریخ
توسيديد ميگويد در روز سوم بعد از اينکه خشايارشا وارد آتن شد ، جار زد که هر کس از آتن رفته مراجعت کند و بداند که مال و جانش محفوظ است و چون مردم بي بضاعت و بي دست و پا که در آتن بودند غذا نداشتند و در شهر اذوقه به دست نمي آمد ، خشايارشا گفت که از گندم ارتش ايران به آنها بدهند که براي خود نان طبخ کنند و در روز پنجم بعد از ورود ايرانيان به آتن دکانهاي نانوايي به کار افتاد و شهر آتن وضع جنگي خود را از دست داد .
در روز دهم بعد از ورود ايرانيان به آتن خشايارشا براي ديدن آکروپل رفت و حتي به خدام معبد الهه بزرگ آتن انعام داد . اسناد تاريخي نشان مي دهد که ده روز بعد از ورود ارتش ايران به آتن در محله سراميکم چند کارگاه سفال سازي و در محله کولي توس چند کارگاه فلز سازي به کار افتاد و باز از اسناد تاريخي فهميده مي شود که ده روز بعد از ورود ارتش ايران به آتن از داخل خانه هاي آتن صداي چنگ به گوش مي رسيد . اين اسناد تاريخي گواهي مي دهد که آتن به دست خشايارشا ويران نگرديد چون اگر ويران مي شد ، پادشاه ايران به معبد آکروپل نمي رفت و دکانهاي نانوايي و کوزه سازي و فلزسازي در شهر بکارنمي افتاد و زنهاي جوان چنگ نمي نواختند و در يک شهر ويران اگر هم دختري وجود داشته باشد حال آن را ندارد که چنگ بنوازد .
يکي از خقايق ديگري که حتي هرودوت نتوانسته انکار کند احترامي است که ايرانيان به نواميس يونانيان گذاشتند و اين نکته را نبايد کوچک دانست . سربازان ايراني لااقل يک سال و به روايتي بيش از يک سال از زنهاي خود دور بودند و اکثر آنها جوان بشمار مي آمدند و در دوره اي از عمر بسر مي بردند که به اقتضاي طبيعت ، مرد بشدت متمايل به زن مي شود . زنهاي يونان هم بر اثر لااقل سيصد سال ورزش خوش اندام بودند و زيبايي داشتند ، معهذا ديده نشده که يک افسر يا سرباز ايراني به يک زن يوناني تعرض کند . در تمام تواريخي که يونانيان راجع به جنگهاي ايران و يونان نوشته اند ، حتي يکبار ديده نمي شود که نوشته باشند که يک افسر يا سرباز ايراني به يک زن يوناني تجاوز کرده باشد . در صورتي که در عرف قديم وقتي يک شب ارتش وارد کشوري مي شد همانطور که اموالملت مغلوب را متعلق به خود مي دانست زنهاي آن ملت را هم از آن خود مي دانست . اما ايرانيان دوره هخامنشي آنقدر مقيد به احترام نواميش بودند که هرگز به خود اجازه نمي دادند هنگام تهاجم به يک کشور به زنهاي ملت مغلوب تجاوز کنند .
آنها مردها را اگر مقاومت مي کردند مي کشتند و اسير مي کردند ولي زنها را محترم مي شمردند و کتزياس طبيب و مورخ يوناني که مدتي بعد از ورود خشايارشا به آتن در دربار ايران خدمت مي کرد و بيست سال در ايران بسر برد نوشته است که در ايران زني روسپي وجود ندارد . دوره توقف کتزياس در ايران دوره اي بود که اخلاق عمومي نسبت به دوره آغاز هخامنشيان سست شد زيرا پادشاهاني که پس از داريوش بزرگ و خشايارشا بر اريکه قدرت نشستند ، خود چنان بي بند و بار بودند که نمي توانستند در مسائلي که مربوط به عفت مي شود سختگيري کنند معهذا حتي در آن زمان در ايران زن روسپي نبوده است .
نکته ديگر که در تمامي تواريخ يوناني ديده مي شود عدم خشونت سلاطين هخامنشي نسبت به دشمناني بود که ابراز اطاعت مي کردند . در تمامي مدتي که خشايارشا در يونان بسر مي برد هر کس را که ابراز اطاعت کرد مورد عفو قرار داد و هر افسر و سرباز که تسليم مي گرديد از هرگونه مزاحمت مصون بود .
اگر پادشاه ايران آتن را ويران کرد و خرابه هاي آن شهر جغد نشين شد، چرا قبل از خروج ارتش ايران از آتن قسمتي از سکنه آن شهر که مهاجرت کرده بودند مراجعت نمودند ؟ و آيا قابل قبول است که خانواده هاي با بضاعت آتني که به پلوپونز رفته بودند و در آنجا به راحتي و دور از خطر بربرها ( وحشي ها !! ) زندگي مي کردند ، جان و مال خود را بخطر بياندازند و به آتن مراجعت کنند تا در آنجا به قتل برسند و اموالشان به يغما برود و نواميسشان به دست ايرانيان برسد ؟
اين را هم خود يونانيان مي نويسند و مي گويند قبل از اينکه ايرانيان از آتن مراجعت کنند عده اي از سکنه شهر آتن به خانههاي خود در آن شهر برگشتند . ذکر کلمه « خانه » در تاريخ گواهي مي دهد که حداقل تمامي آتن به دست خشايارشا ويران نشده بود وگرنه خانه اي باقي نمانده بود تا اينکه مردم بابضاعت آتن در آن سکونت کنند . پس از اينکه خشايارشا وارد آتن شد اردوگاه خود را در خارج از آتن قرار داد . وي مي دانست که يونانيان در پلوپونز واقع در جنوب يونان يک ارتش دارند و پيش بيني مي کرد که ممکن است آن ارتش به آتن بيايد و وي را در آن شهر محاصره نمايد. اين بود که ارتش ايران را در خارج از آتن متمرکز کرد که ارگر ارتش يونانيان آمدند ارتش او در داخل کشور محاصره نشود . خود خشايارشا بعد از ورود به شهر در عمارت پوله ته ريوم يعني عمارت مجلس سناي آتن منزل کرد . گارد جاويد که گارد مخصوص پادشاه بود نيز در همين عمارت جاي گرفت . روزي که ارتش ايران وارد آتن شد در آن ضهر حتي يک نفر هم به چشم نمي خورد ، اما عمارت بزرک آکروپل پر از جمعيتي بود که به آن پناه برده بودند تا الهه آتنه که خداي آتن بود از آنها محافظت کند و همين طور هم شد و خشايارشا امر کرد که مزاحم آنها نشوند . آنهايي که در آکروپل جمع شده بودند کساني بودند که نتوانستند خود را از آتن دور کنند بعضي از آنها بر اثر فقدان وسيله نقليه و بعضي بعلت نداشتن بضاعت در معبد بزرگ بست نشسته بودند به اين اميد که الهه اتنه آنها را خواهد رهانيد و بعلت اينکه خشايارشا به براي اديان ساير ملل احترام قايل بود از حمله به آکروپل و کساني که در آن بودند خودداري کرد و چون مي دانست که آنهايي که در آکروپل نشسته اند از حيث خواربار دچار مضيقه خواهند شد ، به آنها آزادي داد که از آنجا خارج شوند و براي خود غذا تهيه کنند .
در تواريخ اروپا نشته شده که خشايارشا آتن را ويران کرد . اين نوشته صحيح نيست . و پادشاه ايران قلعه آکروپل را ويران کرد نه معبد آکروپل را . قلعه آکروپل که دژي بود جنگي به امر خشايارشا ويران شد ، ايم دژ بالاي تپه آکروپل به نظر مي رسيد و آن قلعه را پي زيس ترات بنا نمود . آتن شهري بود بلادفاع ، يعني شهري که براي حفظ آن نجنگيده بودند و در آن زمان هم هرگز شهرهاي بلادفاع را ويران نمي کردند .
در تواريخ اروپانوشته شده که خشايارشا بعد از ورود به آتن آن شهر را به جبران شهر سارد پايتخت ليدي که يونانيان سوزانيده بودند ، سوزانيد و ويران کرد و اين اشتباه يا تعمد بايد اصلاح شود . خشايارشا در آتن جز دژ جنگي آکرپل و ديوار شهر که اطراف آتن بود چيزي را ويران نکرد و روزي که ايرانيان از شهر رفتند تمام عمارت بزرگ شهر باقي بود و آتن را خود يونانيان در جنگ داخلي که از سال 431 تا 404 ق.م طول کشيد و به جنگ هاي پلوپونز معروف بود ويران کردند و هرکسي که در اين باره ترديد دارد بايد تاريخ توسيديد را بخواند .
توسيديد اسم جنگهاي داخلي يونان را پلوپونز گذاشته است و آن جنگها از سال 431 ق.م شروع شد يعني 50 سال پس از مراجعت ايرانيان .توسيديد صديق ترين مورخ يونان است و خود او در جنگهاي پلوپونز شرکت داشته است و وقايع آن جنگها را تا سال 411 ق.م نوشته و دنبال وقايع آن جنگ ها از طرف گزنفون در کتابي به نام هله نيک يعني يونانيان نوشته شده است و وقايع جنگ به سال 404 ق.م ختم مي شود . آتن پايتخت يونان در آن جنگها که بين خود يونانيان در گرفت ويران شد ، اما نه بطور کلي و انصاف نيست که ويراني آتن را به حساب ايرانيان بگذارند . ايران در جنگهاي داخلي يونان دخالتي نداشت مگر بطور غيرمستقيم و اسپارت با نيروي طلايه ايران در آن جنگها با آتن مي جنگيد .
واقعيت تاريخي اين است که خشايارشا رفته بود تا اينکه آتن را ويران کند اما شجاعت يونانيان در دو جنگي که با وي داشتند خيلي در پادشاه ايران موثر واقع گرديد . از آن گذشته خشايارشا و سربازان ايراني که با وي به آتن رفتند متمدن بودند با مفهوم واقعي اين کلمه . آنها شهرنشين به شمار مي آمدند و به آباداني علاقه داشتند و عمارت زيبا را مي پسنديدند و خشايارشا که تا آن روز هنوز مشغول ساختن کاخ پارسه يا همان تخت جمشيد بود ( کاخي که داريوش بزرگ ساختن آن را آغاز کرد ) به خود اجازه نمي داد که عمارت زيباي آتن را ويران کند .
 

Mahdi Askari

مدير فنی

تاپیک تایید شد.

 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت

عنوان تاپیک تصحیح شد: خشايار شا در آتن >>> خشايار شاه در آتن

 
بالا