• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

درگيريهاي‌ اردشير درازدست‌ در يونان‌ و مصر

kuruš

متخصص بخش تاریخ
در همان‌ آغاز سلطنت‌ وي‌ تميستوكلس‌ سردار آتن‌ به‌ دربار وي‌ پناه‌ آورد. او كه‌ در آتن‌ به‌ سبب‌ مخالفتهايي‌ كه‌ رفتار مستبدانه‌ و غرور بي‌جايش‌ برانگيخته‌ بود، به‌ رغم‌ نام‌ و آوازه‌اي‌ كه‌ از فتح‌ سالاميس‌ و پلاته‌ به‌ دست‌ آورده‌ بود، به‌ اتهام‌ خيانت‌ مورد تعقيب‌ و بر موجب‌ حكم‌ غيابي‌ دادگاه‌ شهر محكوم‌ به‌ مرگ‌ بود (468)، با خانواده‌ي‌ خويش‌ به‌ پناه‌ اردشير آمد. پادشاه‌ ايران‌ هم‌، به‌ رغم‌ زيانها و گزندهايي‌ كه‌ او در طي‌ جنگهاي‌ گذشته‌ به‌ ايران‌ وارد كرده‌ بود جوان‌ مردانه‌ او را زنهار بخشيد. حتي‌ با آنكه‌ عمه‌ي‌ شاه‌، از اهل‌ حرم‌، به‌ تلافي‌ قتل‌ شاهزادگان‌ هخامنشي‌ كه‌ در سالاميس‌ و پلاته‌ كشته‌ شده‌ بودند به‌ اصرار طالب‌ عقوبت‌ و خواهان‌ اعدام‌ او بود، او را به‌ عنوان‌ مهمان‌ و پناهنده‌ از هر گونه‌ گزندي‌ پناه‌ داد و حتي‌ بعدها شغل‌ مناسبي‌ هم‌ در آسياي‌ صغير به‌ او واگذار كرد و او تا پايان‌ عمر در حمايت‌ پادشاه‌ ايران‌ بود. اردشير درازدست‌ بعد از رهايي‌ از كشمكشهاي‌ داخلي‌ مواجه‌ با شورش‌ مصر شد (460). در آنجا اين‌هارو (ايناروس‌) نام‌ كه‌ خود را پسر پسامتيك‌ و فرمانرواي‌ ليبي‌ مي‌خواند، به‌ دعوي‌ سلطنت‌ برخاست‌ و چون‌ از اعقاب‌ فرعونان‌ سائيس‌ بود در مصر سفلي‌ از پشتيباني‌ كاهنان‌ نيز برخوردار شد. وي‌ مصريهاي‌ را كه‌ از حكومت‌ پارسيان‌ ناراضي‌ بودند گرد خود جمع‌ آورد. از آتنيها هم‌ براي‌ مقابله‌ با سپاه‌ ايران‌ ياري‌ خواست‌. پريكلس‌ فرمانرواي‌ آتن‌ نيز كه‌ مي‌خواست‌ غله‌ي‌ مورد مصرف‌ سرزمين‌ خود را از مصر تأمين‌ كند جهازات‌ خود را به‌ كمك‌ وي‌ فرستاد.

هخامنش‌ ساتراپ‌ مصر كه‌ برادر (و به‌ قولي‌ عموي‌) شاه‌ بود در جنگي‌ كه‌ روي‌ داد به‌ قتل‌ رسيد. شاه‌ كه‌ ترجيح‌ مي‌داد با نزديك‌ شدن‌ به‌ اسپارت‌، آتنيها را وادار به‌ خروج‌ از مصر كند، سرانجام‌ به‌ سبب‌ بالا گرفتن‌ طغيان‌ ايناروس‌ مداخله‌ي‌ نظامي‌ و اعزام‌ سپاه‌ را ضروري‌ يافت‌. فرمانده‌ سپاه‌ مگابيز (بغابخش‌) شوهر خواهر شاه‌ بود كه‌ از خاندان‌ نجباي‌ پارس‌ و نبيره‌ي‌ زوپير ، دوست‌ و هم‌دست‌ داريوش‌ اول‌ در دفع‌ گئوماته‌ي‌ مغ‌ بود. جنگ‌ طولاني‌ شد اما مگابيز سرانجام‌ ايناروس‌ و يارانش‌ را مغلوب‌ كرد (454). يونانيهايي‌ هم‌ كه‌ به‌ كمك‌ ايناروس‌ به‌ مصر آمده‌ بودند منهزم‌ شدند و خسارات‌ و تلفات‌ بسيار دادند. ايناروس‌ دستگير شد و با نزديكانش‌ به‌ شوش‌ فرستاده‌ شد - و مگابيز از جانب‌ شاه‌ و به‌ دستور وي‌ به‌ او امان‌ داد. آتنيها هم‌ با تلفات‌ بسيار به‌ يونان‌ بازگشتند. شاه‌ در مصر به‌ دلجويي‌ عامه‌، و رعايت‌ حال‌ كاهنان‌ پرداخت‌، حتي‌ به‌ تنوراس‌ ، پسر ايناروس‌ ، هم‌ محبت‌ كرد و از تعقيب‌ و آزار كساني‌ كه‌ به‌ ايناروس‌ كمك‌ كرده‌ بودند دست‌ بازداشت‌. اين‌ طرز رفتار او در مصر بيشتر بر تدبير سياسي‌ مبتني‌ بود - تا بر ضعف‌ كه‌ بعد از غلبه‌ بر مصر ديگر موردي‌ نداشت‌. در دفع‌ تحريكات‌ يونانيها هم‌ كه‌ در ايجاد اين‌ شورش‌ مداخله‌شان‌ آشكار بود، اردشير سعي‌ كرد به‌ جاي‌ استفاده‌ از آهن‌ از طلا كمك‌ گيرد، و احوال‌ يونان‌ در آن‌ ايام‌ نيز پيشرفت‌ اين‌ سياست‌ را ممكن‌ ساخت‌ و شاه‌ را از دغدغه‌ي‌ گرفتاريهاي‌ يونان‌ يك‌ چند خلاص‌ كرد. در دنبال‌ خاتمه‌ي‌ شورش‌ مصر، سيمون‌ سردار آتن‌ كه‌ از انتقام‌ اردشير نسبت‌ به‌ قلمرو خويش‌ نگران‌ بود، تهديد قبرس‌ را در درياي‌ مديترانه‌ وسيله‌اي‌ براي‌ الزام‌ دربار شوش‌ به‌ قبول‌ مذاكرات‌ صلح‌ تلقي‌ كرد. جهازات‌ خود را هم‌ به‌ آنجا برد ليكن‌ در گيرودار محاصره‌ي‌ قبرس‌ درگذشت‌(450).
 
بالا