رد پای احساس...

[ناهید]

╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬♥═╬

نبود … پیدا شد …​

╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬♥═╬

آشنا شد … دوست شد … مهر شد … گرم شد​

╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬♥═╬

عشق شد … عشق شد …عشق شد …​

╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬♥═╬

یار شد … تار شد … بد شد … رد شد … سرد شد​

╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬♥═╬

غم شد … بغض شد … اشک شد … آه شد … دور شد … گم شد​

╬♥═╬
╬═♥╬
╬♥═╬
╬♥═╬
╬♥═╬

تمام شد…تمام شد…تمام شد !!!!!​

 

[Miss zahra]

من از نهایت شب حرف می زنم

از نهایت تاریکی

واز نهایت شب حرف می زنم

اگر به خانه من آمدی ، برای من ای مهربان ! چراغ بیاور

و یک دریچه که از آن

به ازدحام کوچه ی خوشبخت بنگرم

 

[Miss zahra]

تـــنـهايي هــــم مـــد شــده . . .

هــمه بــه هــم خــيانـــــت مــيکنند و

بــعــد

فـــريــاد ميـزنند کــه

تـــنـهــايـيـــــــم . . .
​

 

[دختر مهتاب]

در خلوت من
عجیب دلچسب است
" یاد تو "
چون نوشیدن چای داغ
در روز برفی ...

:گل:
​

 

[ناهید]

از من فاصله بگیر…
هر بار که به من نزدیک میشوی…
باور میکنم هنوز میتوان زندگی را دوست داشت
از من فاصله بگیر…
خسته ام از امید های کوتاه…
از زندگی در خیال…

 

[ناهید]

چه فرقی میکند که آرامشی هست یا نه ...

مهم تنهاییست که همیشه هست

چه با آرامش، چه بدون آرامش.....

 

[ناهید]

خدایا...

نوری بیفکن یا توری...!

ماهی کوچکت از تاریکی این اقیانوس می ترسد...

 

[ناهید]

آب نریختم که بر گردی!

آب ریختم تا پاک شود، هرچه رد پای توست در زندگی ام....

 

[ناهید]

آرامــش ظـاهــرم

گـمــراهـت

نکنــــد

آشفتــه تـر از این حـرف ها هســـتم...

 

[شبگرد]

از وقتی شعرهایم منتشر شده اند


تو


ورد زبان همه ی شهر شدی!

 

[دختر مهتاب]

وقتی رد پـــــــــای احــــساس نـاب خویـش را
​

در قـــــــلب کـسی باقی بگذاری

بیشتر از حـاضـرین حاضـر خــــــواهی بود
حتــی اگر غــــایـبــــــ باشـــی... ​

 

[ناهید]

چقدر زیباست کسی را دوست بداریم
نه از روی نیاز
نه از روی اجبار
نه از روی تنهایی
فقط برای این که ارزش دوست داشتن داره
​

 

[ناهید]

من هنوز گاهی یواشکی خواب تورا می بینم

یواشکی نگاهت می کنم
صدایت می کنم

بین خودمان باشد
من هنوز یواشکی دوست دارم:گل:
​

 

[شبگرد]

یادت هست؟

گفتی این جاده ب کجا میرودومن سکوت کردم؟

دیدی؟

جاده جایی نرفت این توبودی ک رفتی..........

 

[Miss zahra]

چه ارتباط قشنگی...
هرچقدرسرم شلوغ تر باشد..
دلم خلوت تر می شود....

 

[ناهید]

خودت را در آغوش بگیر و بخــــــــواب
هیچ کس آشفتگی ات را شانـــــه نخواهد زد
این جمع پر از تنــــهاییست
​

 

[شبگرد]

چه تفاوت عمیقیست

بین تنهایی قبل از نبودنت و

تنهایی پس از نبودنت...

 

[شبگرد]

دلـــم
يک مــــــــزرعــه مـيخـــــواهـد
يک تــو
يک مـــن
و گنـــــــدم زاري طلايـــــــي رنگ
کـه هــوايـش آکنـــده بـا عطــــر نفــس هـاي تــــــو بـاشـــــــد . . .

 

[ناهید]

صدایت می کنم که پیش آیی
و جوابی دهی تا کنارم جایت خالی نباشد.
از رنگین کمان چشمانت می خوانم،
امّا…
امّا من همین چند سطرم،
نه بیش تر!
همین ساده ی دل به تو داده،
تو شاید در سکوتت هزار بار بخوانی ام.
بخوانی که کنارت باشم.
گرچه می دانی که در راهم،
نه جوابی و
نه باز می خوانی ام.
و من همچنان در کنارت همان جای خالی ام
بدون هیچ کلمه ی مناسبی !
آخر همین سه نقطه ها .
​

​

 

[ناهید]

​

​

برنگرد !!!
کمی عوض شده ام
دیری است ، از خداحافظی ها غمگین نمی شوم ..
به کسی تکیه نمی کنم
از کسی انتظار محبت ندارم
خودم بوسه می زنم بر دستانم .
سر بر زانوهایم می گذارم
و سنگ صبور خودم می شوم .
نگران خودم می شوم
برای خودم هدیه می خرم ،
با خودم ساعت ها
حرف می زنم ...
در دنیای خودم ،
کسی حق ورود ندارد



" جز خودم " ...


​

​