• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

رستم دستان یل سیستان

kuruš

متخصص بخش تاریخ
خبرنگار امرداد- شهداد حيدري: «رستم، جهان‌پهلوان‌ايران، زاده‌ي سيستان و برخاسته از ميان مردم آن سرزمين بود . او پهلواني دانا، دلير، مردم‌گرا، پاك‌انديش و آزاده بود كه هرگز انديشه‌ي بدي نداشت . از اين رو او را نماد گرايش‌ها و آرزوهاي مردم ايران مي‌توان دانست . منش والاي رستم، ويژگي برتر ايرانيان باستان را نشان مي‌دهد.» دكتر ايرج افشار سيستاني، نويسنده و پژوهنشگر ايران‌شناس ، كه در همايش «‌بزرگداشت رستم دستان» سخن مي‌گفت ، افزون بر آنچه در بالا از سخنان او بازگو شد، گفت: «سيستان، از روزگاران كهن، جايگاهي ويژه در فرهنگ ايران داشته است . همجواري با رود هيرمند و هامون بر ارزش‌هاي اين بخش مهم از سرزمين ايران و جايگاه استراتژيك آن افزوده‌است . سيستان سرزمين استوره‌ها، حماسه‌ها و خاستگاه فرهنگ‌هاي پيشرفته‌ي انساني است. به همين‌گونه، پيوندگاه آسياي باختري با هند و چين هم هست و از ديرباز گذرگاه كاروان هاي بازرگاني بوده است.»
اين مردم شناس با اشاره به اين كه هر ايراني مي‌تواند ريشه هاي هويتش را در گذشته‌ي تاريخي‌اش بيابد و با ياري ريشه‌ها به سوي آينده گام بردارد، به بيان ويژگي‌هاي تاريخي و فرهنگي سيستان پرداخت و افزود: «شناخت فرهنگ سيستان، دريافتن و شناختن هويت ايراني را آسان‌تر مي‌سازد. سيستان از كهن‌ترين و پربارترين نمونه‌هاي فرهنگ ايراني است كه پيشبينه‌اي ده‌هزار‌ساله دارد. افزون بر اين‌ها، بزرگان، هنرمندان و فرمانرواياني از اين سرزمين برخاسته‌اند كه هر كدام بر تارك تاريخ ايران مي‌درخشند، بزرگاني همچون رستم، جهان پهلوان ايران، يعقوب ليث، ابو سعيد سگزي و فرخي سيستاني»
افشار در اين نشست كه از سوي بنياد جمشيد و با همكاري انجمن زرتشتيان تهران برگزار شد ، با يادآوري گوشه‌هايي از تاريخ ديرينه‌ي سيستان، گفت :«‌سيستان به چم :) معني ) سرزمين دليران است . اين سرزمين در گذشته از آبادترين بخش‌هاي ايران بود و گاهواره‌ي تمدن و فرهنگ نخستين آريايي‌ها به‌شمار مي‌رفت. بطلميوس، سيستان در روزگار داريوش هخامنشي را «آريا‌پوليس» مي‌نامد و پژوهنده‌اي انگليسي به نام «سايكس»، بر اين باور است كه برخي اقوام انگليسي همچون ساكسون‌ها از شاخه‌ي باختري:)غربي) سيستان برخاسته‌اند و 6000 سال پيش در سيستان مي‌زيسته‌اند. نويسنده‌ي «‌تاريخ سيستان»، مردم اين گستره را داراي نژادي برتر دانسته است و آنان را به سخت‌كوشي، تندرستي و فرهيختگي ستوده‌است. نويسنده‌ي «اخبار البلاد» نيز از خوش‌رفتاري، آيين‌داري و پرهيزگاري سيستانيان ياد كرده‌است.»
به گفته‌ي اين پژوهشگر تاريخ، سيستان جايگاه دانش و دانايي هم بوده‌است. اشو زرتشت، پيامبر ايراني، سالياني را در سيستان گذراند و در آنجا به انديشه درباره‌ي هستي و آفرينش پرداخت. بسياري از دانشمندان باور دارند كه كه پيامبر ايراني از فرارودان :) ماوراالنهر) به سوي سيستان آمد.
به گفته‌ي وي،. پس از اشوزرتشت نيز سيستان همواره زادگاه دانشمندان بوده‌است، استاد ابوسعيد سيستاني، يك نمونه از دانشمنداني است كه در آنجا زاده شد و براي نخستين بار اسطرلاب زورقي و زيج را بنياد نهاد.
يعقوب ليث صفاري، از ديگر مردان سيستان بود كه «افشاري» از آنان ياد كرد. به باور وي، دولت صفاري كه يعقوب ليث بنيان‌گذار آن بود، نخستين دولت مستقل و نيرومند ايراني پس از سامانيان است كه زبان پارسي را كه پس از يورش تازيان رو به سستي نهاده بود، زبان رسمي ايران كرد.»
افشاري سيستاني در بخش ديگري از سخنانش، به يافته هاي باستان شناسان در سيستان اشاره كرد و گفت :«بنابر يافته‌هاي باستان‌شناسيان، هنر سفال‌سازي در سيستان، چند هزار سال پيش از سفال‌سازي درمصر و ديگر تمدن‌ها وجود داشته‌است.»
به باور وي، هنگامي‌كه مصريان در ٦ تا ٩هزارسال پيش، به تازگي هنر كوزه‌گري را آموخته بودند، مردم شهر سوخته‌ي بر ٩ تا ١٢ هزار سال پيش بر روي كاشي‌، نقاشي‌هاي زيبايي مي‌كشيدند.
افشاري سيستاني گفت: «بنابر داده‌هاي باستان‌شناسي، خط از سيستان آغاز شد‌ه‌است. گل نبشته‌هايي كه از شهر سوخته به‌دست آمده، پيشينه‌ي پيدايش خط را به 3200 سال پيش از ميلاد مي‌رساند. در روزگاران پس از آن نيز دانشمندي سيستاني به نام ابراهيم، 15 واژه‌ي اوستايي را به خط كوفي افزود و خط نويني به نام «معلقي» پديد آورد كه فرا گرفتن و خواندن و نوشتنش آسان بود.»
پيشرفته‌بودن دانش پزشكي در سيستان نيز از ديگر ويژگي‌هاي سيستان است. او دراين باره، گفت: «زاده‌شدن رستم به شيوه‌ي "رستم زايي" يا سزارين نيز نشان مي‌دهد كه دانش پزشكي روزگاران گذشته‌ي سيستان بسيار پيشرفته بوده است. در كتاب «اشكال العالم» نيز از بيمارستان‌هاي سيستان ياد شده است.»
ايرج افشار در پايان افزود :« رستم نماد اين فرهنگ و سرزمين است. او پهلوان بي‌مرگ و جاودانه‌اي است كه بايد فرهنگ ديرين و گرانسنگ ايران، همواره ياد او و خاك سپندي را كه او در آن زاده شد و باليد و پيكرش را در بر گرفت، گرامي بدارد.»

دكتر حسين وحيدي:
شاهنامه از استوره و افسانه جداست
دكتر حسين وحيدي، پژوهشگر و استاد دانشگاه، از ديگر سخنرانان اين نشست بود. وي شاهنامه را نامه‌ي تاريخ ايران خواند و رستم را يك انسان واقعي دانست. به گفته‌ي وي، استوره به چم :) معني) گفته‌هاي پنداري است اما آنچه فردوسي بزرگ درباره‌ي رستم و ديگر پهلوانان شاهنامه گفته‌است هرگز سخنان پنداري و دروغين نيست . شاهنامه، سخن تاريخ ايران است. پس بايد از به‌ كار بردن واژه‌ي «استوره» براي شاهنامه پرهيز كنيم و پهلواناني چون رستم را از شمار استوره‌ها ندانيم. آنها انسان‌‌هايي واقعي بوده‌اند كه در پهنه‌ي ايران مي‌زيسته‌اند.»
وحيدي كه واژه‌ي «نوژه» را به جاي «فيلم» به كار مي‌برد، در دنباله‌ي سخنانش چنين گفت:‌ «جهان امروز،‌ جهان " توژه" و نمايش است . توژه ابزاري است در دست كساني كه بخواهند انديشه اي را بازگو كنند . شاهنامه يكي از بزرگ‌ترين كتابهايي است كه مي تواند پايه‌اي براي آفرينش گران‌سنگ ترين فيلم‌ها باشد. من كتاب « رستم در شاهنامه » را ساليان پيش نوشتم تا زمينه اي فراهم آورده باشم تا روزي داستان هاي شاهنامه در ايران ساختار فيلم به خود بگيرد چرا كه شاهنامه گرانبها ترين يادگار و شناساننده فرهنگ ايران است.»
اين نويسنده كه پيرامون «آموزش‌هاي شاهنامه در داستان‌هاي رستم» سخن مي‌راند، افزود: «آنچه بر ارزش‌هاي شاهنامه مي‌افزايد، درس‌هايي است كه در آن گنجانده شده‌است و امروز هم براي ما آموزنده‌ است. براي نمونه در داستان «رستم و اسفنديار»، جايي كه كتايون، اسفنديار را هشدار مي دهد كه فزون‌خواه(طمعكار) نباشد ، نكته اي پندآموز نهفته است كه نشان مي‌دهد، چگونه فزون‌خواهي ، خرد آدمي را از ميان مي‌برد و سرانجام كارها را به تباهي مي‌كشاند جهان امروز را بهتر بشناسيم.» دكتر رستم خسروياني:
رستم، نام نژاده و زيبايي است كه بايد پابرجا بماند
رستم خسروياني ،فرنشين انجمن زرتشتيان تهران از ديگر سخنرانان اين همايش بود. وي با اشاره به اين كه در گذشته، ايرانيان از نام رستم بيشتر از امروز بهره مي‌بردند و باور ويژه‌اي به بزرگي اين نام داشتند، گفت: «شوربختانه امروز كمتر از نام رستم بهره مي‌گيريم. اميدوارم بهره‌گيري از اين نام نژاده :) اصيل) و زيبا پابرجا بماند و در نامگذاري‌ها بيشتر از آن بهره‌گرفته‌شود»
وي با برشمردن ويژگي‌هاي بنيادي قهرماناني همچون رستم، افزود: «قهرمان ملي كسي است كه نژاده، والاگوهر و از دودماني تربيت‌يافته باشد، در سايه‌ي پرورش‌هاي اخلاقي، به پندار و گفتار و كردارنيك رسيده‌باشد و در راه راستي گام بزند.»
به گفته‌ي خسروياني، قهرمان، فردي ديندار است و نسبت به آيين‌هاي كشور وفادار است، او انسان ازخود گذشته و فداكاري است كه در گيرودارهاي سخت ، مردانه گام به ميدان مي‌گذارد و براي نجات كشور كمر همت به ميان مي بندد . رستم تن به زبوني نمي‌دهد و خويشتندار و بردباراست، از نيروي جسمي و نفوذ مينوي برخوردار است و از رويارو شدن با خطر نمي هراسد. رستم هرگز نيكي را از ياد نمي‌برد و همواره حق‌شناس و دادگر است.»
فرنشين انجمن زرتشتيان تهران در بخش ديگري از سخنانش پشتيباني انجمن زرتشتيان تهران از برگزاري چنين همايش‌ها و برنامه‌هايي را اعلام كرد.
در بخش ديگري از اين همايش كه در همايشگاه ماركار در تهران‌پارس برگزارشد،استاد شيدرنگ در گفتاري كوتاه به ريشه‌يابي چند واژه پرداخت و با اشاره به نام سيستان گفت: «‌واژه‌ي سيستان برگرفته از نام سكاهاست. آنها سومين گروه از آريايي‌هايي بودند كه در اپاختر درياي خزر در اران ، كه همين ايران است ، دو شاخه شدند . يك شاخه از اين گروه رو به سيستان نهاد و شاخه‌ي ديگر به اروپا رفت . مردم درسدن و لايپزيك آلمان خود را از نژاد همين شاخه‌ي دوم سكاها مي‌دانند.»
وي در بخش ديگري از سخنانش به واژه‌ي «فردوس» اشاره كرد و گفت: «فردوش به چم :) معني) كسي است كه آگاهي‌هاي بسيار دارد. از همين رو بود كه سراينده‌ي شاهنامه را فردوسي مي‌ناميدند، يعني كسي كه حكيم است و از هر دانشي، بهره‌اي دارد .پس فردوسي ، آن گونه كه برخي پنداشته اند ، به چم بهشتي نيست.»
در اين همايش كه پسين پنجشنبه 26 شهريور در جشنگاه ماركار برگزار شد ، اردشير مهرباني به ياد رستم، فردوسي و پهلوانان و ردان ايران جشن‌خواني كرد. در دنباله‌ي برنامه‌ها بانو ايران‌گرد به هنگامه‌خواني‌:)نقالي) پرداخت و ابوالقاسم دهقان ابياتي از شاهنامه را خواند. شيوه او در بازگويي بيت هاي شاهنامه مورد توجه واستقبال باشندگان همايش قرار گرفت . افزون بر اين، شهلا جهانگير و مرشد حميد رضايي، هفت خوان رستم را روايت كردند و بهرنگ كوفگر به نوازندگي تار پرداخت. در پايان نخستين فرهادي، برگزاركننده‌ي همايش و مدير بنياد فرهنگي جمشيد، گفت: «خشنودم كه يك‌بار ديگر بنياد جمشيد با همياري انجمن زرتشتيان تهران، همايشي را برگزار كرد كه كمكي براي شناخت و پايداري فرهنگ ايران است. اين خويشكاري ماست كه براي فرهنگ خود كاري انجام بدهيم.»
فرهادي در پايان سخنانش ابراز اميدواري كرد، برنامه‌هاي ديگري از سوي بنياد جمشيد جاماسيان براي بزرگداشت پهلوانان و بزرگان ايران در آينده برگزار شود.

 
بالا