آقايان مراقب باشيد! زن عاقل خود را به يک ديواري زنجيري بدل نکنيد.
دکتر باربارادي آنجليس در کتاب رازهايي درباره زنان مي گويد:
کاري نکنيد که زن عاقل و سر به راه خود را به يک ديوانه ي زنجيري بدل کنيد؟!
خود را زن عاقل و سالمي مي دانم.اغلب اوقات منطقي، متمرکز و آسان گير هستم. هوش سرشار و اعتماد به نفس بالايي دارم. سي سال از زندگي خود را صرف تحصيلات، مطالعه، معنويات، مشاوره و روانکاوي شخصي کرده ام که همگي مهارت هاي فوق العاده اي را براي رو به رو شدن براي چالش هاي رواني و عاطفي زندگي در اختيارم قرار داده اند. با وجود اين اعتراف مي کنم که با تمامي اين تجارب و توانايي ها هنگامي که در رابطه اي صميمي و عشقي هستم، مردي که دوستش دارم مي تواند کاري کند که احساس کنم يک ديوانه ي تمام عيار هستم!
عنوان اين مقاله را بسيار دوست دارم.تمامي زن هاي ديگري که اين مطلب را به آن ها نشان داده ام، همين طور.زيرا همگي بارها آن را تجربه کرده اند.بدين معنا که در يک لحظه بسيار آرام و عاقل هستيم و سپس ناگهان نامزد/همسرمان کاري مي کند يا چيزي مي گويد که بدترين احساسات را در ما زنده مي کند و سپس لحظه اي بيش نمي گذرد که احساس مي کنيم به آن زني تبديل شده ايم که به خود قول داده بوديم هرگز نباشيم؟!
گويي دقيقاً همان دکمه اي را فشار داده اند که ما را وحشت زده، ترسو، پرتوقع، نق نقو يا حسود و عصباني مي کند. بدتر از همه اين که نامزد/همسرمان اصلاً هم رابطه ي ميان گفته ها يا رفتارهاي خود و واکنش نامطلوبي را که در ما رقم زده است نمي تواند ببيند!
بارها در روابط شخصي خود شاهد بوده ام مردي که دوستش دارم چيزي گفته است که مرا... خب، شايد گفتنش صحيح نباشد!درست در همين هنگام سعي مي کنم او را از مهلکه نجات دهم و فرصتي به او بدهم تا وضعيت را اصلاح کند.از او مي پرسم: (البته با اين اميد که بلکه متوجه معناي گفته ي خود بشود و آن را اصلاح کند.)
دکتر باربارادي آنجليس در کتاب رازهايي درباره زنان مي گويد:
کاري نکنيد که زن عاقل و سر به راه خود را به يک ديوانه ي زنجيري بدل کنيد؟!
خود را زن عاقل و سالمي مي دانم.اغلب اوقات منطقي، متمرکز و آسان گير هستم. هوش سرشار و اعتماد به نفس بالايي دارم. سي سال از زندگي خود را صرف تحصيلات، مطالعه، معنويات، مشاوره و روانکاوي شخصي کرده ام که همگي مهارت هاي فوق العاده اي را براي رو به رو شدن براي چالش هاي رواني و عاطفي زندگي در اختيارم قرار داده اند. با وجود اين اعتراف مي کنم که با تمامي اين تجارب و توانايي ها هنگامي که در رابطه اي صميمي و عشقي هستم، مردي که دوستش دارم مي تواند کاري کند که احساس کنم يک ديوانه ي تمام عيار هستم!
عنوان اين مقاله را بسيار دوست دارم.تمامي زن هاي ديگري که اين مطلب را به آن ها نشان داده ام، همين طور.زيرا همگي بارها آن را تجربه کرده اند.بدين معنا که در يک لحظه بسيار آرام و عاقل هستيم و سپس ناگهان نامزد/همسرمان کاري مي کند يا چيزي مي گويد که بدترين احساسات را در ما زنده مي کند و سپس لحظه اي بيش نمي گذرد که احساس مي کنيم به آن زني تبديل شده ايم که به خود قول داده بوديم هرگز نباشيم؟!
گويي دقيقاً همان دکمه اي را فشار داده اند که ما را وحشت زده، ترسو، پرتوقع، نق نقو يا حسود و عصباني مي کند. بدتر از همه اين که نامزد/همسرمان اصلاً هم رابطه ي ميان گفته ها يا رفتارهاي خود و واکنش نامطلوبي را که در ما رقم زده است نمي تواند ببيند!
بارها در روابط شخصي خود شاهد بوده ام مردي که دوستش دارم چيزي گفته است که مرا... خب، شايد گفتنش صحيح نباشد!درست در همين هنگام سعي مي کنم او را از مهلکه نجات دهم و فرصتي به او بدهم تا وضعيت را اصلاح کند.از او مي پرسم: (البته با اين اميد که بلکه متوجه معناي گفته ي خود بشود و آن را اصلاح کند.)