راه حل:
01 نبردهايتان را با دقت انتخاب کنيد.در هر رابطه موقعيتها و زمان هايي وجود دارند که بايد حدود و ثغوري را براي خود
تعريف کنيد. پايتان را زمين بکوبيد و مثلاً «نه» بگوييد (اما نه در تمامي اوقات)به جاي آن که به طور مستمر و مداوم در برابر تمامي درخواست ها و نيازهاي نامزد/همسرتان از خود واکنش افراطي نشان دهيد، مواقع و موقعيت هايي را انتخاب کنيد که اين نوع رفتار در آنها مناسب و منطقي باشد. ببينيد کدام يک از مسائل و موضوعات براي شما مهمترند:وقت گذراني با دوستانتان، تماشاي تلويزيون، وقت آزاد در تنهايي بي آن که مزاحم تان شوند، عدم اجبار در برنامه ريزي براي تعطيلات آخر هفته و... و سپس بياموزيد که براي آنها با نامزد/همسرتان مذاکره کنيد. نه اينکه به طور اتوماتيک در برابر حتي ساده ترين خواسته هاي او شورش کنيد. در غير اين صورت رابطه يا ازدواج شما به ميدان نبردي بدل مي شود که مسلماً هر دو در آن مجروح و زخمي خواهيد شد.
02 هرگاه در خود احساس سرکشي، طغيان و شورش مي کنيد، به خود يادآوري کنيد که نيت نامزد/همسرتان اين نيست که شما را کنترل کند و از شما يک پسربچه ي کوچک، مطيع و فرمانبردار بسازد، بلکه تلاش مي کند با شما ارتباط برقرار سازد، مرتبط شود، افکار و احساساتش را بيان کند، نزديکي و صميميت بيشتري ايجاد کند و تفاهم، هارموني و هماهنگي بيشتري در زندگي تان بيافريند.
03 بر روي مسائل و موضوعات حل و فصل نشده اي که با مادرتان داريد کار کنيد. آه، مي دانم که اين کار خيلي جالب و لذت بخش به نظر نمي رسد. اما چنانچه فکر مي کنيد که مسائل
ناتمام و احساسات حل و فصل نشده اي را با مادرتان داريد، ممکن است آنها را بر روي نامزد/همسر خود فرافکني کنيد.سعي کنيد خود را از شرطي شدن هاي گذشته آزاد سازيد.مي توانيد براي چند جلسه به يک مشاور يا روانکاو مراجعه کنيد.به گروه درماني هاي مردانه بپيونديد، با ديگر اعضاي خانواده صحبت کنيد.از هر چيز ديگري که بتواند به شما کمک کند از عکس العمل هاي خود چه درسطح دروني و چه در سطح بيروني آگاه شويد و آنها را تعديل سازيد، استفاده کنيد
01 نبردهايتان را با دقت انتخاب کنيد.در هر رابطه موقعيتها و زمان هايي وجود دارند که بايد حدود و ثغوري را براي خود
تعريف کنيد. پايتان را زمين بکوبيد و مثلاً «نه» بگوييد (اما نه در تمامي اوقات)به جاي آن که به طور مستمر و مداوم در برابر تمامي درخواست ها و نيازهاي نامزد/همسرتان از خود واکنش افراطي نشان دهيد، مواقع و موقعيت هايي را انتخاب کنيد که اين نوع رفتار در آنها مناسب و منطقي باشد. ببينيد کدام يک از مسائل و موضوعات براي شما مهمترند:وقت گذراني با دوستانتان، تماشاي تلويزيون، وقت آزاد در تنهايي بي آن که مزاحم تان شوند، عدم اجبار در برنامه ريزي براي تعطيلات آخر هفته و... و سپس بياموزيد که براي آنها با نامزد/همسرتان مذاکره کنيد. نه اينکه به طور اتوماتيک در برابر حتي ساده ترين خواسته هاي او شورش کنيد. در غير اين صورت رابطه يا ازدواج شما به ميدان نبردي بدل مي شود که مسلماً هر دو در آن مجروح و زخمي خواهيد شد.
02 هرگاه در خود احساس سرکشي، طغيان و شورش مي کنيد، به خود يادآوري کنيد که نيت نامزد/همسرتان اين نيست که شما را کنترل کند و از شما يک پسربچه ي کوچک، مطيع و فرمانبردار بسازد، بلکه تلاش مي کند با شما ارتباط برقرار سازد، مرتبط شود، افکار و احساساتش را بيان کند، نزديکي و صميميت بيشتري ايجاد کند و تفاهم، هارموني و هماهنگي بيشتري در زندگي تان بيافريند.
03 بر روي مسائل و موضوعات حل و فصل نشده اي که با مادرتان داريد کار کنيد. آه، مي دانم که اين کار خيلي جالب و لذت بخش به نظر نمي رسد. اما چنانچه فکر مي کنيد که مسائل
ناتمام و احساسات حل و فصل نشده اي را با مادرتان داريد، ممکن است آنها را بر روي نامزد/همسر خود فرافکني کنيد.سعي کنيد خود را از شرطي شدن هاي گذشته آزاد سازيد.مي توانيد براي چند جلسه به يک مشاور يا روانکاو مراجعه کنيد.به گروه درماني هاي مردانه بپيونديد، با ديگر اعضاي خانواده صحبت کنيد.از هر چيز ديگري که بتواند به شما کمک کند از عکس العمل هاي خود چه درسطح دروني و چه در سطح بيروني آگاه شويد و آنها را تعديل سازيد، استفاده کنيد