آنگونه که از منابع یونانی و نیز کتیبه ها و الواح هخامنشی بر می آید، ارتش هخامنشی بسیار سازمان یافته بوده است.
نظام تقسیم بندی این ارتش ده دهی بوده و به گفته خود مورخان یونانی، این تقسیم بندی بسیار بهتر از تقسیم بندی نظامیان یونان بوده است و گویا تا زمان مغول در سپاهیان آسیایی نظیری نیافت. ده جنگجو یک دسته را زیر فرمان دهبد (از واژه دثه پیتی) تشکیل میداد؛ ده دسته یک گروه میشد زیر فرمان صدبد (ثته پیتی)؛ ده گروه یک «هنگ» را به سرداری هزاربد ( هزار پیتیش) می ساخت؛ ده هنگ تشکیل یک «لشگر» می داد زیر نظر یک بیوربد (بئیورپیتی).
مشابه همین تقسیم بندی را امروزه نیز در ارتش می بینیم. این سازمان ده دهی از راه ایران در سازمان های یهودی، ارمنی، یونانی و حتی آلمان قدیم، یعنی گوتیک نیز نفوذ یافت.
بالاترین قدرت نظامی هخامنشیان شش لشکر بود که با «سپاه جاودان» هفت لشکر را تشکیل می دادند و بدین گونه تعداد کل لشکرها به عدد مقدس هفت می رسید.
در بررسی ارتش هخامنشی، یکی از جنبه های اعجاب برانگیز آن وجود همین سپاه جاودان است. این سپاه مرکب از ده هزار نفر بود که «سپاه آماده باش» شاهنشاه ایران را تشکیل می دادند و نگهبانان شاهی بودند. این سربازان را از این روی «جاودان» می نامند که با مردن یا کشته شدن یکی، بی درنگ فرد دیگری به جای او قرار میگرفت. به این ترتیب، تعداد افراد این گارد همواره ده هزار نفر باقی می ماند.
تصویر سربازان جاویدان را در نگاره های جبهه شرقی آپادانا، یعنی همان نمای اصلی و نخستین تالار بار تخت جمشید، پشت سر شاه که بر تخت نشسته، در سه ردیف روی هم می توان دید. در این تصویر، تعداد حدود صد سرباز به نمایندگی از ده هزار سرباز نقش شده اند.
لباس بلند چین دار هخامنشی، کفش ایرانی سه بندی و نوار بی گره دور سر آنان نشان از پارسی بودن این افراد دارد.
ایران شناسان از این نقوش نتیجه می گیرند که همه افراد «ده هزار جاودانان» از پارسها بوده اند. نیزه دست همه این سربازان در قسمت پایین به یک انار کوچک ختم می شود. از اینرو، یونانیان آنان را «سیب بر» نامیده اند.
فرمانده کل گارد جاویدان فرمانده کل سپاه ایران نامیده می شد و از قدرت فوقالعاده ای برخوردار بود. این فرمانده را شاه از افراد خانواده خود و یا از میان دوستان طرف اعتمادش برمی گزید.
بر همه سپاه یک «سپاه بد» یا سپهبد (سپادپیتی) فرمان می راند. این سپاهبد یا خود شاهنشاه بود یا یکی از سرداران نامی.
یکی از خصایص دوره هخامنشی، شرکت خود سپاهبدان و سرکردگان در نبرد بود و تعداد زیادی از آنان هم در میدانهای جنگ کشته شدند. مثلا از یازده پسر داریوش بزرگ پنج تن جان خود را در لشکرکشی به یونان از دست دادند.
به گزارش استرابون، تاریخدان و جغرافیدان یونانی، سربازان ایرانی را از ۲۰ تا ۵۰ سالگی در ارتش به خدمت می گرفته اند. تمرین های سپاهیان ایرانی به ویژه پسران نجبا بسیار دشوار بود و باید انواع ورزشها، ساختن انواع ابزارها، تیراندازی و نیزه پرانی و نیز استقامت در جاهای سخت و راههای طولانی را می آموختند تا ورزیده شوند و بیش از همه باید حقیقت گویی را می آموختند. به هنگام نبرد، سربازان به منظور حفاظت از بدن جوشن نیز می پوشیدند و کلاهی آهنین بر سر می گذاشتند.
نظام تقسیم بندی این ارتش ده دهی بوده و به گفته خود مورخان یونانی، این تقسیم بندی بسیار بهتر از تقسیم بندی نظامیان یونان بوده است و گویا تا زمان مغول در سپاهیان آسیایی نظیری نیافت. ده جنگجو یک دسته را زیر فرمان دهبد (از واژه دثه پیتی) تشکیل میداد؛ ده دسته یک گروه میشد زیر فرمان صدبد (ثته پیتی)؛ ده گروه یک «هنگ» را به سرداری هزاربد ( هزار پیتیش) می ساخت؛ ده هنگ تشکیل یک «لشگر» می داد زیر نظر یک بیوربد (بئیورپیتی).
مشابه همین تقسیم بندی را امروزه نیز در ارتش می بینیم. این سازمان ده دهی از راه ایران در سازمان های یهودی، ارمنی، یونانی و حتی آلمان قدیم، یعنی گوتیک نیز نفوذ یافت.
بالاترین قدرت نظامی هخامنشیان شش لشکر بود که با «سپاه جاودان» هفت لشکر را تشکیل می دادند و بدین گونه تعداد کل لشکرها به عدد مقدس هفت می رسید.
در بررسی ارتش هخامنشی، یکی از جنبه های اعجاب برانگیز آن وجود همین سپاه جاودان است. این سپاه مرکب از ده هزار نفر بود که «سپاه آماده باش» شاهنشاه ایران را تشکیل می دادند و نگهبانان شاهی بودند. این سربازان را از این روی «جاودان» می نامند که با مردن یا کشته شدن یکی، بی درنگ فرد دیگری به جای او قرار میگرفت. به این ترتیب، تعداد افراد این گارد همواره ده هزار نفر باقی می ماند.
تصویر سربازان جاویدان را در نگاره های جبهه شرقی آپادانا، یعنی همان نمای اصلی و نخستین تالار بار تخت جمشید، پشت سر شاه که بر تخت نشسته، در سه ردیف روی هم می توان دید. در این تصویر، تعداد حدود صد سرباز به نمایندگی از ده هزار سرباز نقش شده اند.
لباس بلند چین دار هخامنشی، کفش ایرانی سه بندی و نوار بی گره دور سر آنان نشان از پارسی بودن این افراد دارد.
ایران شناسان از این نقوش نتیجه می گیرند که همه افراد «ده هزار جاودانان» از پارسها بوده اند. نیزه دست همه این سربازان در قسمت پایین به یک انار کوچک ختم می شود. از اینرو، یونانیان آنان را «سیب بر» نامیده اند.
فرمانده کل گارد جاویدان فرمانده کل سپاه ایران نامیده می شد و از قدرت فوقالعاده ای برخوردار بود. این فرمانده را شاه از افراد خانواده خود و یا از میان دوستان طرف اعتمادش برمی گزید.
بر همه سپاه یک «سپاه بد» یا سپهبد (سپادپیتی) فرمان می راند. این سپاهبد یا خود شاهنشاه بود یا یکی از سرداران نامی.
یکی از خصایص دوره هخامنشی، شرکت خود سپاهبدان و سرکردگان در نبرد بود و تعداد زیادی از آنان هم در میدانهای جنگ کشته شدند. مثلا از یازده پسر داریوش بزرگ پنج تن جان خود را در لشکرکشی به یونان از دست دادند.
به گزارش استرابون، تاریخدان و جغرافیدان یونانی، سربازان ایرانی را از ۲۰ تا ۵۰ سالگی در ارتش به خدمت می گرفته اند. تمرین های سپاهیان ایرانی به ویژه پسران نجبا بسیار دشوار بود و باید انواع ورزشها، ساختن انواع ابزارها، تیراندازی و نیزه پرانی و نیز استقامت در جاهای سخت و راههای طولانی را می آموختند تا ورزیده شوند و بیش از همه باید حقیقت گویی را می آموختند. به هنگام نبرد، سربازان به منظور حفاظت از بدن جوشن نیز می پوشیدند و کلاهی آهنین بر سر می گذاشتند.