اسناد ایلامیزبان تخت جمشید گواهی میدهند كه نمایندگان بسیاری از مردمان امپراتوری در تخت جمشید كار میكردند، و این كه مترجمان بسیار زیادی برای هماهنگ كردن آنان مورد نیاز بود؛ به همین گونه، در شوش نیز هیأتی از مترجمان برای كارمندان كشوری وجود داشت كه از همهی بخشهای امپراتوری، كه از مصر تا هند گسترده بود، میآمدند (مانند سیلوسون ساموسی؛ هردوت3/140). بخش عمدهای از كاركنان دربار هخامنشی (نانواها، آشپزها، متصدیان شراب و…) از میان مردمان مغلوب امپراتوری استخدام میشدند.
بزرگترین صاحبمنصب دربار، یعنی hazar-patish* "رییس هزار تن" یا خیلیارخ (chiliarch)، مسؤول برقراری نظم و امنیت در كاخ بود. از آن جا كه وی رییس دربار و همهی مأموران آن، و فرمانده جانپاسان شاه، شامل هزار پارسی نژاده، بود، از اعتماد شاهنشاه برخوردار بود و دربارهی همهی موضوعات مهم به پادشاه گزارش میداد. انتظار میرود هر كدام از دوستان شاه كه خواهان باریابی نزد وی بود، درخواست خود را به hazar-patish* ارائه میكرد و او درخواست كننده را به حضور شاه هدایت مینمود. به نوشتهی كُرنِلیوس نِپوس (Canon 3)، در زمان اردشیر سوم (38-359 پ.م.) خیلیارخ دومین مقام كشور را پس از شاه در اختیار داشت، هر چند اقتدار Aristazanes خیلیارخ فروتر از آن ِخواجه Bagoas بود (دیودورس سیكولوس16/47).
دیگر مقام مهم و بانفوذ دربار، كارپرداز خانوادهی پادشاهی بود، كه ظاهراً حوزهی اداری واحدِ مسؤول بر همهی كاخها و املاك پادشاهی داخل امپراتوری را اداره میكرد. "والتر هینتس" ثابت نمود كه لقب این مقام درباری vitha-patish* "رییس تشریفات دربار" بوده، و این كه بر انبارها، مخازن شراب، و گلههای پادشاهی نظارت میكرده است؛ هینتس همچنین نتجیه گرفته است كه این صاحبمنصب همواره یك مادی بوده؛ چرا كه در برجستهنگاری تخت جمشید با جامهی مادی تصویر شده است، اما این نتیجهگیری نمیتواند چندان درست باشد. در طی دوران پادشاهی كمبوجیه و داریوش بزرگ، بین سالهای 529 و 497 پ.م.، كارپرداز خانوادهی پادشاهی Farnaka بود.
دیگر رجال برجستهی دربار، نیزهبر (arshtibara*) و كمانبرِ (vachabara*) پادشاهی بودند، كه احتمالاً افسر گروه جانپاس پادشاه و گردونهران پادشاهی (چنان كه بر یك مهر داریوش یكم ترسیم شده) بودند. در زمان خشایارشا این مقام اخیر در اختیار Patiramphes پسر Otanes بود (هردوت7/40). مقام "ساقی پادشاهی" نیز وجود داشته است (هردوت3/34؛ گزنفون، هلنیكا 7/1/38).
شماری از "داوران پادشاهی"، كه به طور مادام العمر از میان اشراف پارسی تعیین میشدند، در دربار زندگی میكردند و به شاه در زمینهی قوانین و رسوم مشورت میدادند (هردوت3/31). مأموران مخفی پادشاهی، كه "منشیان" شاه خوانده میشدند، با هر ساتراپی همراه بودند و خط اصلی ارتباط اداری میان دربار شاهنشاهی و دولتهای محلی را تشكیل میدادند (هردوت3/128). همهی دربار، و نیز دولتهای ایالتی، تحت نظارت همیشگی "گوشها" و "چشمها"ی شاه بود (گزنفون، كوروپدیا 8/2/12-10). مانند منشیان، این عاملان مخفی از ساتراپها و دیگر مراجع محلی مستقل بودند و هر گفتار و كردار فتنهآمیزی را بیدرنگ به پادشاه گزارش میدادند.
این كارمندان كشوری نیز معمولاً بخشی از دربار را تشكیل میدادند، هر چند القاب آنان الزاماً لقبهایی درباری نبود: ابلاغگران (azdakara)، كه فرمانهای رسمی را ابلاغ میكردند؛ خزانهداران (ganzabara)؛ حسابرسان (hammarakara)؛ بازجویان قضایی (frasaka*)؛ پلیس مخفی (vistar-bara*)؛ و دبیرانی كه میتوانستند به زبانهای ایلامی، آرامی، یا اكدی بنویسند.*
بزرگترین صاحبمنصب دربار، یعنی hazar-patish* "رییس هزار تن" یا خیلیارخ (chiliarch)، مسؤول برقراری نظم و امنیت در كاخ بود. از آن جا كه وی رییس دربار و همهی مأموران آن، و فرمانده جانپاسان شاه، شامل هزار پارسی نژاده، بود، از اعتماد شاهنشاه برخوردار بود و دربارهی همهی موضوعات مهم به پادشاه گزارش میداد. انتظار میرود هر كدام از دوستان شاه كه خواهان باریابی نزد وی بود، درخواست خود را به hazar-patish* ارائه میكرد و او درخواست كننده را به حضور شاه هدایت مینمود. به نوشتهی كُرنِلیوس نِپوس (Canon 3)، در زمان اردشیر سوم (38-359 پ.م.) خیلیارخ دومین مقام كشور را پس از شاه در اختیار داشت، هر چند اقتدار Aristazanes خیلیارخ فروتر از آن ِخواجه Bagoas بود (دیودورس سیكولوس16/47).
دیگر مقام مهم و بانفوذ دربار، كارپرداز خانوادهی پادشاهی بود، كه ظاهراً حوزهی اداری واحدِ مسؤول بر همهی كاخها و املاك پادشاهی داخل امپراتوری را اداره میكرد. "والتر هینتس" ثابت نمود كه لقب این مقام درباری vitha-patish* "رییس تشریفات دربار" بوده، و این كه بر انبارها، مخازن شراب، و گلههای پادشاهی نظارت میكرده است؛ هینتس همچنین نتجیه گرفته است كه این صاحبمنصب همواره یك مادی بوده؛ چرا كه در برجستهنگاری تخت جمشید با جامهی مادی تصویر شده است، اما این نتیجهگیری نمیتواند چندان درست باشد. در طی دوران پادشاهی كمبوجیه و داریوش بزرگ، بین سالهای 529 و 497 پ.م.، كارپرداز خانوادهی پادشاهی Farnaka بود.
دیگر رجال برجستهی دربار، نیزهبر (arshtibara*) و كمانبرِ (vachabara*) پادشاهی بودند، كه احتمالاً افسر گروه جانپاس پادشاه و گردونهران پادشاهی (چنان كه بر یك مهر داریوش یكم ترسیم شده) بودند. در زمان خشایارشا این مقام اخیر در اختیار Patiramphes پسر Otanes بود (هردوت7/40). مقام "ساقی پادشاهی" نیز وجود داشته است (هردوت3/34؛ گزنفون، هلنیكا 7/1/38).
شماری از "داوران پادشاهی"، كه به طور مادام العمر از میان اشراف پارسی تعیین میشدند، در دربار زندگی میكردند و به شاه در زمینهی قوانین و رسوم مشورت میدادند (هردوت3/31). مأموران مخفی پادشاهی، كه "منشیان" شاه خوانده میشدند، با هر ساتراپی همراه بودند و خط اصلی ارتباط اداری میان دربار شاهنشاهی و دولتهای محلی را تشكیل میدادند (هردوت3/128). همهی دربار، و نیز دولتهای ایالتی، تحت نظارت همیشگی "گوشها" و "چشمها"ی شاه بود (گزنفون، كوروپدیا 8/2/12-10). مانند منشیان، این عاملان مخفی از ساتراپها و دیگر مراجع محلی مستقل بودند و هر گفتار و كردار فتنهآمیزی را بیدرنگ به پادشاه گزارش میدادند.
این كارمندان كشوری نیز معمولاً بخشی از دربار را تشكیل میدادند، هر چند القاب آنان الزاماً لقبهایی درباری نبود: ابلاغگران (azdakara)، كه فرمانهای رسمی را ابلاغ میكردند؛ خزانهداران (ganzabara)؛ حسابرسان (hammarakara)؛ بازجویان قضایی (frasaka*)؛ پلیس مخفی (vistar-bara*)؛ و دبیرانی كه میتوانستند به زبانهای ایلامی، آرامی، یا اكدی بنویسند.*