تمدن و فرهنگ اين دوره آخرين تجلي تمدن و صنعت و هنر كهن ايران و مكمل تمدن هخامنشي بود . بنابر مدارك موجود جشن هاي علمي و فرهنگي و هنري عهد ساسانيان به مراتب بيش از ادوار قبل بود ، از جمله جنبش علمي هنري كه از زمان انوشيروان به منتهاي درجه خود رسيد و هنر موسيقي كه از زمان اردشير بابكان مورد حمايت و توجه قرار گرفته بود و در زمان بهرام گور و خسروپرويز رو به پيشرفت و ترقي نهاد.
براي اطلاع از چگونگي موسيقي در اين دوره بايد به ادبيات و ركن اساسي آن يعني شعر پرداخت كه در قديم شعر و موسيقي توام بوده است.
ازجمله آثار برجسته ادبي ساسانيان ، سرود ]كركوي[ با مزمون زير بوده :
افــروخـتـــه بادا روشنـــايي
همي پــــر است ازجـــــوش
هميشه نيكي كن نيكوكارباش
از ديگر دلايلي كه مي تواند غناي فرهنگ و موسيقي دوره ساسانيان را به اثبات رساند گوشه هايي از دستگاه هاي موسيقي بوده كه اكنون نيز نواخته مي شود از جمله "خسرواني" ، "اورامن" و پهلوي .
و همچنين ماني دانشمند ايراني را ازموسيقي دانان نوشته اند ؛ اعتبار و اهميت موسيقي در عهد ساساني از آئين مزدك نيز نمودار است.
مزدك در اصول دين خود چنين آورده است كه : خداوند آسمان ها مانند پادشاهي بر تخت نشسته و چهار قوه يعني ( شعور – عقل – حافظه – شادي ) در پيش او ايستاده اند. قراردادن يكي از نيروهاي معنوي چهارگانه ، كه قوه شادي و نماينده موسيقي است در رديف سه قوه ديگر دليل بر اهميت موسيقي نزد ايرانيان آن دوره است .
هنر موسيقي در روزگار ساساني تا آنجا رشد يافت كه علاوه بر آوازها كه داراي اسمي ويژه بودند ؛ ترانه هاي ضربي كه براي آنها شعر ساخته نشده بود نيز نامي داشتند، مانند پيش درآمد هاي امروزي.
براي اطلاع از چگونگي موسيقي در اين دوره بايد به ادبيات و ركن اساسي آن يعني شعر پرداخت كه در قديم شعر و موسيقي توام بوده است.
ازجمله آثار برجسته ادبي ساسانيان ، سرود ]كركوي[ با مزمون زير بوده :
شاها ، خدا يگانا – به آفرين شاهي
افــروخـتـــه بادا روشنـــايي
عالمگير باد هوش گرشاسب
همي پــــر است ازجـــــوش
نـــــوش كـــن ، مـــــي نوش
هميشه نيكي كن نيكوكارباش
كه ديـروز و ديشب گـــذشت
شاها ، خدا يگانا – به آفرين شاهي
از ديگر دلايلي كه مي تواند غناي فرهنگ و موسيقي دوره ساسانيان را به اثبات رساند گوشه هايي از دستگاه هاي موسيقي بوده كه اكنون نيز نواخته مي شود از جمله "خسرواني" ، "اورامن" و پهلوي .
و همچنين ماني دانشمند ايراني را ازموسيقي دانان نوشته اند ؛ اعتبار و اهميت موسيقي در عهد ساساني از آئين مزدك نيز نمودار است.
مزدك در اصول دين خود چنين آورده است كه : خداوند آسمان ها مانند پادشاهي بر تخت نشسته و چهار قوه يعني ( شعور – عقل – حافظه – شادي ) در پيش او ايستاده اند. قراردادن يكي از نيروهاي معنوي چهارگانه ، كه قوه شادي و نماينده موسيقي است در رديف سه قوه ديگر دليل بر اهميت موسيقي نزد ايرانيان آن دوره است .
هنر موسيقي در روزگار ساساني تا آنجا رشد يافت كه علاوه بر آوازها كه داراي اسمي ويژه بودند ؛ ترانه هاي ضربي كه براي آنها شعر ساخته نشده بود نيز نامي داشتند، مانند پيش درآمد هاي امروزي.