نگارش به انگلیسی: دکتر منوچهر مشتاق خراسانی، مجله فزانا شماره تابستان ۲۰۰۶
برگردان: حسام الدین شافعیان
شاهنشاهیهای عظیم هخامنشی و ساسانی که برای قرنها بر سرزمینهای پهناوری حکومت میکردند از سوی سلحشورانی شجاع محافظت میشدند. این سلحشوران با استفاده از استراتژیهای نظامی پیچیده و سلاحهای تهاجمی و تدافعی خوش ساخت از یکپارچگی ملی ایران دفاع میکردند. در ادامه این مقاله به معرفی مختصر برخی از سلاحهای مهم در این دورانها میپردازیم:
ارتش هخامنشیان:
ارتش هخامنشیان از سربازانی از نواحی مختلف ایران تشکیل شده بودند اما هسته اصلی ارتش سلحشوران ایرانی بودند. این سربازان از سرتاسر این امپراتوری پهناور میآمدند: از پارس، آسیای مرکزی تا دانوب. پس از پارسیان مادها بیشترین سرباز را در سپاه ایران داشتند و بسیاری از ژنرالهای ارتش مادی بودند. نوشتههای نویسندگان یونانی چون هرودوت، آریان و گزنفون اطلاعات مفیدی در رابطه با ارتش هخامنشیان در اختیار ما میگذارند، اما باید به خاطر داشت که نوشته یونانیها در مورد ایرانیان عمدتا مغرضانه است چرا که کشورشان در حال جنگ با هخامنشیان بود و آنها سعی کردند با اغراق در مورد تعداد سپاهیان هخامنشی پیروزیهای خودشان بر آنها را برجستهتر جلوه دهند (Marsdon، ۱۹۶۴: ۳۷). متاسفانه بیشتر تالیفات، تنها روایت یونانیان را در نظر گرفتهاند بنابراین اعدادی که در این گزارشها آمده اسست بسیار مورد مناقشه و صرفا حدس و گمان هستند. از طرفی ژوزف ویسهوفر نگاهی متعادل و منصفانه به نبردهای هخامنشیان ارایه میکند (۱۹۹۳: ۲۵-۱۴۸).
در طول نبرد فلاخن اندازان و کمانداران پیاده نظام در خط مقدم قرار میداشتند و سواره نظام سبک اسلحه و پیاده نظام سنگین اسلحه در دو طرف آنها قرار میگرفتند ناآنها را مورد حمایت خود قرار دهند. در آغاز نبرد فلاخن اندازها و کمانداران با پرتاب سنگ و کمان بر روی دشمن، خطوط آنها را دچار آشفتگی میکردند، سپس پیاده نظام سنگین اسلحه که به نیزﻩ و شمشیر مجهز بودند با پشتیبانی واحدهای سواره نظام از جناحین به دشمن حمله میکردند. این تاکتیکها در برابر دشمنان آسیایی هخامنشیان به خوبی نتیجه میدادند اما در برابر آرایش جنگی به هم فشرده یونانیان و مقدونیها چندان موثر نبود. واحدهای سنگین اسلحه هوپلایتهای یونانی و فالانکس مقدونی با کمک نیزههای بلند آرایش به هم فشرده خود را حفظ میکردند و به این ترتیب از خود در برابر مهاجمان دفاع میکردند. یونانیها که بدنشان با زره محافظت میشد در برابر تیرها و پرتابهها آسیب چندانی نمیدیدند و میتوانستند در نبردهای نفر به نفر پیروز شوند.
به نوشته ذکا [۱] آکیناکه یک شمشیر کوتاه به طول ۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر بود و یکی از سلاحهای عمده هخامنشیان به شمار میآمد (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۹). پورداوود [۲] (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۳) اظهار میکند کلمه ایرانی باستان برای آکیناکه مشخص نیست. پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۳) از هرودوت که لشکرکشی خشایارشا به یونان در ۴۸۰ ق. م. را گزارش میکند نقل میکند خشایارشا بر روی پلی در هلسینتوس (داردانل)، برگهایی در دریا ریخت، براتی را در جام زرین خود ریخت و خورشید را ستایش نمود و یک آکیناکه به عنوان هدیه به خدا در آب انداخت. قبضه این شمشیر تماما از چوب و تیغه آن از آهن (استخراج شده از مصر) بود و میتوان آن را در موزه آشمولیان آکسفورد یافت.
تصویر 1 : یک آکیناکه ﺍﺯ طلای خالص از موزه ملی ایران در تهران
آکیناکه مادی و پارسی: بر اساس سنگ نگاریهای پارسه (تخت جمشید/پرسپولیس)، ذکا (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۱۳۵۰: ۲۱۱) بین دو گونه این سلاح تمایز قایل است: الف) آکیناکه مادی ب) آکیناکه پارسی. آکیناکههای مادی از طریق ریسمانی که از «شکل گوش» ﻏﻼﻒ شمشیر عبور میکرد در سمت راست بدن به کمربند آویخته میشد. هنگامی که حامل آکیناکه بر اسب سوار میشد با به صورت پیاده نظام راهپیمایی میکرد، کمربندی از انتهای غلاف آن را از آویخته شدن و تلو تلو خوردن باز میداشت (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۷۰). کوچ (۲۰۰۰: ۲۵۸) تصویر سنگی از تالار سه دروازه پارسه را نشان میدهد که بر روی آن نقش نگهبانی با آکیناکه مادی به چشم میخورد.
برخلاف آکیناکههای مادی، آکیناکههای پارسی زیر کمربند و جلوی شکم جای میگیرد. دسته I-شکل بسیار متفاوت از آکیناکههای مادی بود. بخش پایین «شکل گوش» شمشیر و تمام سر غلاف به صورت سه نیمدایره ساخته میساختند تا شمشیر به آسانی از کمر نیافتند. آکیناکه پارسی ته-غلاف برجسته ندارد بلکه غلافآن مثل تیغ در انتها تیز میشود.
آکیناکههای هم از طلای ناب و با تزئینات زیبا وجود داشت. برتون (۱۹۸۷: ۲۱۲) به نقل از گزنفون گزارش میکند، هدیه سلطنتی ایران یک آکیناکه طلایی، یک اسب نسایی با افسار طلایی و دیگر ادوات جنگی بود. یک آکیناکه طلایی مجلل (شماره ثبت موزه ۱۳۲۲) از دوران هخامنشیان در موزه ملی ایران در تهران نگهداری میشود (Muzeye Melli Iran ۲۰۱۱ را ببینید). هوت (۱۹۶۵: ۱۹۲: ۲۲۳) مینویسد این آکیناکه طلایی در همدان (هگمتانه) پیدا شد و قدمت آن به ۵۰۰ ق. م. باز میگردد. این قطعه مشابه آکیناکهای است که در موزه هنر متروپولیتن در نیویورک وجود دارد (Sekunda، ۱۹۹۲: ۵۶).
نیزه دار و نیزهها: واحدهای نیزه داران از مهمترین واحدهای ارتش هخامنشیان بودند و بالاترین درجه در ارتش نیز بر عهده یک نیزه دار بود (Pur Davood، ۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۱). بنا به گفته پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۳۹) و تایید معطوفی (۱۹۹۹/۱۳۷۸: ۲۱۸)، نیزه در وندیداد، فرگرد ۱۷، بند ۴۳ با عنوان آرشتایاشا (ارشتی) آمده است. پورداوود با اشاره به سنگ نگاری نقش رستم، شرح میدهد که نیزه دار داریوش شاه گئوبروه (آرشتی بارا /spear bearer) خوانده میشد. سرنیزههای دوران هخامنشی از لحاظ شکل متنوعند. ذکا ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۴) بر مبنای سنگ نگارههای هخامنشی دو نوع کلی سرنیزه را تشخیص میدهد الف) سرنیزههای پهن و مشابه برگ درخت ب) سر نیزههای باریک و بلند به شکل برگ درخت بید. به نظر ذکا نیزههای هخامنشی از لحاظ درازا بر دو نوعند الف) نیزههای بلند که در کنار سپر از سوی واحدهای سواره نظام و پیاده نظام استفاده میشد ب) نیزههای کوتاه (زوبین).
به گزارش هرودوت محور نیزه ایرانیان شش تا هفت پا (حدودا دو متر) بودند و از چوب درخت زغال اخته ساخته میشدند. ذکا میافزاید نیزهها به یک سیب کوچک ختم میشدند، برای همین به این نیزه دارها «سیب بَر» میگفتند. سکوندا (۱۹۹۲: ۶-۷) توضیح میدهد که سیب بَرها بخشی از ده هزار نفر سرباز نجیبزاده گارد جاویدان بودند. هزار نفر از سربازان گارد جاویدان، حامل نیزههایی با ته نیزههای طلایی بودند و از ارابه شاهنشاه محافظت میکردند و در زبان پارسی باستان ارستیبارا خوانده میشدند (Sekunda، ۱۹۹۲: ۶-۷). هزار سرباز دیگر نیز نیزهای با ته نیزههای نقرهای حمل میکردند (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۴). یک نیزه نیز با ته نیزه مفرغی در دِو هویوک شمال سوریه کشف شده است.
تصوبر3 - ته نیزه برنزی از دوران هخامنشیان که در شمال سوریه امروزی پیدا شده است.
ودر: گرز یا تبرزین- پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۵) مینویسد گرز یکی از قدیمیترین سلاح هاست که فرشتگان و ایزدان اوستا آن را به کار میبرند. او در ادامه یادآوری میکند سلاح مورد علاقه بسیاری از پهلوانان استورهای ایرانی مانند سام، گرشاسب و رستم گرز است و آنها در به کار بردن آن مهارت داشتند. اوستا از انواع مختلفی از گرزها نام میبرد. یکی از آنها ودر خوانده میشود و در یسنا ۳۲، بند ۱۰ در اَهونَوَدگاه گاتا (فصلهای ۲۸-۳۴) و در هوم یشت، یسنا ۹ (بندهای ۳۰-۳۲) از آن یاد شده است. پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۵) مینویسد اوستاشناسان در مورد این عبارت توافق ندارند، برخی عقیده دارند ودر یک نوع گرز است و برخی دیگر بر این باورند که ودر یک نوع تبرزین است. خود پورداوود بر این عقیده است که ودر احتمالا نوعی گرز است. چرا که مطابق متون وداها به زبان سانسکریت سلاح ایزد هندی ایندرا گرزی است موسوم به ودهر و از آنجا زبانهای هندی و ایرانی ریشه مشترکی دارند، ودر باید به گرز اشاره داشته باشد.
تصویر ۴- بخشی از کاتالوگ کتاب ۸۰۰ صفحهای دکتر مشتاق خراسانی: Arms and Armor from Iran: The Bronze Age to the End of the Qajar Period
اوستا از دو نوع گرز دیگر هم یاد کرده است: یکی ورزا که برای درهم شکستن استفاده میشود (اورمزد یشت، بند ۷۲؛ خورشید یشت، بند ۵؛ مهر یشت بند ۹۶؛ فروردین یشت، بند ۷۲ را ببینید) و دیگری گّدها، برای پرتاب کردن (مهریشت بند ۱۰۱ و بند ۱۳۱ را ببینید) (به Pur Davood، ۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴مراجعه کنید). گرزهای گاوسر در دوران هخامنشیان کاربرد داشتند ضمن اینکه در حماسههای ایرانی هم اغلب از آن یاد شده است. هارپر (۱۹۸۵: ۲۴۷) به عنوان نمونه فریدون را ذکر میکند که چگونه او گرز گاوسری طراحی کرد و از آن در نبرد با ضحاک دیو سیرت بهره برد. رستم، گیو، اسفندیار و گرشاسب هم از این نوع گرز استفاده میکردند. در دوران ساسانیان، بهرام پنجم گرز گاو سرش را به کار برد تا تاج پادشاهیش را از میان دوشیر در دام بگیرد. این سلاح در دوران بعد به صورت اسلحهای نمادین و با اعتبار شاهان ایران درآمد.
ذکا (۱۹۷۱: ۱۳۵۰: ۶۶) بر پایه گزارشهای گزنفون و استرابون تاکید میکند نقش برجستههای پارسه سربازان هخامنشی را تبرزین به دست نشان میدهد. اما هرودوت گزارش کرد تنها سکاها تبرزین به کار میبردند. سر تبرزینی که در نقش برجستهها به چشم میخورد به شکل سر یک پرنده، احتمالا اردک، است که تیغه تبرزین از منقار آن بیرون میآید. سمت دیگر سر تبرزین به یک شکل نیم دایره با دو میخ در انتهای آن ختم میشود که احتمالا برای شکستن زره کارایی داشت. انتهای دسته چوبی آن به شکل V کنده شده است تا سرباز تبرزین را راحتتر به دست بگیرد (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۸).
تصویر ۵- شمشیر مفرقی مربوط به ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد که عبارت «اوهرمزد» به زبان پارسی باستان و با خط میخی بر آن حک شده است. این شمشیر در موزه ملی ایران نگهداری میشود.
کمانها: به عنوان نماد پادشاهی و قدرت کمانها نقش مهمی در ارتش هخامنشیان ایفا میکردند (Zuttermann، ۲۰۰۳: ۱۴۲). کمان و تبرزینهای آن در یک کماندان (گوریتویی) حمل میشدند. ایرانیان از گروههای مختلف مثل مادها و پارسها در لباسهای ایرانی محلی خود یا جامههای سوارکاری کماندان حاوی تیر و کمان را با خود حمل میکردند. پادشاهان هخامنشی از کمان برای نشان دادن تواناییهای رزمی و شجاعت خود در حین نبرد و نماد جایگاه خوداستفاده میکرئند. داریوش در بند ۹ فرمان خود میگوید «ورزیده هستم، چه با هر دو دست چه با هر دو پا، هنگام سواری خوب سواری هستم. هنگام کشیدن کمان، چه پیاده چه سواره، خوب کمان کشی هستم. هنگام نیزه زنی، چه پیاده و چه سواره، خوب نیزه زنی هستم.» (Sharp، ۱۹۶۴/۱۳۴۳: ۸۵ را بنگرید).
ارتش ساسانیان:
اردشیر اول اصلاحاتی در ارتش ساسانیان صورت داد. او یک ارتش دایمی تحت فرمان خود تاسیس کرد و درعین اینکه سیستم سوارکاری پارتیان (اشکانیان) را حفظ کرد، افسران ارتش را از ساترابها و شاهزادگان و نجیب زادگان محلی جدا کرد. او یک سری اسلحه جدید از قبیل چند نوع زره و ادوات محاصره و قلعه گیری به ارتش معرفی و اضافه کرد.
زرههای حلقوی از حلقههای به هم متصل شده و در زمان اردشیر اول تولید میشدند (اسواران ساسانی، دکتر کاو فرخ را ببینید). فرخ مینویسد اگر چه تولید زرههای حلقوی سختتر از زرههای معمولی بود، اما مزایایی نسبت به زرههای دیگر داشت. از جمله مقاومتر، ماناتر و انعطاف پذیرتر بودند و همچنین اجازه میدادند حرارت بدن دفع شود که این در آب و هوای گرم بسیار اهمیت داشت. او اضافه میکند این نوع زره وقتی در ترکیب با زرههای دیگر به کار میرفت موثرتر میشد. فرخ با نقل قول از بیور و شهبازی اشاره میکند یکی از دلایل شکست اشکانیان از ساسانیان در فیروزآباد این بود که اشاکایان بیش از حد بر زرههای لایه لایه و فلسی تاکید داشتند در حالی که سواره نظام زبده ساسانیان علاوه بر آن زرههای حلقوی هم میپوشیدند. دفاع موفقیت آمیز ساسانیان در برابر مهاجمین چادرنشین آسیای مرکزی و رومیان (غربی و شرقی) در عمل ثابت کرد که اصلاحات اردشیر موثر بودند. در دوران اردشیر اول یک کتاب راهنمای نظامی منتسب به او نگاشته شد که اکنون در دست نیست. از این کتاب در کتاب عربی الفهرست نام برده شده است که اثر یک ایرانی موسوم به ابن ندیم است و در نیمه دوم قرن دهم به رشته تحریر در آمد. ابن ندیم در فصل آثار مربوط به هنرهای نظامی از اثری با نام «هنر رزماوری و شیوههای فتح قلعها و شهرها، به کمین نشستن، قرار دادن نگهبانان، تحت فشار قرار دادن جاسوسان، فرستادن دستههای سربازان و پادگان زدن» یاد میکند. این کتاب بر اساس رسالههایی است که در قرن سوم میلادی برای اردشیر پسر پاپک نگاشته شدهاند. عنوان عربی این کتاب الفروسیا الشمیتی میباشد (Zakey، ۱۹۵۶: ۱۶۳-۴).
تصویر ۶- سواره نظام سنگین پشتیگبان/پشتیبان گارد سلطنتی (چپ) و شواره نظام جیانوسپار/چان سپار (راست).
سواره نظام زبده ساسانیان موسوم به اسواران یا کاتافراکتها نقش مهمی در پیروزی ایرانیان برابر رومیها داشتند. کپی رایت: دکتر کاوه فرخ
ستون اصلی ارتش ساسانیان واحدهای سواره نظلم سنگین اسلحه موسوم به اسواران یا کاتافراکتها بودند. فرخ (۲۰۰۵: ۱۳) مینویسد در اوایل دوران ساسانیان، نیزه سلاح تهاجمی اصلی اسواران بود. ذکا (۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۱۱۷) اظهار میکند کاتافراکتهای ساسانی (نام دیگر اسواران) مجهز به نیزه چنان محکم و استوار بر زین اسب خود مینشستند که گویی به آن قفل شده بودند. آنها به مثابه دیواری در صفهای اول ارتش میایستادند. پشت آنها کماندارن و سپس فیلهای جنگی (حربهای که ساسانیان آن را اولین بار به کار بردند) میایستادند. آنها در ردیفهای متمرکز حمله میکردند و از سوی کماندارانی که به طور پیوسته به سوی خطوط دشمن تیراندازی میکردند پشتیبانی میشدند. ویسهوفر مینویسد فرمانده در وسط جای میگرفت و در حالی که از سوی سربازان برجسته نگهبانی میشد دستورات لازم را به سپاه خود میداد. این سواره نظامهای سنگین اسلحه به نوبه خود از پشتیبانی کمانداران سوارکار سبک اسلحه حمایت میشدند که با نیروهای دشمن درگیر شده و آنها را خسته میکردند. به اعتقاد نیکول (۱۹۹۶: ۲۰)، همانند دوران پارتیان، تعداد کمانداران سوارکار سبک اسلحه ده برابر اسواران بود. نیکول همچنین معتقد است سواره نظام سنگین اسلحه به ندرت میتوانستند با حمله مستقیم پیاده نظام را در هم بشکنند. بنابراین سواره نظام سنگین اسلحه ساسانیان باید در دستههای نزدیک به هم حرکت و مانور میکردند که جلوی آن به خوبی از سوی ارتش محافظت میشد و پیاده نظام هم در کنارهها در گیر سواره نظام دشمن میشدند. نکته جالب دیگر این است که سواره نظام ساسانیان تا سالهای آخر شاهنشاهی خود از رکاب استفاده نمیکردند.
شمشیرها: سنگ نگارههای ساسانیان در فیروزآباد ۱و۲، نقش رجب ۳، و نقش رستم ۱ (Masia، ۲۰۰۰ را ببینید) شمشیرها را به عنوان نمادها و تمثیلهای سلطنتی نشان میدهند. شمشیر ساسانیان مثل پارتیان دولبه و بلند بودند. به گفته گیرشمن (۱۹۶۳: ۲۹۵)، منابع ما در زمینه اسلحههای دوران ساسانیان بسیار کم هستند و اطلاعات اندکی در این زمینه به ما میدهند. این کمبود اطلاعات آکادمیک تا حدی از سوی آثار تیرارسیان پوشش داده شدهاند که برخی فصلهایی که بوسیله مورخان ارمنی دوران ساسانیان در نیمه اول قرن پنجم نوشته شدهاند را آورده است. این مورخین سه نوع اسلحهای که همه نجیب زادگان ساسانی حمل میکردند را ذکر میکنند:
الف) تور (شمشیر کوتاه) به کمربند و سمت راست بدن وصل میشد،
ب) سوسر (شمشیر بلند) که به کمربند و سمت چپ بدن وصل میشد،
ج) نرن (خنجر) به ران بسته میشد.
در پارسی، شمشیر را سنه با شمشیر میخواندند و در متون پارسی میانه مانوی شفشِر نامیده میشد (MacKinze، ۱۹۷۱ را بنگرید). بر پایه نمونههای باستانشناسی شمشیرهای ساسانیان در موزههای ایران، شمشیرهای ساسانیان را میتوان به صورت زیر تقسیم بندی کرد:
الف) شمشیرهای با محافظ دست صلیبی (دارای زائدهای به شکل صلیب در بالای دسته که از دست شمشیر زن محافظت میکند)،
ب) شمشیرهای با نیام با زواید P-شکل (با یا بدون نقش پَر)،
ج) شمشیر با نقش پُر و بدون زواید P-شکل و
د) شمشیر دودستی (شمشیر بزرگی که برای استفاده ازآن باید هر دو دست را به کار برد).
در این میان شمشیرهای با نیام و با زایده P- شکل قابل توجهند چرا که سمت بیرون این شمشیرها با نقشها و الگوهای پَر تزیین شده است، یعنی همان نگارههایی که در سایر هنرهای تزیینی ساسانیان هم دیده میشود. هارپر (۱۹۷۸: ۸۴) از گیرشمن نقل میکند که طرح پَر را نماد پرنده ورگنا یکی از اشکال بهرام/ وِرِثْـرَغْـنَـه ایزد پیروزی زردشتی میداند. (برای اطلاعات بیشتر در مورد وِرِثْـرَغْـنَـه به خرده اوستا، ۱۴ بهرامیشت مراجعه کنید). سلحشوران ساسانی از نقش پر بر روی دسته و نیام (غلاف) شمشیرها و زره خود استفاده میکردند تا از خود در برابر دشمنانشان محافظت کنند.
تصویر 7: یک شمشیر مربوط به اوایل دوران ساسانیان که از خاک در آمده است با محافظ دست صلیبی
نیزه: استفاده از نیزهها از سوی واحدهای کاتافراکتهای سنگین اسلحه به دوران هخامنشیان بازمی گردد. یک قمقمه قالبی سفالین از مقبرهای در کوای-***گلن-کالا در ساحل آمودریا پیدا شد که نقش یک سوارکار نیزه دار بر خود دارد (Sekunda، ۱۹۹۲: ۲۹).
واژه باستانی ارشتی (نیزه) که از سوی هخامنشیان به کار میرفت در دوران ساسانیان به ارشت بدل شد. پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۳۹) گفت ریشه کلمه در پارسی نو نیزه است. فرخ (۲۰۰۵: ۱۳) مینویسد نیزههای ساسانی را با دو دست گرفته و در سطح کمر نگه میداشتند.
تبرزین: ساسانیان تبرزین نیز به کار میبردند. الصراف (۲۰۰۲: ۱۳) میگوید تبرزین یک تیغ بزرگ و پهن و دسته نسبتا بلندی داشت و سوارکاران ساسانی باید از بین تبرزین و گرز یکی را انتخاب میکردند چرا که حمل کردن هر دو با هم مایه زحمت و غیر ضروری است. الصراف اضافه میکند که در اسطوره ساسانیان، بهرام گور تبرزین (بنا بر روایت دیگر گرز گاوسر) را به عنوان تنها سلاح خود انتخاب میکند تا بتواند به تنهایی در برابر دو شیر گرسنه ایستاده و تاج پادشاهی را از میان اینها بردارد.
کمان: به سنت هخامنشیان و پارتیان کمان همچنان در دوران ساسانیان از اهمیت بالایی برخوردار بود. اجزای کمان ساسانیان به این شرح است: یک دسته به عقب رفته، کمانهای نسبتا کوتاه و خمیده، زانویی محکم با منحنی که در بالا بزرگتر از قسمت پایین آن است.
جمع بندی: سلاحهای مختلفی در دورههای هخامنشیان و ساسانیان ایران مورد استفاده قرار میگرفت. خیلی از این سلاحها نه تنها در میدانهای جنگ کاربرد داشتند بلکه نمادهای پادشاهی نبیز بودند. یک بررسی جامع سنگ نگارهها و اشیای هنری در کنار یافتههای باستانشناسی تصویری روشن از تحول و توسعه این سلاحها میدهد. به علت رویاروییهای نظامی ایران با سایر مدنیتها سلاحهای نو معرفی شده و سلاحهای موجود بهبود بیشتری یافتند تا بیشترین تاثیر را داشته باشند.
تصویر 8- شمشیر ساسانی با نیام P –شکل و نقش پر
یادداشت: بر حجاری پلههای شمالیهای تالار بار عام آپاداتا اسلحه دار داریوش شاه به چشم میخورد که آکیناکههای سلطنتی را را حمل میکنند. بر سنگ برجستههای آپادانا نمایندگیهای ملتهای مختلف نیز دیده میشوند که یک پارسی در پیشاپیش آنها حرکت میکند و یک آکیناکه پارسی یا مادی همراه دارد.
برگردان: حسام الدین شافعیان
شاهنشاهیهای عظیم هخامنشی و ساسانی که برای قرنها بر سرزمینهای پهناوری حکومت میکردند از سوی سلحشورانی شجاع محافظت میشدند. این سلحشوران با استفاده از استراتژیهای نظامی پیچیده و سلاحهای تهاجمی و تدافعی خوش ساخت از یکپارچگی ملی ایران دفاع میکردند. در ادامه این مقاله به معرفی مختصر برخی از سلاحهای مهم در این دورانها میپردازیم:
ارتش هخامنشیان:
ارتش هخامنشیان از سربازانی از نواحی مختلف ایران تشکیل شده بودند اما هسته اصلی ارتش سلحشوران ایرانی بودند. این سربازان از سرتاسر این امپراتوری پهناور میآمدند: از پارس، آسیای مرکزی تا دانوب. پس از پارسیان مادها بیشترین سرباز را در سپاه ایران داشتند و بسیاری از ژنرالهای ارتش مادی بودند. نوشتههای نویسندگان یونانی چون هرودوت، آریان و گزنفون اطلاعات مفیدی در رابطه با ارتش هخامنشیان در اختیار ما میگذارند، اما باید به خاطر داشت که نوشته یونانیها در مورد ایرانیان عمدتا مغرضانه است چرا که کشورشان در حال جنگ با هخامنشیان بود و آنها سعی کردند با اغراق در مورد تعداد سپاهیان هخامنشی پیروزیهای خودشان بر آنها را برجستهتر جلوه دهند (Marsdon، ۱۹۶۴: ۳۷). متاسفانه بیشتر تالیفات، تنها روایت یونانیان را در نظر گرفتهاند بنابراین اعدادی که در این گزارشها آمده اسست بسیار مورد مناقشه و صرفا حدس و گمان هستند. از طرفی ژوزف ویسهوفر نگاهی متعادل و منصفانه به نبردهای هخامنشیان ارایه میکند (۱۹۹۳: ۲۵-۱۴۸).
در طول نبرد فلاخن اندازان و کمانداران پیاده نظام در خط مقدم قرار میداشتند و سواره نظام سبک اسلحه و پیاده نظام سنگین اسلحه در دو طرف آنها قرار میگرفتند ناآنها را مورد حمایت خود قرار دهند. در آغاز نبرد فلاخن اندازها و کمانداران با پرتاب سنگ و کمان بر روی دشمن، خطوط آنها را دچار آشفتگی میکردند، سپس پیاده نظام سنگین اسلحه که به نیزﻩ و شمشیر مجهز بودند با پشتیبانی واحدهای سواره نظام از جناحین به دشمن حمله میکردند. این تاکتیکها در برابر دشمنان آسیایی هخامنشیان به خوبی نتیجه میدادند اما در برابر آرایش جنگی به هم فشرده یونانیان و مقدونیها چندان موثر نبود. واحدهای سنگین اسلحه هوپلایتهای یونانی و فالانکس مقدونی با کمک نیزههای بلند آرایش به هم فشرده خود را حفظ میکردند و به این ترتیب از خود در برابر مهاجمان دفاع میکردند. یونانیها که بدنشان با زره محافظت میشد در برابر تیرها و پرتابهها آسیب چندانی نمیدیدند و میتوانستند در نبردهای نفر به نفر پیروز شوند.
به نوشته ذکا [۱] آکیناکه یک شمشیر کوتاه به طول ۴۰ تا ۵۰ سانتیمتر بود و یکی از سلاحهای عمده هخامنشیان به شمار میآمد (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۹). پورداوود [۲] (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۳) اظهار میکند کلمه ایرانی باستان برای آکیناکه مشخص نیست. پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۳) از هرودوت که لشکرکشی خشایارشا به یونان در ۴۸۰ ق. م. را گزارش میکند نقل میکند خشایارشا بر روی پلی در هلسینتوس (داردانل)، برگهایی در دریا ریخت، براتی را در جام زرین خود ریخت و خورشید را ستایش نمود و یک آکیناکه به عنوان هدیه به خدا در آب انداخت. قبضه این شمشیر تماما از چوب و تیغه آن از آهن (استخراج شده از مصر) بود و میتوان آن را در موزه آشمولیان آکسفورد یافت.
تصویر 1 : یک آکیناکه ﺍﺯ طلای خالص از موزه ملی ایران در تهران
آکیناکه مادی و پارسی: بر اساس سنگ نگاریهای پارسه (تخت جمشید/پرسپولیس)، ذکا (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۱۳۵۰: ۲۱۱) بین دو گونه این سلاح تمایز قایل است: الف) آکیناکه مادی ب) آکیناکه پارسی. آکیناکههای مادی از طریق ریسمانی که از «شکل گوش» ﻏﻼﻒ شمشیر عبور میکرد در سمت راست بدن به کمربند آویخته میشد. هنگامی که حامل آکیناکه بر اسب سوار میشد با به صورت پیاده نظام راهپیمایی میکرد، کمربندی از انتهای غلاف آن را از آویخته شدن و تلو تلو خوردن باز میداشت (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۷۰). کوچ (۲۰۰۰: ۲۵۸) تصویر سنگی از تالار سه دروازه پارسه را نشان میدهد که بر روی آن نقش نگهبانی با آکیناکه مادی به چشم میخورد.
برخلاف آکیناکههای مادی، آکیناکههای پارسی زیر کمربند و جلوی شکم جای میگیرد. دسته I-شکل بسیار متفاوت از آکیناکههای مادی بود. بخش پایین «شکل گوش» شمشیر و تمام سر غلاف به صورت سه نیمدایره ساخته میساختند تا شمشیر به آسانی از کمر نیافتند. آکیناکه پارسی ته-غلاف برجسته ندارد بلکه غلافآن مثل تیغ در انتها تیز میشود.
آکیناکههای هم از طلای ناب و با تزئینات زیبا وجود داشت. برتون (۱۹۸۷: ۲۱۲) به نقل از گزنفون گزارش میکند، هدیه سلطنتی ایران یک آکیناکه طلایی، یک اسب نسایی با افسار طلایی و دیگر ادوات جنگی بود. یک آکیناکه طلایی مجلل (شماره ثبت موزه ۱۳۲۲) از دوران هخامنشیان در موزه ملی ایران در تهران نگهداری میشود (Muzeye Melli Iran ۲۰۱۱ را ببینید). هوت (۱۹۶۵: ۱۹۲: ۲۲۳) مینویسد این آکیناکه طلایی در همدان (هگمتانه) پیدا شد و قدمت آن به ۵۰۰ ق. م. باز میگردد. این قطعه مشابه آکیناکهای است که در موزه هنر متروپولیتن در نیویورک وجود دارد (Sekunda، ۱۹۹۲: ۵۶).
نیزه دار و نیزهها: واحدهای نیزه داران از مهمترین واحدهای ارتش هخامنشیان بودند و بالاترین درجه در ارتش نیز بر عهده یک نیزه دار بود (Pur Davood، ۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۱). بنا به گفته پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۳۹) و تایید معطوفی (۱۹۹۹/۱۳۷۸: ۲۱۸)، نیزه در وندیداد، فرگرد ۱۷، بند ۴۳ با عنوان آرشتایاشا (ارشتی) آمده است. پورداوود با اشاره به سنگ نگاری نقش رستم، شرح میدهد که نیزه دار داریوش شاه گئوبروه (آرشتی بارا /spear bearer) خوانده میشد. سرنیزههای دوران هخامنشی از لحاظ شکل متنوعند. ذکا ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۴) بر مبنای سنگ نگارههای هخامنشی دو نوع کلی سرنیزه را تشخیص میدهد الف) سرنیزههای پهن و مشابه برگ درخت ب) سر نیزههای باریک و بلند به شکل برگ درخت بید. به نظر ذکا نیزههای هخامنشی از لحاظ درازا بر دو نوعند الف) نیزههای بلند که در کنار سپر از سوی واحدهای سواره نظام و پیاده نظام استفاده میشد ب) نیزههای کوتاه (زوبین).
به گزارش هرودوت محور نیزه ایرانیان شش تا هفت پا (حدودا دو متر) بودند و از چوب درخت زغال اخته ساخته میشدند. ذکا میافزاید نیزهها به یک سیب کوچک ختم میشدند، برای همین به این نیزه دارها «سیب بَر» میگفتند. سکوندا (۱۹۹۲: ۶-۷) توضیح میدهد که سیب بَرها بخشی از ده هزار نفر سرباز نجیبزاده گارد جاویدان بودند. هزار نفر از سربازان گارد جاویدان، حامل نیزههایی با ته نیزههای طلایی بودند و از ارابه شاهنشاه محافظت میکردند و در زبان پارسی باستان ارستیبارا خوانده میشدند (Sekunda، ۱۹۹۲: ۶-۷). هزار سرباز دیگر نیز نیزهای با ته نیزههای نقرهای حمل میکردند (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۴). یک نیزه نیز با ته نیزه مفرغی در دِو هویوک شمال سوریه کشف شده است.
تصوبر3 - ته نیزه برنزی از دوران هخامنشیان که در شمال سوریه امروزی پیدا شده است.
ودر: گرز یا تبرزین- پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۵) مینویسد گرز یکی از قدیمیترین سلاح هاست که فرشتگان و ایزدان اوستا آن را به کار میبرند. او در ادامه یادآوری میکند سلاح مورد علاقه بسیاری از پهلوانان استورهای ایرانی مانند سام، گرشاسب و رستم گرز است و آنها در به کار بردن آن مهارت داشتند. اوستا از انواع مختلفی از گرزها نام میبرد. یکی از آنها ودر خوانده میشود و در یسنا ۳۲، بند ۱۰ در اَهونَوَدگاه گاتا (فصلهای ۲۸-۳۴) و در هوم یشت، یسنا ۹ (بندهای ۳۰-۳۲) از آن یاد شده است. پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴۵) مینویسد اوستاشناسان در مورد این عبارت توافق ندارند، برخی عقیده دارند ودر یک نوع گرز است و برخی دیگر بر این باورند که ودر یک نوع تبرزین است. خود پورداوود بر این عقیده است که ودر احتمالا نوعی گرز است. چرا که مطابق متون وداها به زبان سانسکریت سلاح ایزد هندی ایندرا گرزی است موسوم به ودهر و از آنجا زبانهای هندی و ایرانی ریشه مشترکی دارند، ودر باید به گرز اشاره داشته باشد.
تصویر ۴- بخشی از کاتالوگ کتاب ۸۰۰ صفحهای دکتر مشتاق خراسانی: Arms and Armor from Iran: The Bronze Age to the End of the Qajar Period
اوستا از دو نوع گرز دیگر هم یاد کرده است: یکی ورزا که برای درهم شکستن استفاده میشود (اورمزد یشت، بند ۷۲؛ خورشید یشت، بند ۵؛ مهر یشت بند ۹۶؛ فروردین یشت، بند ۷۲ را ببینید) و دیگری گّدها، برای پرتاب کردن (مهریشت بند ۱۰۱ و بند ۱۳۱ را ببینید) (به Pur Davood، ۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۴مراجعه کنید). گرزهای گاوسر در دوران هخامنشیان کاربرد داشتند ضمن اینکه در حماسههای ایرانی هم اغلب از آن یاد شده است. هارپر (۱۹۸۵: ۲۴۷) به عنوان نمونه فریدون را ذکر میکند که چگونه او گرز گاوسری طراحی کرد و از آن در نبرد با ضحاک دیو سیرت بهره برد. رستم، گیو، اسفندیار و گرشاسب هم از این نوع گرز استفاده میکردند. در دوران ساسانیان، بهرام پنجم گرز گاو سرش را به کار برد تا تاج پادشاهیش را از میان دوشیر در دام بگیرد. این سلاح در دوران بعد به صورت اسلحهای نمادین و با اعتبار شاهان ایران درآمد.
ذکا (۱۹۷۱: ۱۳۵۰: ۶۶) بر پایه گزارشهای گزنفون و استرابون تاکید میکند نقش برجستههای پارسه سربازان هخامنشی را تبرزین به دست نشان میدهد. اما هرودوت گزارش کرد تنها سکاها تبرزین به کار میبردند. سر تبرزینی که در نقش برجستهها به چشم میخورد به شکل سر یک پرنده، احتمالا اردک، است که تیغه تبرزین از منقار آن بیرون میآید. سمت دیگر سر تبرزین به یک شکل نیم دایره با دو میخ در انتهای آن ختم میشود که احتمالا برای شکستن زره کارایی داشت. انتهای دسته چوبی آن به شکل V کنده شده است تا سرباز تبرزین را راحتتر به دست بگیرد (Zoka، ۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۶۸).
تصویر ۵- شمشیر مفرقی مربوط به ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد که عبارت «اوهرمزد» به زبان پارسی باستان و با خط میخی بر آن حک شده است. این شمشیر در موزه ملی ایران نگهداری میشود.
کمانها: به عنوان نماد پادشاهی و قدرت کمانها نقش مهمی در ارتش هخامنشیان ایفا میکردند (Zuttermann، ۲۰۰۳: ۱۴۲). کمان و تبرزینهای آن در یک کماندان (گوریتویی) حمل میشدند. ایرانیان از گروههای مختلف مثل مادها و پارسها در لباسهای ایرانی محلی خود یا جامههای سوارکاری کماندان حاوی تیر و کمان را با خود حمل میکردند. پادشاهان هخامنشی از کمان برای نشان دادن تواناییهای رزمی و شجاعت خود در حین نبرد و نماد جایگاه خوداستفاده میکرئند. داریوش در بند ۹ فرمان خود میگوید «ورزیده هستم، چه با هر دو دست چه با هر دو پا، هنگام سواری خوب سواری هستم. هنگام کشیدن کمان، چه پیاده چه سواره، خوب کمان کشی هستم. هنگام نیزه زنی، چه پیاده و چه سواره، خوب نیزه زنی هستم.» (Sharp، ۱۹۶۴/۱۳۴۳: ۸۵ را بنگرید).
ارتش ساسانیان:
اردشیر اول اصلاحاتی در ارتش ساسانیان صورت داد. او یک ارتش دایمی تحت فرمان خود تاسیس کرد و درعین اینکه سیستم سوارکاری پارتیان (اشکانیان) را حفظ کرد، افسران ارتش را از ساترابها و شاهزادگان و نجیب زادگان محلی جدا کرد. او یک سری اسلحه جدید از قبیل چند نوع زره و ادوات محاصره و قلعه گیری به ارتش معرفی و اضافه کرد.
زرههای حلقوی از حلقههای به هم متصل شده و در زمان اردشیر اول تولید میشدند (اسواران ساسانی، دکتر کاو فرخ را ببینید). فرخ مینویسد اگر چه تولید زرههای حلقوی سختتر از زرههای معمولی بود، اما مزایایی نسبت به زرههای دیگر داشت. از جمله مقاومتر، ماناتر و انعطاف پذیرتر بودند و همچنین اجازه میدادند حرارت بدن دفع شود که این در آب و هوای گرم بسیار اهمیت داشت. او اضافه میکند این نوع زره وقتی در ترکیب با زرههای دیگر به کار میرفت موثرتر میشد. فرخ با نقل قول از بیور و شهبازی اشاره میکند یکی از دلایل شکست اشکانیان از ساسانیان در فیروزآباد این بود که اشاکایان بیش از حد بر زرههای لایه لایه و فلسی تاکید داشتند در حالی که سواره نظام زبده ساسانیان علاوه بر آن زرههای حلقوی هم میپوشیدند. دفاع موفقیت آمیز ساسانیان در برابر مهاجمین چادرنشین آسیای مرکزی و رومیان (غربی و شرقی) در عمل ثابت کرد که اصلاحات اردشیر موثر بودند. در دوران اردشیر اول یک کتاب راهنمای نظامی منتسب به او نگاشته شد که اکنون در دست نیست. از این کتاب در کتاب عربی الفهرست نام برده شده است که اثر یک ایرانی موسوم به ابن ندیم است و در نیمه دوم قرن دهم به رشته تحریر در آمد. ابن ندیم در فصل آثار مربوط به هنرهای نظامی از اثری با نام «هنر رزماوری و شیوههای فتح قلعها و شهرها، به کمین نشستن، قرار دادن نگهبانان، تحت فشار قرار دادن جاسوسان، فرستادن دستههای سربازان و پادگان زدن» یاد میکند. این کتاب بر اساس رسالههایی است که در قرن سوم میلادی برای اردشیر پسر پاپک نگاشته شدهاند. عنوان عربی این کتاب الفروسیا الشمیتی میباشد (Zakey، ۱۹۵۶: ۱۶۳-۴).
تصویر ۶- سواره نظام سنگین پشتیگبان/پشتیبان گارد سلطنتی (چپ) و شواره نظام جیانوسپار/چان سپار (راست).
سواره نظام زبده ساسانیان موسوم به اسواران یا کاتافراکتها نقش مهمی در پیروزی ایرانیان برابر رومیها داشتند. کپی رایت: دکتر کاوه فرخ
ستون اصلی ارتش ساسانیان واحدهای سواره نظلم سنگین اسلحه موسوم به اسواران یا کاتافراکتها بودند. فرخ (۲۰۰۵: ۱۳) مینویسد در اوایل دوران ساسانیان، نیزه سلاح تهاجمی اصلی اسواران بود. ذکا (۱۹۷۱/۱۳۵۰: ۱۱۷) اظهار میکند کاتافراکتهای ساسانی (نام دیگر اسواران) مجهز به نیزه چنان محکم و استوار بر زین اسب خود مینشستند که گویی به آن قفل شده بودند. آنها به مثابه دیواری در صفهای اول ارتش میایستادند. پشت آنها کماندارن و سپس فیلهای جنگی (حربهای که ساسانیان آن را اولین بار به کار بردند) میایستادند. آنها در ردیفهای متمرکز حمله میکردند و از سوی کماندارانی که به طور پیوسته به سوی خطوط دشمن تیراندازی میکردند پشتیبانی میشدند. ویسهوفر مینویسد فرمانده در وسط جای میگرفت و در حالی که از سوی سربازان برجسته نگهبانی میشد دستورات لازم را به سپاه خود میداد. این سواره نظامهای سنگین اسلحه به نوبه خود از پشتیبانی کمانداران سوارکار سبک اسلحه حمایت میشدند که با نیروهای دشمن درگیر شده و آنها را خسته میکردند. به اعتقاد نیکول (۱۹۹۶: ۲۰)، همانند دوران پارتیان، تعداد کمانداران سوارکار سبک اسلحه ده برابر اسواران بود. نیکول همچنین معتقد است سواره نظام سنگین اسلحه به ندرت میتوانستند با حمله مستقیم پیاده نظام را در هم بشکنند. بنابراین سواره نظام سنگین اسلحه ساسانیان باید در دستههای نزدیک به هم حرکت و مانور میکردند که جلوی آن به خوبی از سوی ارتش محافظت میشد و پیاده نظام هم در کنارهها در گیر سواره نظام دشمن میشدند. نکته جالب دیگر این است که سواره نظام ساسانیان تا سالهای آخر شاهنشاهی خود از رکاب استفاده نمیکردند.
شمشیرها: سنگ نگارههای ساسانیان در فیروزآباد ۱و۲، نقش رجب ۳، و نقش رستم ۱ (Masia، ۲۰۰۰ را ببینید) شمشیرها را به عنوان نمادها و تمثیلهای سلطنتی نشان میدهند. شمشیر ساسانیان مثل پارتیان دولبه و بلند بودند. به گفته گیرشمن (۱۹۶۳: ۲۹۵)، منابع ما در زمینه اسلحههای دوران ساسانیان بسیار کم هستند و اطلاعات اندکی در این زمینه به ما میدهند. این کمبود اطلاعات آکادمیک تا حدی از سوی آثار تیرارسیان پوشش داده شدهاند که برخی فصلهایی که بوسیله مورخان ارمنی دوران ساسانیان در نیمه اول قرن پنجم نوشته شدهاند را آورده است. این مورخین سه نوع اسلحهای که همه نجیب زادگان ساسانی حمل میکردند را ذکر میکنند:
الف) تور (شمشیر کوتاه) به کمربند و سمت راست بدن وصل میشد،
ب) سوسر (شمشیر بلند) که به کمربند و سمت چپ بدن وصل میشد،
ج) نرن (خنجر) به ران بسته میشد.
در پارسی، شمشیر را سنه با شمشیر میخواندند و در متون پارسی میانه مانوی شفشِر نامیده میشد (MacKinze، ۱۹۷۱ را بنگرید). بر پایه نمونههای باستانشناسی شمشیرهای ساسانیان در موزههای ایران، شمشیرهای ساسانیان را میتوان به صورت زیر تقسیم بندی کرد:
الف) شمشیرهای با محافظ دست صلیبی (دارای زائدهای به شکل صلیب در بالای دسته که از دست شمشیر زن محافظت میکند)،
ب) شمشیرهای با نیام با زواید P-شکل (با یا بدون نقش پَر)،
ج) شمشیر با نقش پُر و بدون زواید P-شکل و
د) شمشیر دودستی (شمشیر بزرگی که برای استفاده ازآن باید هر دو دست را به کار برد).
در این میان شمشیرهای با نیام و با زایده P- شکل قابل توجهند چرا که سمت بیرون این شمشیرها با نقشها و الگوهای پَر تزیین شده است، یعنی همان نگارههایی که در سایر هنرهای تزیینی ساسانیان هم دیده میشود. هارپر (۱۹۷۸: ۸۴) از گیرشمن نقل میکند که طرح پَر را نماد پرنده ورگنا یکی از اشکال بهرام/ وِرِثْـرَغْـنَـه ایزد پیروزی زردشتی میداند. (برای اطلاعات بیشتر در مورد وِرِثْـرَغْـنَـه به خرده اوستا، ۱۴ بهرامیشت مراجعه کنید). سلحشوران ساسانی از نقش پر بر روی دسته و نیام (غلاف) شمشیرها و زره خود استفاده میکردند تا از خود در برابر دشمنانشان محافظت کنند.
تصویر 7: یک شمشیر مربوط به اوایل دوران ساسانیان که از خاک در آمده است با محافظ دست صلیبی
نیزه: استفاده از نیزهها از سوی واحدهای کاتافراکتهای سنگین اسلحه به دوران هخامنشیان بازمی گردد. یک قمقمه قالبی سفالین از مقبرهای در کوای-***گلن-کالا در ساحل آمودریا پیدا شد که نقش یک سوارکار نیزه دار بر خود دارد (Sekunda، ۱۹۹۲: ۲۹).
واژه باستانی ارشتی (نیزه) که از سوی هخامنشیان به کار میرفت در دوران ساسانیان به ارشت بدل شد. پورداوود (۱۹۶۹/۱۳۴۷: ۳۹) گفت ریشه کلمه در پارسی نو نیزه است. فرخ (۲۰۰۵: ۱۳) مینویسد نیزههای ساسانی را با دو دست گرفته و در سطح کمر نگه میداشتند.
تبرزین: ساسانیان تبرزین نیز به کار میبردند. الصراف (۲۰۰۲: ۱۳) میگوید تبرزین یک تیغ بزرگ و پهن و دسته نسبتا بلندی داشت و سوارکاران ساسانی باید از بین تبرزین و گرز یکی را انتخاب میکردند چرا که حمل کردن هر دو با هم مایه زحمت و غیر ضروری است. الصراف اضافه میکند که در اسطوره ساسانیان، بهرام گور تبرزین (بنا بر روایت دیگر گرز گاوسر) را به عنوان تنها سلاح خود انتخاب میکند تا بتواند به تنهایی در برابر دو شیر گرسنه ایستاده و تاج پادشاهی را از میان اینها بردارد.
کمان: به سنت هخامنشیان و پارتیان کمان همچنان در دوران ساسانیان از اهمیت بالایی برخوردار بود. اجزای کمان ساسانیان به این شرح است: یک دسته به عقب رفته، کمانهای نسبتا کوتاه و خمیده، زانویی محکم با منحنی که در بالا بزرگتر از قسمت پایین آن است.
جمع بندی: سلاحهای مختلفی در دورههای هخامنشیان و ساسانیان ایران مورد استفاده قرار میگرفت. خیلی از این سلاحها نه تنها در میدانهای جنگ کاربرد داشتند بلکه نمادهای پادشاهی نبیز بودند. یک بررسی جامع سنگ نگارهها و اشیای هنری در کنار یافتههای باستانشناسی تصویری روشن از تحول و توسعه این سلاحها میدهد. به علت رویاروییهای نظامی ایران با سایر مدنیتها سلاحهای نو معرفی شده و سلاحهای موجود بهبود بیشتری یافتند تا بیشترین تاثیر را داشته باشند.
تصویر 8- شمشیر ساسانی با نیام P –شکل و نقش پر
یادداشت: بر حجاری پلههای شمالیهای تالار بار عام آپاداتا اسلحه دار داریوش شاه به چشم میخورد که آکیناکههای سلطنتی را را حمل میکنند. بر سنگ برجستههای آپادانا نمایندگیهای ملتهای مختلف نیز دیده میشوند که یک پارسی در پیشاپیش آنها حرکت میکند و یک آکیناکه پارسی یا مادی همراه دارد.