ظاهرا خيلي سريع پس از روي كار آمدن ساسانيان ارتش نا منظم اشكاني تبديل به ارتش منظم ساساني ميشود. در زمان خسرو انوشيروان ارتش ساساني نظامي كاملا نو پيدا كرد.در دوره هاي اوليه ساساني تشخيص مقامهاي مختلف نظامي از يكديگر مشكل است ولي در دوره هاي متاخر درجه بندي منظمي پيدا كرد.ايران سپاهبذ بالاترين مقام ارتشي بود.او وزير جنگ و فرمانده كل سپاه محسوب ميشد. انوشيروان اين مقام را بين چهار نفر تقسيم كرد و هر كدام گوشه اي از مملكت را اداره ميكردند. سپاهبذ شرق، نيروهاي خراسان ،***تان و كرمان را زير نظر داشت.سپاهبذ جنوب ، نيروهاي پارس وخوزستان ، سپاهبذ غرب، نيروهاي عراق تا مرز روم شرقي و سپاهبذ شمال نيروهاي ماد بزرگ و ارمنستان
كشاورزان فقير تنهابه اين قصد به جنگ ميرفتند كه ديوارها را بشكنند و كشتگان را لخت كنند. ارتش ايران هنگامي كه دشمن را در حال فرار ميديدند كه به رودخانه يا مانعي ميرسد به او فرصت فرار ميدادند-به نوشته اشپيگل- و به گزارش تئو فيلاكت در جنگ بهرام چوبين با سردار رومي چنين پيغامي رد و بدل شده است.به گمان اين سنت ناشي از تقدس آب بوده است
ساسانيان بي نياز از سرباز مزدور نبودند. براي اين مورد بيشتر از قبايل هون استفاده ميكردند.جنگ هاي ساسانيان متاخر بيشتر براي رسيدن به زر و سيم بود.در زمان انوشيروان سلاح سواران عبارت بود از :برگستوان اسب ،جوشن بلند،زرهي سينه پوش،ران بند،شمشير،نيزه،سپر، گرزي كه به گمر ميبستند، تبرزين، تركشي با دو كمان به زه كشيده و سي تير و بالاخره دو زه تابيده كه سواركار آنرا از پشت كلاه خود مي آويخت.با اين حال سلاح اصلي نيزه و كمان بود.آنها وسايل ساخت سريع پل بر رودخانه نيز هميشه همراه داشتند.
اسواران يا شواليه ها محافظ پسران شاه و خانواده اشراف بودند.روي هم رفته سواره نظام سنگين وزن زره پوش هسته اصلي سپاه بودند.آنها لباسي فلزي داشتند كه مانند لباس استرچ بر بدن ميچسبيد و صورتشان نيز نقابي داشت و تير بر آنها اثر نمي كرد.پشت سواره نظام فيلها قرار داشتند. در آخر پياده ها بودند كه روستاييان فقير بدون حقوق بودند.ساسانيان فن دژستاني را آموخته بودند و منجنيق و برج متحرك و سرب گداخته و وسايل آتش زا داشتند. اسيران جنگي را مي فروختند يا براي آباداني كشور مورد استفاده ميگرفتند.ساسانيان مانند هخامنشيان سپاه .جاويدان ده هزار نفره داشتند
سربازان چپ دست به گزارش دينوري سمت چپ سپاه قرار ميگرفتند. براي قلب سپاه مكان مرتفعي انتخاب ميشد.سپاه رو به نور آفتاب و باد قرار نمي گرفت.وقتي به دشمن حمله ميكردند كه نيروهاي خودي يك ونيم برابر دشمن باشند وگر نه صبر ميكردند تا دشمن حمله كند.كمينگاهها نزديك آب انتخاب ميشدند.معمولا در شب حمله ميكردند. قبل از حمله جاسوساني به قلب دشمن ميفرستادند تا هم خبر بگيرند و هم روحيه آنها را ضعيف كنند.براي گشودن قلعه از گلوله هاي نفتي استفاده ميكردند. دعوت از دشمن براي رويارويي تن به تن. .حريفان در جنگ راهي براي ترساندن دشمن و تضعيف روحيه بود
وقتي فرمانده كشته ميشد سپاه از هم ميپاشيد.زيرا اغلب افراد بي تجربه سپاه را پر ميكردند. در زمان جنگ سر شماري ميشد.اين كار را بعد از جنگ نيز انجام ميدادند تا تعداد كشتگان را حساب كنند
در زمان حمله مكي ها به مدينه،سلمان فارسي پيشنهاد حفر خندق دور شهر مدينه را دادو به تصويب حضرت محمد رسيد
كتابهايي كه از زمان ساسانيان رديابي شده اند عبارتند از اصول تير اندازي از بهرام گور،كتابهايي در مورد دفاع شاهان ساساني از مرزهاي خود،فنون جنگي در تصرف دژها،كمين كردن و گماشتن جاسوس كه براي اردشير بابكان تاليف شده بود. اين كتابها را ابن نديم ترجمه و ليست كرده است
كشاورزان فقير تنهابه اين قصد به جنگ ميرفتند كه ديوارها را بشكنند و كشتگان را لخت كنند. ارتش ايران هنگامي كه دشمن را در حال فرار ميديدند كه به رودخانه يا مانعي ميرسد به او فرصت فرار ميدادند-به نوشته اشپيگل- و به گزارش تئو فيلاكت در جنگ بهرام چوبين با سردار رومي چنين پيغامي رد و بدل شده است.به گمان اين سنت ناشي از تقدس آب بوده است
ساسانيان بي نياز از سرباز مزدور نبودند. براي اين مورد بيشتر از قبايل هون استفاده ميكردند.جنگ هاي ساسانيان متاخر بيشتر براي رسيدن به زر و سيم بود.در زمان انوشيروان سلاح سواران عبارت بود از :برگستوان اسب ،جوشن بلند،زرهي سينه پوش،ران بند،شمشير،نيزه،سپر، گرزي كه به گمر ميبستند، تبرزين، تركشي با دو كمان به زه كشيده و سي تير و بالاخره دو زه تابيده كه سواركار آنرا از پشت كلاه خود مي آويخت.با اين حال سلاح اصلي نيزه و كمان بود.آنها وسايل ساخت سريع پل بر رودخانه نيز هميشه همراه داشتند.
اسواران يا شواليه ها محافظ پسران شاه و خانواده اشراف بودند.روي هم رفته سواره نظام سنگين وزن زره پوش هسته اصلي سپاه بودند.آنها لباسي فلزي داشتند كه مانند لباس استرچ بر بدن ميچسبيد و صورتشان نيز نقابي داشت و تير بر آنها اثر نمي كرد.پشت سواره نظام فيلها قرار داشتند. در آخر پياده ها بودند كه روستاييان فقير بدون حقوق بودند.ساسانيان فن دژستاني را آموخته بودند و منجنيق و برج متحرك و سرب گداخته و وسايل آتش زا داشتند. اسيران جنگي را مي فروختند يا براي آباداني كشور مورد استفاده ميگرفتند.ساسانيان مانند هخامنشيان سپاه .جاويدان ده هزار نفره داشتند
سربازان چپ دست به گزارش دينوري سمت چپ سپاه قرار ميگرفتند. براي قلب سپاه مكان مرتفعي انتخاب ميشد.سپاه رو به نور آفتاب و باد قرار نمي گرفت.وقتي به دشمن حمله ميكردند كه نيروهاي خودي يك ونيم برابر دشمن باشند وگر نه صبر ميكردند تا دشمن حمله كند.كمينگاهها نزديك آب انتخاب ميشدند.معمولا در شب حمله ميكردند. قبل از حمله جاسوساني به قلب دشمن ميفرستادند تا هم خبر بگيرند و هم روحيه آنها را ضعيف كنند.براي گشودن قلعه از گلوله هاي نفتي استفاده ميكردند. دعوت از دشمن براي رويارويي تن به تن. .حريفان در جنگ راهي براي ترساندن دشمن و تضعيف روحيه بود
وقتي فرمانده كشته ميشد سپاه از هم ميپاشيد.زيرا اغلب افراد بي تجربه سپاه را پر ميكردند. در زمان جنگ سر شماري ميشد.اين كار را بعد از جنگ نيز انجام ميدادند تا تعداد كشتگان را حساب كنند
در زمان حمله مكي ها به مدينه،سلمان فارسي پيشنهاد حفر خندق دور شهر مدينه را دادو به تصويب حضرت محمد رسيد
كتابهايي كه از زمان ساسانيان رديابي شده اند عبارتند از اصول تير اندازي از بهرام گور،كتابهايي در مورد دفاع شاهان ساساني از مرزهاي خود،فنون جنگي در تصرف دژها،كمين كردن و گماشتن جاسوس كه براي اردشير بابكان تاليف شده بود. اين كتابها را ابن نديم ترجمه و ليست كرده است