بررسی جامع تاریخ و فرهنگ و جغرافیای تاریخی ایران را در دوران ماد می توان به اعتباری مشکل ترین و پیچیده ترین بخش از دوران های تاریخی این سرزمین به شمار آورد.
وجود نظریه پردازی های پژوهشگران مختلف که هر یک در زمینه ای خاص، چون زبان شناسی، نژادشناسی، دین شناسی و… صاحب نظر بوده و از دیدگاه خود با موضوع برخورد کرده اند از یک سو، و نیز نظرات پژوهشگرانی که کار خود را متوجه بخش های خاصی از مجموعه جامعه ی ایران هزاره ی نخست پیش از میلاد، مانند ایلامی ها، مانایی ها، اورارتوها و یا تمدن ها و دولت های همجوار چون آشور و بابل ساخته اند، از سوی دیگر عامل موثر در ایجاد پیچیدگی و دشواری مسیر پژوهش گردیده است. این پیچیدگی بدان جهت است که عمده ی این پژوهشگران کوشیده اند تا هر چه بیشتر بر موضوع مورد نظر خود تاکید کنند و با مرز بندی های بسیار مستحکم، به هر بخش به عنوان واحدی مستقل در تمامی ابعاد بنگرند. عجیب آنکه با ورود به دوران هخامنشی، این نحوه ی برخورد به میزان غیر قابل تصوری دگرگون گردیده و با نگاهی جامع و فراگیر به آن، برخورد شده است.
اما، با توجه به اینکه دانش باستان شناسی در این مورد بیشتر و بهتر از علوم دیگر می تواند اظهار نظر کند، در کل بررسی های این دوران، باستان شناسی نقش عمده و اساسی بر عهده ندارد.
منابع نوشته ی کهن مربوط به دوران ماد، به زبان های گوناگون مانند بابلی، آشوری، ایلامی، اورارتویی، پارسی باستان، اوستایی، ارمنی قدیم، عبری قدیم، یونانی، لاتینی، آرامی و … می باشند که به دلیل تنوع آن ها، و مشکلات فراوان در خواندن کامل برخی از این زبان ها و انجام نگرفتن یک بررسی تطبیقی بر روی آن ها نمی توان بهره ی لازم را از این منابع گرفت. از سوی دیگر، در نوشته های آشوری با توجه به همجواری آن سرزمین با ایران در دوران ماد و تعداد فراوان سنگ نبشته های به جای مانده در آن زبان که به اعتباری باید بیشترین اطلاعات را درباره ی این دوران دربرداشته باشند، از سال سی ام سده ی هفتم پیش از میلاد به بعد هیچ چیز درباره ی ماده ها وجود ندارد.
در میان نوشته های مختلف، بیش ازهمه رساله ی مختصر هرودوت است که با وجود همه ی ایرادهای وارد بر آن، آگاهی های قابل ملاحظه ای درباره ی مادها به دست می دهد، به ویژه درباره ی دوران مهم شکل گیری و گسترش آن دولت یعنی زمانی که منابع آشوری آن را مسکوت گذارده اند.
در سده های آغازین هزاره ی نخست پیش از میلاد تا زمان استقرار دولت قدرتمند ماد در واپسین دهه ی سده ی هفتم پیش از میلاد در بخش پهناوری از شمال، غرب، جنوب غربی و بخشی از جنوب فلات ایران، با نام قوم ها و دولت هایی چون مانایی ها، سکاها، کاسپی ها، اورارتوها، کاسی، ایلامی ها، سومری ها، پارس ها و … برمی خوریم که در جریان درگیری های منطقه ی غرب فلات ایران بین خود و یا با آشوری ها - به عنوان حکومت های منطقه ای و قوم ها و طایفه های قدرتمند - حضوری فعال داشته اند.
در همان هزاره ی نخست پیش از میلاد برخی از این قوم ها را با نام های دیگری که از پیشینه ای بسیار کهن در منطقه برخوردار بودند، می خواندند، چنانکه «اورارتوییان» و مردم ماننا، ماد را «گوتی» می نامیدند.
گوتی ها در کنار لولوبی ها، میتانی ها، ایلامی ها، کاسی ها و کاسپی ها از جمله ساکنان کهن فلات ایران به شمار می رفته اند که با نام و آثار آنان از هزاره ی سوم پیش از میلاد، در منطقه آشنا هستیم.
برای شناخت جامع فرهنگ و تمدن دوران ماد که تاثیری بنیادین بر دوران های پسین و به ویژه، عهد هخامنشیان گذارده است، آگاهی بر وضع این اقوام و دولت های منطقه ای گریزناپذیر می باشد. به ویژه آنکه گروهی از تاریخ نویسان بر حسب گرایش های خاص خود درباره ی اصل و منشاء هر یک از این قوم ها و منطقه ی حکمروایی، زبان و تمدن و رویدادهای مربوط به آنان، به گونه ای مطلب را عنوان کرده اند که خواننده بدون توجه به موقعیت جغرافیایی آنان و وسعت حوزه ی اقتدارشان، چنان می پندارد که هر یک به صورت جزیره ای جدا از دیگران و با اصل و ریشه ای متفاوت، صاحب فرهنگ و تمدنی از ریشه ای ویژه و مستقل بودنده اند. ولی در اصل، بیشتر آنان قوم هایی بوده اند که در منطقه هایی نه چندان پهناور - در کنار هم - هر یک در زیر چتر قدرت های سیاسی قومی و قبیله ای خود، توانسته بودند حکومت های محلی کوچک یا متوسطی را تشکیل دهند.
شکی نیست که قدرت هایی چون ایلامی ها، کاسی ها و میتانی ها در طی دورانی طولانی از توانمندی های فراوان سیاسی و تمدنی شکوفا، برخوردار بوده اند. چنانکه اورارتوها از حدود 900 پیش از میلاد نزدیک به سه سده موفق شدند که به مرحله ی ایجاد یک دولت مطرح با آثاری ارزشمند در منطقه برسند و با نیرویی چون آشور، درگیر شوند.
حال، با این مقدمه جا دارد تا بر چگونگی حضور و زندگی و پیوندهای برخی از این قوم های نامدار منطقه، مرور کوتاهی بکنیم.
اقوامی که از آخر سده ی هفتم پیش از میلاد به بعد، از وحدت و اجتماع آنان گسترده ترین و مقتدرترین دولت زمان به نام «دولت ماد» پدیدار گشت. دولتی که معرف فرهنگ و تمدنی شکوفا، با برخورداری از یکدستی ها، هماهنگی ها و پیوندهای چشمگیر است.
[FONT=Vazir,times,serif]لولوبی
لولوبی ها در بخش پهناوری از بالای رود دیاله تا دریاچه ی اورمیه اسقرار داشتند، که در سنگ نبشته های آشوری از بخش حکمرانی آنان، با نام «زاموآ» یاد شده است. آنان از هزاره ی دوم پیش از میلاد به عنوان یک قدرت، همیشه با آشور در نبرد بوده اند. در هزاره ی سوم پیش از میلاد از این قوم، کهن ترین سنگ نگاره ی ایران در سر پل ذهاب پدید آمده است که به نام نقش «آنوبانی نی» معروف است.
از مهمترین ویژگی های این نقش، تصویر نخستین نفر از شش شخصیت کنده شده در زیر تصویر است که جامه و کلاه آن به طور کامل همان است که در نقش برجسته های تخت جمشید، شخصیت ها و افسران مادی در بردارند. به عبارت دیگر، در طول نزدیک به دو هزار سال، فرهنگ بخش پهناوری از فلات در زمینه ی هنر پوشاک، تداوم داشته است.
[FONT=Vazir,times,serif]گوتی ها
گوتی نام مردانی بوده است که در همان هزاره ی سوم و دوم پیش از میلاد در شرق و شمال غربی منطقه، سکونت لولوبی ها (در منطقه ی آذربایجان و کردستان) می زیسته اند. از این مردم، سنگ نگاره ی معروف «هورین شیخان» در بالای رودخانه ی دیاله شناخته شده است که ترکیب و موضوع صحنه، شباهت بسیار به سنگ نگاره ی «آنوبانی نی» داشته و حدود زمانی آن ها نیز، به هم نزدیک دانسته شده است.
از دیگر آثار مربوط به گوتی ها، سر مجسمه ی مفرغی به دست آمده در همدان است که آن را به یکی از شاهان گوتی در حدود سده های پایانی هزاره ی دوم پیش از میلاد نسبت داده اند. از نظر انسان شناسی، ریخت چهره ی این مجسمه و تصویر کماندار هورین شیخان را «کسون» با تیپ کردان منطقه ی ابرسن (زاگرس) و «ا. ت. آمی» انسان شناس فرانسوی با آذربایجانیان و «ژرژکنتنو» با کاسی ها یکسان دیده اند.
[FONT=Vazir,times,serif]میتانی ها
این قوم در هزاره ی دوم پیش از میلاد در قسمت غرب فلات ایران، از موقعیت برجسته ای برخوردار بوده و در حدود 1500 پیش از میلاد دولتی قدرتمند که از دریای مدیترانه تا کوه های غربی آذربایجان و ابرسن (زاگرس) امتداد داشته است، تشکیل می دادند. سپس، آنان شمال میان دو رود را نیز به سرزمین خود پیوند دادند.
نخست، پایتخت آنان شهر «واشوگانی»(Vashuganni) در محل «راس عین»(در خابور امروزی) بود. سپس به «آرپخا»(Arrapkha) در کرکوک انتقال یافت. میتانی ها را آریایی دانسته اند.
یک دسته از اقوام هند و اروپایی که به نظر می آید بیشتر آنان از افراد جنگجو بودند، از قفقاز عبور کردند و تا انحنای بزرگ رود فرات پیش راندند. این عده با «هوریان»(بومیان آن ناحیه که قومی از اصل آزیانی بودند) آمیخته شدند و پادشاهی میتانی را تشکیل دادند. این دسته، محل سکونت خود را تا میان دو رود شمالی توسعه دادند و آشور را محدود کردند و اقامتگاه های قوم گوتی را نیز (که در دره های شمالی ابرسن واقع بود) به قلمرو خویش افزودند. همچنین، مصر را متحد گردانیدند و مقتدرترین فراعنه، با دختران پادشاهی میتانی ازدواج کردند. میتانی ها نه فقط از نظر قدرت سیاسی و نظامی، بلکه از نظر سامان دهی اوضاع اجتماعی و تدوین قوانین نیز، از موقعیت چشمگیری برخوردار بودند. متن های حقوقی به دست آمده از «نوزی» یا «یورگان تپه»(Urgantepe) در جنوب غربی کرکوک درباره ی قوانین مربوطه به زناشویی، بچه دار بودن یا نبودن، هبه و واگذاری اموال، ارث و قوانین کیفری و مجازات ها و مذهب آنان، اطلاعات جالبی در اختیار می گذارند.
[FONT=Vazir,times,serif]کاسی ها
از حدود هزاره ی سوم پیش از میلاد به بعد، این مردم به اعتباری، نخست در زمین های جنوب غربی دریای کاسپین (مازندران) و بعد در دامنه های سلسله ابرسن (زاگرس)، ساکن بودنده اند. مردم ناحیه ی لرستان کنونی را بازماندگان کاسی ها می دانند. در نوشته های آشوری، از آنان با نام «کاسی»(Kassi) یاد شده است. نام هگمتانه یا همدان را آشوری ها پیش از دوران مادها «کار- کاسی» به معنی شهرکاسیان می نامیدند. همچنین، نام شهرهای قزوین و کاشان و دریای کاسپین را بر گرفته از نام این قوم می دانند.
وسعت منطقه ی حضور کاسی ها در بخش های غربی فلات ایران، تا همدان امتداد داشته است. کاسیان در برخی از نواحی «ماد آینده» سکونت گزیده و به احتمال قوی، نواحی مزبور به وجهی استوار جزو قلمرو دولت کاسی شده است. زیرا، آثار نقاط مسکونی کاسیان در نواحی دوردست ماد نیز تا هزاره نخست پیش از میلاد محفوظ مانده و عنصر نژادی کاسی در حدود جنوب غربی ماد به طور قابل ملاحظه ای انتشار یافته است.
درباره ی نژاد کاسی ها و پیوندشان با آریایی ها، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی، آنان را «آریایی» و برخی دیگر «آزیانی» گفته اند.
توده ی جمعیت کاسی که در اصل آسیایی بودند، در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد به توسط هند و اروپاییان که حکومتی اشرافی و نظامی با جمعیت اندک تشکیل داده بودند، مجاز شدند که خود را در میان طبقه ی حاکم جای دهند.
همچنین، از نام بعضی خدایان کاسی پیداست که ارتباط خاصی میان آنان و نژاد هند و اروپایی وجود داشته است.
[FONT=Vazir,times,serif]اورارتوها
در سده های آغازین هزاره ی نخست پیش از میلاد نیز با نام پرآوازه ی حکومت ها و اقوامی در غرب فلات و منطقه ای که بعد مرکز عمده ی دولت بزرگ ماد را تشکیل دادند، برخورد می کنیم که همه در جریان یک رویداد مهم تاریخی دنیای کهن، از دهه ی آخر سده ی هفتم پیش از میلاد به بعد، با نام دولت و تمدن ماد به زندگی خود ادامه داده اند. بیشتر آنان عبارت بودند از : اورارتوها، مانایی ها، سکاها و سیمری ها.
از میان این چهار گروه، اورارتوها از نظر تشکل سیاسی و سازماندهی به صورت یک دولت و به جای گذاردن آثار تمدنی، به ویژه معماری، از دیگران در شرایط ممتازتری بوده اند. این دولت در حدود سده ی نهم پیش از میلاد از اتحاد تعدادی از طایفه ها در پیرامون دریاچه ی وان با مرکزی به نام «توشیا» سامان گرفت. در زمان های بعد، از یک سو تا دریاچه ی وان و از سوی جنوب تا حوضه های رودخانه های دجله و بخش بالای فرات و گه گاه بخش هایی از آذربایجان کنونی را در برداشت.
زبان اورارتویی را از گروه زبان های «آسیانی» دانسته اند که با زبان «هوری ها» هم گروه بوده است. مهمترین ایزد آنان «خالدی» نام داشت. اورارتوها در کار معماری، فلزکاری و ایجاد کانال های آبیاری توانمندی های بسیار داشتند. ساکنان سرزمین اورارتو در شکل بخشیدن به هنر دوران ماد و سپس هخامنشی، چون دیگر اقوام ساکن فلات ایران، نقش موثری را بر عهده داشته اند. دولت اورارتو، در آغاز دهه ی آخر سده ی هفتم پیش از میلاد به اطاعت اتحادیه ی مادها درآمد.
[FONT=Vazir,times,serif]مانایی ها
مانایی ها از اقوام صاحب نام و نشانی بودند که در ناحیه ی ماد آتروپاتن یا آذربایجان کنونی، در سده های نخستین هزاره ی نخست پیش از میلاد تا زمانی که جزیی از دولت بزرگ ماد گردیدند، از جمله دولت های منطقه ای به شمار می رفتند.
ویژگی های قومی جامعه ی مانایی را چنین دانسته اند :
مقارن هزاره ی نخست، مخلوطی از طوایف مهاجر و بومی - قفقازی و آریایی - به نام «مانای» در نواحی جنوب شرقی دریاچه ی اورمیه تا حدود جنوب غربی دریای کاسپین (مازندران)، به خصوص بین حدود مراغه تا بوکان و سقز امروزی سکونت داشتند.
بیشتر پژوهشگران برآنند که مانایی ها شامل اتحادیه ای از طوایف منطقه بودند و خود از گذشته، بخشی از سازمان های حکومتی لولوبی - گوتی را تشکیل می دادند.
آنان با پیروزی بر دیگر اتحادیه های منطقه، دولت مانا را پایه گذاری کردند. آشوری ها به طور بی امان، در فرصت های مختلف برای حمله و غارت، به سرزمین مانا حمله می بردند و در هر یورش در پی ویرانگری خود، جمعی را به اسارت می گرفتند که حضور صنعتگران و هنرمندان مانایی در میان آنان، غنیمتی گرانبها برای آشوریان به شمار می رفت. آنان از وجود این اسرا در کار رونق شهرهای آشور، به ویژه نینوا بهره می جستند. میان مانایی ها و اورارتوها نیز با وجود پیوندهای بسیار نزدیک فرهنگی، بر سر گسترش منطقه ی نفوذ سیاسی درگیری هایی وجود داشت.
مانایی ها، هم از نظر اقتصادی، هم از نظر آفرینش آثار هنری، صاحب توان و رشد فرهنگی والایی بودند. به همین دلیل، در زمان ایجاد حکومت قدرتمند ماد، سرزمین مانا به اعتباری قلب و مهمترین کانون فرهنگ و تمدن امپراتوری را دربرگرفت.
مسلما مانای پیشین، مرکز اقتصادی و فرهنگی حکومت ماد بود. این ناحیه از دیگر نواحی ماد از لحاظ اقتصادی پررونق تر بود و در آن، آبادترین کشتزارها و بیشه ها وجود داشت.
مبنای اقتصاد مانا را دامپروری و گله داری تشکیل می داد. مانایی ها در خلق آثار هنری، در زمینه ی معماری و فلزکاری وسفالگری و به ویژه آثار تزیین طلا و آجرهای نقش دار، از اعتبار و هنر والایی برخوردار بودند. تاکنون، در سه محل با انجام کاوش های باستان شناسی آثار با ارزشی که به نام مانایی شهرت دارد به دست آمده است. این سه محل، عبارت اند از : زیویه، حسنلو و قلایچی.
قلعه ی زیویه در 54 کیلومتری جنوب شرقی سقز و در شمال روستایی به همین نام،
حسنلو در 9 کیلومتری شمال شرقی نقده و 12 کیلومتری جنوب غربی دریاچه ی اورومیه
و قلایچی در حومه بوکان واقع شده اند.
آثار هنری پرارزش و مشهور به دست آمده در زیویه و حسنلو، از نظر نشان دادن پیشرفت های خیره کننده ی فرهنگ و تمدن فلات ایران در هزاره ی نخست پیش از میلاد دارای اهمیتی بنیادین هستند. کاوش های انجام شده ی چند سال اخیر در قلایچی و به دست آمدن بنایی که به احتمال نیایشگاه مردم منطقه بوده است، از نظر بیان ارزش های هنر معماری، از جمله کاربرد آجرهای نقش دار گوناگون، حکایت از توانایی های آفرینش هنری ساکنان بخش غربی ایران در هزاره ی نخست پیش از میلاد دارد. در حقیقت، این شیوه را از تمدن کهن تری در فلات ایران، یعنی ایلامیان به ارث برده و آن را به اوج شکوفایی رسانده بودند.
دولت مانا در دهه ی نخست سده ی هفتم پیش از میلاد جزیی از دولت بزرگ ماد به شمار می رفت. دو گروه دیگر یعنی سکاها و سیمری ها از نظر نژادی و زبانی، با مادها از یک بن و ریشه بودند. در حال حاضر با توجه به اطلاعات کمی که در دست داریم، غیر ممکن است بتوانیم مادی ها را از سکایی ها و سیمری ها جدا نماییم. زیرا فرهنگ و تمدن این اقوام کاملا به هم بستگی داشته است. این عقیده را «هرتسفلد» پس از مطالعه ی نقوش برجسته ی تخت جمشید اظهار کرد و از آن دفاع نمود، و امروزه ما با کمال اطمینان می توانیم آن را بیان کنیم.
[h=5]دژ مادی از روی نقش برجسته ی دور- شاروکین
پایان سده ی 8 پیش از میلاد
وجود نظریه پردازی های پژوهشگران مختلف که هر یک در زمینه ای خاص، چون زبان شناسی، نژادشناسی، دین شناسی و… صاحب نظر بوده و از دیدگاه خود با موضوع برخورد کرده اند از یک سو، و نیز نظرات پژوهشگرانی که کار خود را متوجه بخش های خاصی از مجموعه جامعه ی ایران هزاره ی نخست پیش از میلاد، مانند ایلامی ها، مانایی ها، اورارتوها و یا تمدن ها و دولت های همجوار چون آشور و بابل ساخته اند، از سوی دیگر عامل موثر در ایجاد پیچیدگی و دشواری مسیر پژوهش گردیده است. این پیچیدگی بدان جهت است که عمده ی این پژوهشگران کوشیده اند تا هر چه بیشتر بر موضوع مورد نظر خود تاکید کنند و با مرز بندی های بسیار مستحکم، به هر بخش به عنوان واحدی مستقل در تمامی ابعاد بنگرند. عجیب آنکه با ورود به دوران هخامنشی، این نحوه ی برخورد به میزان غیر قابل تصوری دگرگون گردیده و با نگاهی جامع و فراگیر به آن، برخورد شده است.
منابع نوشته ی کهن مربوط به دوران ماد، به زبان های گوناگون مانند بابلی، آشوری، ایلامی، اورارتویی، پارسی باستان، اوستایی، ارمنی قدیم، عبری قدیم، یونانی، لاتینی، آرامی و … می باشند که به دلیل تنوع آن ها، و مشکلات فراوان در خواندن کامل برخی از این زبان ها و انجام نگرفتن یک بررسی تطبیقی بر روی آن ها نمی توان بهره ی لازم را از این منابع گرفت. از سوی دیگر، در نوشته های آشوری با توجه به همجواری آن سرزمین با ایران در دوران ماد و تعداد فراوان سنگ نبشته های به جای مانده در آن زبان که به اعتباری باید بیشترین اطلاعات را درباره ی این دوران دربرداشته باشند، از سال سی ام سده ی هفتم پیش از میلاد به بعد هیچ چیز درباره ی ماده ها وجود ندارد.
در میان نوشته های مختلف، بیش ازهمه رساله ی مختصر هرودوت است که با وجود همه ی ایرادهای وارد بر آن، آگاهی های قابل ملاحظه ای درباره ی مادها به دست می دهد، به ویژه درباره ی دوران مهم شکل گیری و گسترش آن دولت یعنی زمانی که منابع آشوری آن را مسکوت گذارده اند.
در سده های آغازین هزاره ی نخست پیش از میلاد تا زمان استقرار دولت قدرتمند ماد در واپسین دهه ی سده ی هفتم پیش از میلاد در بخش پهناوری از شمال، غرب، جنوب غربی و بخشی از جنوب فلات ایران، با نام قوم ها و دولت هایی چون مانایی ها، سکاها، کاسپی ها، اورارتوها، کاسی، ایلامی ها، سومری ها، پارس ها و … برمی خوریم که در جریان درگیری های منطقه ی غرب فلات ایران بین خود و یا با آشوری ها - به عنوان حکومت های منطقه ای و قوم ها و طایفه های قدرتمند - حضوری فعال داشته اند.
در همان هزاره ی نخست پیش از میلاد برخی از این قوم ها را با نام های دیگری که از پیشینه ای بسیار کهن در منطقه برخوردار بودند، می خواندند، چنانکه «اورارتوییان» و مردم ماننا، ماد را «گوتی» می نامیدند.
گوتی ها در کنار لولوبی ها، میتانی ها، ایلامی ها، کاسی ها و کاسپی ها از جمله ساکنان کهن فلات ایران به شمار می رفته اند که با نام و آثار آنان از هزاره ی سوم پیش از میلاد، در منطقه آشنا هستیم.
شکی نیست که قدرت هایی چون ایلامی ها، کاسی ها و میتانی ها در طی دورانی طولانی از توانمندی های فراوان سیاسی و تمدنی شکوفا، برخوردار بوده اند. چنانکه اورارتوها از حدود 900 پیش از میلاد نزدیک به سه سده موفق شدند که به مرحله ی ایجاد یک دولت مطرح با آثاری ارزشمند در منطقه برسند و با نیرویی چون آشور، درگیر شوند.
حال، با این مقدمه جا دارد تا بر چگونگی حضور و زندگی و پیوندهای برخی از این قوم های نامدار منطقه، مرور کوتاهی بکنیم.
اقوامی که از آخر سده ی هفتم پیش از میلاد به بعد، از وحدت و اجتماع آنان گسترده ترین و مقتدرترین دولت زمان به نام «دولت ماد» پدیدار گشت. دولتی که معرف فرهنگ و تمدنی شکوفا، با برخورداری از یکدستی ها، هماهنگی ها و پیوندهای چشمگیر است.
[FONT=Vazir,times,serif]لولوبی
لولوبی ها در بخش پهناوری از بالای رود دیاله تا دریاچه ی اورمیه اسقرار داشتند، که در سنگ نبشته های آشوری از بخش حکمرانی آنان، با نام «زاموآ» یاد شده است. آنان از هزاره ی دوم پیش از میلاد به عنوان یک قدرت، همیشه با آشور در نبرد بوده اند. در هزاره ی سوم پیش از میلاد از این قوم، کهن ترین سنگ نگاره ی ایران در سر پل ذهاب پدید آمده است که به نام نقش «آنوبانی نی» معروف است.
از مهمترین ویژگی های این نقش، تصویر نخستین نفر از شش شخصیت کنده شده در زیر تصویر است که جامه و کلاه آن به طور کامل همان است که در نقش برجسته های تخت جمشید، شخصیت ها و افسران مادی در بردارند. به عبارت دیگر، در طول نزدیک به دو هزار سال، فرهنگ بخش پهناوری از فلات در زمینه ی هنر پوشاک، تداوم داشته است.
[FONT=Vazir,times,serif]گوتی ها
گوتی نام مردانی بوده است که در همان هزاره ی سوم و دوم پیش از میلاد در شرق و شمال غربی منطقه، سکونت لولوبی ها (در منطقه ی آذربایجان و کردستان) می زیسته اند. از این مردم، سنگ نگاره ی معروف «هورین شیخان» در بالای رودخانه ی دیاله شناخته شده است که ترکیب و موضوع صحنه، شباهت بسیار به سنگ نگاره ی «آنوبانی نی» داشته و حدود زمانی آن ها نیز، به هم نزدیک دانسته شده است.
از دیگر آثار مربوط به گوتی ها، سر مجسمه ی مفرغی به دست آمده در همدان است که آن را به یکی از شاهان گوتی در حدود سده های پایانی هزاره ی دوم پیش از میلاد نسبت داده اند. از نظر انسان شناسی، ریخت چهره ی این مجسمه و تصویر کماندار هورین شیخان را «کسون» با تیپ کردان منطقه ی ابرسن (زاگرس) و «ا. ت. آمی» انسان شناس فرانسوی با آذربایجانیان و «ژرژکنتنو» با کاسی ها یکسان دیده اند.
[FONT=Vazir,times,serif]میتانی ها
این قوم در هزاره ی دوم پیش از میلاد در قسمت غرب فلات ایران، از موقعیت برجسته ای برخوردار بوده و در حدود 1500 پیش از میلاد دولتی قدرتمند که از دریای مدیترانه تا کوه های غربی آذربایجان و ابرسن (زاگرس) امتداد داشته است، تشکیل می دادند. سپس، آنان شمال میان دو رود را نیز به سرزمین خود پیوند دادند.
نخست، پایتخت آنان شهر «واشوگانی»(Vashuganni) در محل «راس عین»(در خابور امروزی) بود. سپس به «آرپخا»(Arrapkha) در کرکوک انتقال یافت. میتانی ها را آریایی دانسته اند.
یک دسته از اقوام هند و اروپایی که به نظر می آید بیشتر آنان از افراد جنگجو بودند، از قفقاز عبور کردند و تا انحنای بزرگ رود فرات پیش راندند. این عده با «هوریان»(بومیان آن ناحیه که قومی از اصل آزیانی بودند) آمیخته شدند و پادشاهی میتانی را تشکیل دادند. این دسته، محل سکونت خود را تا میان دو رود شمالی توسعه دادند و آشور را محدود کردند و اقامتگاه های قوم گوتی را نیز (که در دره های شمالی ابرسن واقع بود) به قلمرو خویش افزودند. همچنین، مصر را متحد گردانیدند و مقتدرترین فراعنه، با دختران پادشاهی میتانی ازدواج کردند. میتانی ها نه فقط از نظر قدرت سیاسی و نظامی، بلکه از نظر سامان دهی اوضاع اجتماعی و تدوین قوانین نیز، از موقعیت چشمگیری برخوردار بودند. متن های حقوقی به دست آمده از «نوزی» یا «یورگان تپه»(Urgantepe) در جنوب غربی کرکوک درباره ی قوانین مربوطه به زناشویی، بچه دار بودن یا نبودن، هبه و واگذاری اموال، ارث و قوانین کیفری و مجازات ها و مذهب آنان، اطلاعات جالبی در اختیار می گذارند.
[FONT=Vazir,times,serif]کاسی ها
از حدود هزاره ی سوم پیش از میلاد به بعد، این مردم به اعتباری، نخست در زمین های جنوب غربی دریای کاسپین (مازندران) و بعد در دامنه های سلسله ابرسن (زاگرس)، ساکن بودنده اند. مردم ناحیه ی لرستان کنونی را بازماندگان کاسی ها می دانند. در نوشته های آشوری، از آنان با نام «کاسی»(Kassi) یاد شده است. نام هگمتانه یا همدان را آشوری ها پیش از دوران مادها «کار- کاسی» به معنی شهرکاسیان می نامیدند. همچنین، نام شهرهای قزوین و کاشان و دریای کاسپین را بر گرفته از نام این قوم می دانند.
وسعت منطقه ی حضور کاسی ها در بخش های غربی فلات ایران، تا همدان امتداد داشته است. کاسیان در برخی از نواحی «ماد آینده» سکونت گزیده و به احتمال قوی، نواحی مزبور به وجهی استوار جزو قلمرو دولت کاسی شده است. زیرا، آثار نقاط مسکونی کاسیان در نواحی دوردست ماد نیز تا هزاره نخست پیش از میلاد محفوظ مانده و عنصر نژادی کاسی در حدود جنوب غربی ماد به طور قابل ملاحظه ای انتشار یافته است.
درباره ی نژاد کاسی ها و پیوندشان با آریایی ها، نظرات مختلفی وجود دارد. برخی، آنان را «آریایی» و برخی دیگر «آزیانی» گفته اند.
توده ی جمعیت کاسی که در اصل آسیایی بودند، در آغاز هزاره دوم پیش از میلاد به توسط هند و اروپاییان که حکومتی اشرافی و نظامی با جمعیت اندک تشکیل داده بودند، مجاز شدند که خود را در میان طبقه ی حاکم جای دهند.
همچنین، از نام بعضی خدایان کاسی پیداست که ارتباط خاصی میان آنان و نژاد هند و اروپایی وجود داشته است.
در سده های آغازین هزاره ی نخست پیش از میلاد نیز با نام پرآوازه ی حکومت ها و اقوامی در غرب فلات و منطقه ای که بعد مرکز عمده ی دولت بزرگ ماد را تشکیل دادند، برخورد می کنیم که همه در جریان یک رویداد مهم تاریخی دنیای کهن، از دهه ی آخر سده ی هفتم پیش از میلاد به بعد، با نام دولت و تمدن ماد به زندگی خود ادامه داده اند. بیشتر آنان عبارت بودند از : اورارتوها، مانایی ها، سکاها و سیمری ها.
از میان این چهار گروه، اورارتوها از نظر تشکل سیاسی و سازماندهی به صورت یک دولت و به جای گذاردن آثار تمدنی، به ویژه معماری، از دیگران در شرایط ممتازتری بوده اند. این دولت در حدود سده ی نهم پیش از میلاد از اتحاد تعدادی از طایفه ها در پیرامون دریاچه ی وان با مرکزی به نام «توشیا» سامان گرفت. در زمان های بعد، از یک سو تا دریاچه ی وان و از سوی جنوب تا حوضه های رودخانه های دجله و بخش بالای فرات و گه گاه بخش هایی از آذربایجان کنونی را در برداشت.
زبان اورارتویی را از گروه زبان های «آسیانی» دانسته اند که با زبان «هوری ها» هم گروه بوده است. مهمترین ایزد آنان «خالدی» نام داشت. اورارتوها در کار معماری، فلزکاری و ایجاد کانال های آبیاری توانمندی های بسیار داشتند. ساکنان سرزمین اورارتو در شکل بخشیدن به هنر دوران ماد و سپس هخامنشی، چون دیگر اقوام ساکن فلات ایران، نقش موثری را بر عهده داشته اند. دولت اورارتو، در آغاز دهه ی آخر سده ی هفتم پیش از میلاد به اطاعت اتحادیه ی مادها درآمد.
[FONT=Vazir,times,serif]مانایی ها
مانایی ها از اقوام صاحب نام و نشانی بودند که در ناحیه ی ماد آتروپاتن یا آذربایجان کنونی، در سده های نخستین هزاره ی نخست پیش از میلاد تا زمانی که جزیی از دولت بزرگ ماد گردیدند، از جمله دولت های منطقه ای به شمار می رفتند.
ویژگی های قومی جامعه ی مانایی را چنین دانسته اند :
مقارن هزاره ی نخست، مخلوطی از طوایف مهاجر و بومی - قفقازی و آریایی - به نام «مانای» در نواحی جنوب شرقی دریاچه ی اورمیه تا حدود جنوب غربی دریای کاسپین (مازندران)، به خصوص بین حدود مراغه تا بوکان و سقز امروزی سکونت داشتند.
بیشتر پژوهشگران برآنند که مانایی ها شامل اتحادیه ای از طوایف منطقه بودند و خود از گذشته، بخشی از سازمان های حکومتی لولوبی - گوتی را تشکیل می دادند.
آنان با پیروزی بر دیگر اتحادیه های منطقه، دولت مانا را پایه گذاری کردند. آشوری ها به طور بی امان، در فرصت های مختلف برای حمله و غارت، به سرزمین مانا حمله می بردند و در هر یورش در پی ویرانگری خود، جمعی را به اسارت می گرفتند که حضور صنعتگران و هنرمندان مانایی در میان آنان، غنیمتی گرانبها برای آشوریان به شمار می رفت. آنان از وجود این اسرا در کار رونق شهرهای آشور، به ویژه نینوا بهره می جستند. میان مانایی ها و اورارتوها نیز با وجود پیوندهای بسیار نزدیک فرهنگی، بر سر گسترش منطقه ی نفوذ سیاسی درگیری هایی وجود داشت.
مانایی ها، هم از نظر اقتصادی، هم از نظر آفرینش آثار هنری، صاحب توان و رشد فرهنگی والایی بودند. به همین دلیل، در زمان ایجاد حکومت قدرتمند ماد، سرزمین مانا به اعتباری قلب و مهمترین کانون فرهنگ و تمدن امپراتوری را دربرگرفت.
مسلما مانای پیشین، مرکز اقتصادی و فرهنگی حکومت ماد بود. این ناحیه از دیگر نواحی ماد از لحاظ اقتصادی پررونق تر بود و در آن، آبادترین کشتزارها و بیشه ها وجود داشت.
مبنای اقتصاد مانا را دامپروری و گله داری تشکیل می داد. مانایی ها در خلق آثار هنری، در زمینه ی معماری و فلزکاری وسفالگری و به ویژه آثار تزیین طلا و آجرهای نقش دار، از اعتبار و هنر والایی برخوردار بودند. تاکنون، در سه محل با انجام کاوش های باستان شناسی آثار با ارزشی که به نام مانایی شهرت دارد به دست آمده است. این سه محل، عبارت اند از : زیویه، حسنلو و قلایچی.
قلعه ی زیویه در 54 کیلومتری جنوب شرقی سقز و در شمال روستایی به همین نام،
حسنلو در 9 کیلومتری شمال شرقی نقده و 12 کیلومتری جنوب غربی دریاچه ی اورومیه
و قلایچی در حومه بوکان واقع شده اند.
آثار هنری پرارزش و مشهور به دست آمده در زیویه و حسنلو، از نظر نشان دادن پیشرفت های خیره کننده ی فرهنگ و تمدن فلات ایران در هزاره ی نخست پیش از میلاد دارای اهمیتی بنیادین هستند. کاوش های انجام شده ی چند سال اخیر در قلایچی و به دست آمدن بنایی که به احتمال نیایشگاه مردم منطقه بوده است، از نظر بیان ارزش های هنر معماری، از جمله کاربرد آجرهای نقش دار گوناگون، حکایت از توانایی های آفرینش هنری ساکنان بخش غربی ایران در هزاره ی نخست پیش از میلاد دارد. در حقیقت، این شیوه را از تمدن کهن تری در فلات ایران، یعنی ایلامیان به ارث برده و آن را به اوج شکوفایی رسانده بودند.
دولت مانا در دهه ی نخست سده ی هفتم پیش از میلاد جزیی از دولت بزرگ ماد به شمار می رفت. دو گروه دیگر یعنی سکاها و سیمری ها از نظر نژادی و زبانی، با مادها از یک بن و ریشه بودند. در حال حاضر با توجه به اطلاعات کمی که در دست داریم، غیر ممکن است بتوانیم مادی ها را از سکایی ها و سیمری ها جدا نماییم. زیرا فرهنگ و تمدن این اقوام کاملا به هم بستگی داشته است. این عقیده را «هرتسفلد» پس از مطالعه ی نقوش برجسته ی تخت جمشید اظهار کرد و از آن دفاع نمود، و امروزه ما با کمال اطمینان می توانیم آن را بیان کنیم.
پایان سده ی 8 پیش از میلاد