صحبت های خودمونی با خدا...

[TAHEREH]

اِی کـه مــرا خـوانـده ای

رآهـ نشـانـم بــده . .
​

 

[Miss zahra]

خدایا خیلیا دلمو شکستن
شب بیا با هم بریم سراغشون
من نشونت میدم تو ببخششون!

 

[الهه خورشید]

خدايا!
من دلم قرصه!
كسي غير از تو با من نيست
خيالت از زمين راحت، كه حتي روز روشن نيست
كسي اينجا نميبينه، كه دنيا زير چشماته
يه عمره يادمون رفته، زمين دار مكافاته
فراموشم شده گاهي، كه اين پايين چه ها كردم
كه روزي بايد از اينجا، بازم پيش تو برگردم
خدايا وقت برگشتن، يه كم با من مدارا كن
شنيدم گرمه آغوشت
اگه ميشه منم جا كن
​

 

[baroon]

خدایا! از گناهانم ساده بُگذر
همانگونه که...
از آرزوهایم ساده گذشتی :گل:

 

[Miss zahra]

برای دردهایم نشانه میگذارم
تا یادم بماند کجا دست خدا را رها کردم....

قربونت برم خدا​

 

[Miss zahra]

خدایا
ببخش که دیگه همش گلایه میکنم
آخه انصافم نمیدونم کجارفته
:آه:

 

[آسمان دریایی]

خدایا تو را غریب دیدم و غریبانه غریبت شدم ،


تو را بخشنده پنداشتم و گنه کار شدم ،


تو را وفادار دیدم و هر جا که رفتم باز گشتم ،


تو را گرم دیدم و در سردترین لحظه ها به سراغت آمدم ،


تو مرا چه دیدی که وفادار ماندی…؟؟

:1:

​

 

[salar69]

خدایا
بابت هر شبی که بی شکر تو سر به بالین نهادم
بابت هر صبحی که بی سلام به تو آغاز کردم
بابت لحظات شادی که به یادت نبودم
بابت هر گره که به دست تو باز شد و من به شانس نسبتش دادم
بابت هر گره که به دستم کور شد و مقصر تو را دانستم
{مرا ببخش ... ‏‎

 

[baroon]

​

الها!
سايبانی از جنس اشک و نياز می‌خواهم
تا سجاده ی دلم را در آن بگسترانم
و با دستان خسته ی قنوتم
از تو بخواهم
که بر وجود سردم
نور نگاهت را بتابانی
و گل های زيبای عشق و ايمان را
در من شکوفا و تازه گردانی
آمین یا ربّ العالمین :گل:

 

[TAHEREH]

خدایا؛
​

دست هایت را زیر تنهاییم ستون کن؛​

من از آوارگی می ترسم ...​

​

 

[TAHEREH]

خــــــــــــدای من !
نه آن قدر پاکم که کمکــــم کنی و نه آن قدر بدم که رهـــایم کنی …

میــــــــان این دو گمم !

هم خــــود را و هم تــــــو را آزار میدهم …

هر چه قدر تلاش کردم نتوانستم آنـــــــــی باشم که تو خواستی و

هــــــرگز دوست ندارم آنی باشم که تو رهـــــــایم کنی …

آنقدر بــی تو تنهــــــا هستم که بی تو یعنی “هیــــچ” یعنی “پـــــوچ” !

خـــــــــدایا هیــــــــچ وقت رهـــایم نکن... !
​

​

 

[فائزه حسین زاده]

روزهای پایانی این ماه عزیز در حال گذره .
چه زود دیر می شود به قول مرحوم قیصر امین پور وما همچنان
اندر خم کوچه مانده ایم.
خدایا به حرمت نفس های پاک اولیا ومقربین درگاهت
آنچه به خوبانت عطا می کنی به ما هم کرامت فرما .:گل:

 

[Miss zahra]

آغــوش می خواهـــــم
نه مـــــ ـرد ... نــه زن ...
خدایــــــــــــــــــا زمین نمی آیی امشـــ ـب؟!!

​

 

[salar69]

خداوندا تو خیلی بزرگی و من خیلی کوچک
ولی جالب اینجاست که ....
تو به این بزرگی من کوچک را فراموش نمیکنی ؛
ولی من به این کوچکی تو را فراموش کرده ام . . .

 

[الهه خورشید]

از خدا پرسیدم خدایا چه چیزی تو را ناراحت می کند؟

خداوند فرمود : هر وقت بنده ای با من سخن می گوید ،

چنان به حرفهای او گوش می دهم که گویی به جز او بنده ی دیگری ندارم.

ولی او چنان سخن می گوید که انگار من خدای همه هستم الا او.
​

 

[Miss zahra]

از خدا پرسیدم خدایا چه چیزی تو را ناراحت می کند؟

خداوند فرمود : هر وقت بنده ای با من سخن می گوید ،

چنان به حرفهای او گوش می دهم که گویی به جز او بنده ی دیگری ندارم.

ولی او چنان سخن می گوید که انگار من خدای همه هستم الا او.

:بغل::96:

 

[Miss zahra]

خدا همه چیز را در یک روز خلق نکرده،
ولی امان از این آدمیزاد که می خواد همه چیز رو یک روزه
بدست بیاره و داشته باشه

 

[Miss zahra]

خداوندا
مرا واسطه عشق خود میان آدمیان کن
تا آنجا که نفرت است عشق را ارزانی کنم
آنجا که تقصیر وگناه است ببخشایم
آنجا که تفرقه وجدایی است پیوند بزنم​

​

 

[TAHEREH]

خدایا !
یاد زیبایت را از خاطرم مگیر، عشق عالم گیرت را از این بنده حقیرت دریغ نکن...
​

 

[TAHEREH]

خدایا !
یادت را از خاطرم دور مکن...
می دانم که مستی ام و هشیاریم از اراده توست، می دانم که خواب و بیداریم از اراده توست...
می دانم که اینجایی، می دانم که دوستم داری...
می دانم که نزدیک تری به من، از خودم...
خدایا پرده از رویم بردار تا عشقت وجودم را شعله ور کند...
دلم طاقت دوری از تو را ندارد،
خدایا می دانم که مرا نگاه می کنی! توانم بده تا نگاهت کنم.
​