• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

طهمورث

kuruš

متخصص بخش تاریخ
طهمورث یا تهمورث یا تهمورس از شخصیت‌های اساطیری ایرانی است. وی از پادشاهان پیشدادی و در شاهنامه پسر هوشنگ به شمار می‌آید.

[h=2]در اوستا صورت اوستایی نام طهمورث تخمو اوروپَ است. جز اول این نام همان است که در فارسی تهم شده‌است و در ترکیباتی چون تهمتن دیده می‌شود. معنی جزء دوم دقیق معلوم نیست در اوستا طهمورث مزین به صفت «زیناوند» (مسلح) است. مطابق اوستا وی بر هفت کشور فرمانروایی داشت و سی سال بر اهریمن سوار بود. در رام یشت بندهای ۱۱ تا ۱۳ ذکر او رفته‌است. در این بندها طهمورث از ایزد اندروای طلب پیروزی بر دیوان و مردمان دروند و همهٔ جادوان و پریان و درآوردن اهریمن به پیکر اسبی و سواری بر او را می‌کند و ایزد اندروای وی را کامیابی می‌بخشد. همچنین در زامیاد یشت، بندهای ۲۸ و ۲۹، و یشت ۳۲، بند ۲، ذکر طهمورث رفته‌است.
[h=2]در متنهای فارسی میانه صورت پهلوی نام طهمورث تخمورب است که به صورت اوستایی آن بسیار نزدیک است. نسب طهمورث در متنهای پهلوی با نسب طهمورث در شاهنامه متفاوت است. برای نمونه در بندهشن بزرگ میان طهمورث و هوشنگ دو تن فاصله‌است: طهمورث پسر ویونگهان پسر انگهت پسر هوشنگ.
روایت سواری بر اهریمن در متون پهلوی به تفصیل بیشتری آمده‌است. خلاصهٔ داستان این است که طهمورث سی‌سال از اهریمن سواری می‌گرفت. تا اینکه اهریمن همسر طهمورث را به‌وعده فریفت و از او این اطلاع را کسب کرد که در سراشیبی البرز کوه بر طهمورث که سوار بر اهریمن است ترس مستولی می‌شود. اهریمن در مقابل این خدمت زن به وی دو چیز بداد: یکی دشتان بد و دیگری کرم ابریشم. پس اهریمن طهمورث را در آنجا زمین زد و بلعید. بعدها جمشید طهمورث را از شکم اهریمن بیرون کشیده و در استودان دفن کرد.
[h=2]در شاهنامه در شاهنامه از وی با لقب دیوبند (/دیٓوْبَنْد/) یاد می‌شود و پسر هوشنگ است. لقب دیوبند یادآور چیرگی او بر دیوان و جادوان است که در متون کهن‌تر هم به آن اشاره شده‌است. تهمورث در ابتدای پادشاهی هدفش را شستن جهان از بدیها، کوته کردن دست دیوان از هر جا و آشکار کردن چیزهای سودمند در جهان اعلام داشت. چیدن پشمِ بُز و رشتن آن از آموزه‌های تهمورث برای مردمان بود وی همچنین مردم را به ستایش جهان‌آفرین تشویق کرد. با راهنمایی‌های شَهْرَسْپ، دستور خردمند تهمورث، شاه از بدیها پالوده گشت و از او فرهٔ ایزدی تابید.
به چیرگی تهمورث بر اهریمن در شاهنامه هم اشاره شده‌است. پس از تابیدن فرهٔ ایزدی از تهمورث، او رفت و اهریمن را به افسون ببست و بر وی زین نهاد و زمان‌تازمان سوار بر وی گرد گیتی می‌تاخت. دیوان چون چنین دیدند به جنگ شاه برخاستند. تهمورث دو بهره از ایشان را به افسون ببست و باقی را با گرز گران تارومار کرد. چون ایشان را به بند کشید، دیوان به وی گفتند که اگر ما را رهایی بخشی تو را هنری یاد خواهیم داد که تا این زمان نشناخته باشی و آن هنر نبشتن بود :
کی نامور دادشان زینهار
بدان تا نهانی کنند آشکار
چو آزاد گشتند از بند او
بجستند به ناچار پیوند او
نبشتن به خسرو بیاموختند

دلش را به دانش برافروختند
نبشتن یکی نه که نزدیکِ سی
چه رومی چه تازی و چه پارسی
چه هندی چه چینی و چه پهلوی
نگاریدن آن کجا بشنوی
تهمورث سی سال پس از این واقعه بزیست. این یادآور سی سال چیرگی تهمورث بر اهریمن (در متون کهن‌تر) است. در شاهنامه به چگونگی مرگ تهمورث اشاره‌ای نشده‌است. پس از وی جمشید، پسرش، به پادشاهی رسید.
 
بالا