• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

عشق یعنى چه؟

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
139.jpg

تعدادى از متخصصان این پرسش را از گروهى از بچه هاى ۴ تا ٨ ساله پرسیدند که: « عشق یعنى چه؟ » پاسخ هایى که دریافت شد عمیق تر و جامع تر از حدّ تصوّر هر کس بود:

-● (ربکا، ٨ ساله) : هنگامى که مادربزرگم آرتروز گرفت دیگر نمی‌توانست دولا شود و ناخ...نهاى پایش را لاک بزند. بنابراین، پدربزرگم همیشه این کار را براى او می کرد، حتى وقتى دستهاى خودش هم آرتروز گرفت. این یعنى
عشق.

-● (بیلى، ۴ ساله) : وقتى یک نفر عاشق شما باشد، جورى که اسمتان را صدا می کند متفاوت است. شما میدانید که اسمتان در دهن او در جاى امنى قرار دارد.

-● (کارل، ۵ ساله) :
عشق هنگامى است که یک دختر به صورتش عطر می زند و یک پسر به صورتش ادوکلن می زند و با هم بیرون می روند و همدیگر را بو می کنند.

-● (کریس، ۶ ساله) :
عشق هنگامى است که شما براى غذا خوردن به رستوران می روید و بیشتر سیب زمینى سرخ کرده هایتان را به یکنفر می دهید بدون آن که او را وادار کنید تا او هم مال خودش را به شما بدهد.

-● (دنى، ٧ ساله) :
عشق هنگامى است که مامانم براى پدرم قهوه درست می کند و قبل از آن که جلوى او بگذارد آن را می چشد تا مطمئن شود که مزه اش خوب است.

-● (نیکا، ۶ ساله) : اگر می خواهید یاد بگیرید که چه جورى
عشق بورزید باید از دوستى که ازش بدتان می آید شروع کنید. (ما به چند میلیون نیکاى دیگر در این سیاره نیاز داریم؟)

-● (نوئل، ٧ ساله) :
عشق هنگامى است که به یکنفر بگوئید از پیراهنش خوشتان می آید و بعد از آن او هر روز آن پیراهن را بپوشد.

-● (تامى، ۶ ساله) :
عشق شبیه یک پیرزن کوچولو و یک پیرمرد کوچولو است که پس از سالهاى طولانى هنوز همدیگر را دوست دارند.

-● (الین، ۵ساله) :
عشق هنگامى است که مامان بهترین تکه مرغ را به بابا میدهد.

-● (کارن، ٧ ساله) : هنگامى که شما عاشق یک نفر باشید، مژه هایتان بالا و پائین میرود و ستاره هاى کوچک از بین آنها خارج می شود.

-● (جسیکا، ٨ ساله) : شما نباید به یکنفر بگوئید که عاشقش هستید مگر وقتى که واقعاً منظورتان همین باشد. اما اگر واقعاً منظورتان این است باید آن را زیاد بگوئید. مردم معمولاً فراموش میکنند.

و سرانجام ...
زیبا ترین جواب را یک پسر چهارساله داد که پیرمرد همسایه شان به تازگى همسرش را از دست داده بود. پسرک وقتى گریه کردن پیرمرد را دید، به حیاط خانه آنها رفت و از زانوى او بالا رفت و همانجا نشست. وقتى مادرش پرسید به مرد همسایه چه گفتی؟
پسرک گفت: " هیچى، فقط کمکش کردم که گریه کند."...
:گل:
 

kamrang

New member
عشق یعنی پایان بودن آغاز مردن


دلم سوخت واسه احساسي كه پاي تو هدر رفت....


اي دل ديگه تنها باش و بسوز

ديگه چشم و به در ندوز

آخه اون ديگه پيشت نمياد

رفتش ديگه فكر چشاش نباش

دنبال خنده هاش نباش

اون دلش ديگه تو رو نميخواد

اي دل ديدي تنهات گذاشت و رفت

توي غمهات گذاشت و رفت

آره دوست نداشت و رفت

رفتش اما عكساش كنارمه

فقط تنهايي يارمه

ببين توي صدام غمه


 

دختر مهتاب

متخصص بخش آموزش خیاطی
مدتهاست نه به آمدن کسي دلخوشم

نه از رفتن کسي دلگير ، بي کسي هم عالمي دارد . . .
12.gif

.
.
.
به روي زندگي دو خط زرد مي کشم

و چشم عاشق تو را که گريه کرد مي کشم

تو رفتي و بدون تو کسي نگفت با خودش

که من بدون چشم تو چقدر درد مي کشم . . .
sigh.gif

.
.
.

از عشق مکن شکوه که جاي گله اي نيست

بگذار بسوزد دل من مسئله اي نيست

من سوخته ام در تب ، آنقدر که امروز

بين من و خورشيد دگر فاصله اي نيست . . .
1%20%2849%29.gif

.
.
.
مي گويند: شب سياه است ، من ديده ام سياه تر از جدائي نيست

مي گويند: مرگ سخت است ، اما سخت تر از بي وفائي نيست

مي گويند : زهر تلخ است ، من چشيده ام ، اما تلخ تر از تنهائي نيست . . .
154fs232528.gif

.
.
.
حالم بد نيست غم کم مي خورم

کم که نه! هر روز کم کم مي خورم

آب مي خواهم، سرابم مي دهند

عشق مي ورزم عذابم مي دهند

خود نمي دانم کجا رفتم به خواب

از چه بيدارم نکردي ؟ آفتاب . . .
154fs232528.gif
 
بالا