کریستین سن مستشرق دانمارکی مؤلف تاریخ ایران در زمان ساسانیان در تقسیم بندیی علل سقوط ایران به دست اعراب را ارائه می دهد که در ذیل به آن اشاره می گردد :
1– اغتشاش و فسادی که بعد از مرگ خسروپرویز (قتل بدست پسرش شیرویه ) در ایران رخ میدهد که مربوط به یکی از اصلاحات انوشیروان یعنی تقسیم کشور به چهارقسمت و تحت نظر 4 فرمانده است ، می داند. وی معتقد است که بعد از مرگ انوشیروان به تدریج هر سپهبدی قلمرو خویش را به منزله ملک شخصی تصور می کرد و خود را از ملوک الطوایفی قدیم می شمرد و با ضعف روزافزون جانشینان انوشیروان این تصور قدرت بیشتری در آنها گرفت .
2- جنگهای صد ساله بین ایران و روم که از زمان قباد پدر انوشیروان تا آخر سلطنت خسرو پرویز به تناوب اشتعال داشت و سبب ضعف اوضاع اقتصادی هر دو کشور گردید .
3- قتل و عام شاهزادگان ساسانی به دست شیرویه را نیز بایستی یکی از عوامل انقراض سلسله ساسانی دانست زیرا وی کلیه شاهزادگان جوان را که امکان تصاحب تخت و تاج پادشاهی را داشتند نابود ساخت .
4- انقراض حکومت حیره را که توسط خسروپرویز صورت گرفت بایستی یکی از عوامل شکست دانست زیرا دولت حیره به منزله سد محکمی بین ایران و عربستان به شمار می رفت و این حکومت تابع و خراجگزار دولت ایران بود .
5- انتقال پایتخت از جنوب مملکت یعنی فارس به سرحدات جنوبغربی مملکت نیز یکی از عوامل شکست ایرانیان بود که منجر به سقوط پایتخت و فرار شاه بود .
6- فقر و پرشانی روزافزون مردم بعلت پرداخت مالیاتهای سنگین .
7- سرکشی بهرام چوبین و جنگهای او با خسروپرویز و اغتشاشات حاصله از این عمل نیز در تزلزل دولت ساسانی مؤثر بود .
8- اوضاع دینی کشور نیز از اوضاع سیاسی کشور بهتر نبود . روحانیون زرتشتی قدرت و نفوذ زیادی داشتند و گروه حاکم منصوب می شدند . در آن زمان پیروان دین مسیح که در ارمنستان سکونت داشتند حاکمیت زرتشتیان را نپذیرفته و گاهاً شورش می کردند و مانویان و مزدکیان نیز که آزادی عقیده از آنها سلب شده بود همواره با موبدان زرتشتی در جنگ و ستیز بودند و بطور کلی در این دوره آزادی مذهبی وجود نداشت .
9- طاعون وحشتناکی که در سال 628 میلادی شیوع یافت ، هزاران نفر از افراد کشور را هلاک ساخت و همچنین طغیان کم سابقه رودخانه های دجله و فرات در سال 627 میلادی و در نتیجه شکستن سدها و بندها باعث ویرانی زمینهای حاصلخیز گردید و به اقتصاد ضربه زد .
1– اغتشاش و فسادی که بعد از مرگ خسروپرویز (قتل بدست پسرش شیرویه ) در ایران رخ میدهد که مربوط به یکی از اصلاحات انوشیروان یعنی تقسیم کشور به چهارقسمت و تحت نظر 4 فرمانده است ، می داند. وی معتقد است که بعد از مرگ انوشیروان به تدریج هر سپهبدی قلمرو خویش را به منزله ملک شخصی تصور می کرد و خود را از ملوک الطوایفی قدیم می شمرد و با ضعف روزافزون جانشینان انوشیروان این تصور قدرت بیشتری در آنها گرفت .
2- جنگهای صد ساله بین ایران و روم که از زمان قباد پدر انوشیروان تا آخر سلطنت خسرو پرویز به تناوب اشتعال داشت و سبب ضعف اوضاع اقتصادی هر دو کشور گردید .
3- قتل و عام شاهزادگان ساسانی به دست شیرویه را نیز بایستی یکی از عوامل انقراض سلسله ساسانی دانست زیرا وی کلیه شاهزادگان جوان را که امکان تصاحب تخت و تاج پادشاهی را داشتند نابود ساخت .
4- انقراض حکومت حیره را که توسط خسروپرویز صورت گرفت بایستی یکی از عوامل شکست دانست زیرا دولت حیره به منزله سد محکمی بین ایران و عربستان به شمار می رفت و این حکومت تابع و خراجگزار دولت ایران بود .
5- انتقال پایتخت از جنوب مملکت یعنی فارس به سرحدات جنوبغربی مملکت نیز یکی از عوامل شکست ایرانیان بود که منجر به سقوط پایتخت و فرار شاه بود .
6- فقر و پرشانی روزافزون مردم بعلت پرداخت مالیاتهای سنگین .
7- سرکشی بهرام چوبین و جنگهای او با خسروپرویز و اغتشاشات حاصله از این عمل نیز در تزلزل دولت ساسانی مؤثر بود .
8- اوضاع دینی کشور نیز از اوضاع سیاسی کشور بهتر نبود . روحانیون زرتشتی قدرت و نفوذ زیادی داشتند و گروه حاکم منصوب می شدند . در آن زمان پیروان دین مسیح که در ارمنستان سکونت داشتند حاکمیت زرتشتیان را نپذیرفته و گاهاً شورش می کردند و مانویان و مزدکیان نیز که آزادی عقیده از آنها سلب شده بود همواره با موبدان زرتشتی در جنگ و ستیز بودند و بطور کلی در این دوره آزادی مذهبی وجود نداشت .
9- طاعون وحشتناکی که در سال 628 میلادی شیوع یافت ، هزاران نفر از افراد کشور را هلاک ساخت و همچنین طغیان کم سابقه رودخانه های دجله و فرات در سال 627 میلادی و در نتیجه شکستن سدها و بندها باعث ویرانی زمینهای حاصلخیز گردید و به اقتصاد ضربه زد .