مرتضی مه زاد جوان بیمار شمالی شنبه شب در شبکه سوم ملاقات با علی کریمی را جز آروزهای بزرگ خود برشمرد و ساعاتی بعد به لطف احسان علیخانی در یکی از رستوران های شهر تهران به آرزویش رسید.
داستان از این قرار بود که برنامه ماه عسل با اجرای احسان علیخانی بار دیگر در ماه رمضان مهمان خانه های روزه داران شد تا این بار میزبان یکی از قدبلندترین مردان خاور میانه باشد..
ماه مبارك رمضان در پیش بود و احسان علیخانی در تدارك برنامه اى ویژه براى ساعات افطار. مجرى جوان
تلویزیون به صورت اتفاقى نشریه اى محلى را مى بیند كه در آن با یك جوان بیمار شمالى مصاحبه شده است. جوان ساده و صادقى كه قد او به خاطر عملكرد نامناسب غدد داخلى و تشخیص نادرست پزشكان بسیار بیشتر از حد متعارف رشد کرده و به 50/2 متر رسیده است..
حال آنكه وى به لحاظ مالى هم درشرایطى نیست كه از پس هزینه هاى سنگین عمل جراحى برآید. مرتضى مه زاد در گفتگوى خود با نشریه محلى از آرز وهایش یاد كرد و داشتن یك دستگاه كامپیوتر و ملاقات با على كریمى را در زمره آرمانهایش برشمرد. همین مسئله جرقه اى در ذهن علیخانى زد تا مه زاد را مقابل دوربین بیاورد و ترتیب ملاقات وى با جادوگر استیل آذین را هم بدهد.. شنبه 7 شهریور ،استودیو 11 شبكه سوم، مرتضى همراه با مادر خود جلوى دوربین قرار گرفته و صادقانه حرف مى زد. از زحماتى كه مادرش كشیده مى گوید و از آرزویى هایی كه مدتهاست روزها را به یاد آنها شب مى کند؛ او می گوید من سه آرزوی بزرگ دارم: «خیلی دوست دارم علی کریمی را از نزدیک ببینیم. البته هنوز مشکل مسکن دارم و دوست دارم این مشکل نیز حل شود. مشکل دیگر که سالها مرا اذیت می کند کفش هایم است که هنوز نتوانسته ام کفشی به اندازه پایم پیدا کنم.
علی کریمی که آن شب از قضا برنامه ماه عسل را دیده بود و می دانست دیدن او بزرگ ترین آرزوی مرتضی بوده با هماهنگی احسان علیخانی تنها چند ساعت بعد و پس از اتمام برنامه به سراغ این جوان بیمار می رود تا حداقل یک از آرزوی های جوان شمالی را برآورده کند.
رؤیایى كه جوان صادق شمالى همواره در شوق تحقق آن بود و زمانى كه قصد خروج از تلویزیون را هم داشت به آن مى اندی-شید اما هرگز فكر نمى كرد به همین زودى آرزویش رنگ واقعیت به خود بگیرد. مرتضى در پایان برنامه از سوى علیخانى دعوت به صرف شام شد و همراه با هم راهى رستورانى در خیابان سئول شدند. جایى كه على كریمى انتظار ورودشان را مى كشید!
....... و چقدر زیبا بود لحظ هاى كه مرتضى سرشار از شوق تحقق آرزویش بود و كریمى خوشحال تر از وى كه توانسته دل یك هموطن را شاد كند. مهرزاد وقتی دید کریمی رو به روی او نشسته با ذوق و شوق خاصی به سوی قهرمان محبوبش رفت تا کریمی او را در آغوش بگیرد. شاید مرتضی هرگز باورش نمی شد فوتبالیست محبویش را به این زودی می بینید...
کریمی با این حرکت ثابت کرد که انسانیت همچنان نفس می کشد و شاد کردن دل یک بیمار ایرانی آن
هم در این ماه مبارک چقدر می تواند در روحیه هموطنش تاثیر گذار باشد.
کریمی خصوصیان خاص خودش را دارد. علی پسر پاک ، صریح اللهجه و خوش قلبی است که خیلی بی سر و صدا به دیگران کمک می کند و همه تلاشش را می کند تا کسی چیزی نفهمد
کريمي در جريان اين ملاقات به مه زاد قول کمک داد و قرار شد از طريق دوستان خود ترتيبي بدهد تا مرتضي مه زاد توسط بهترين پزشکان متخصص در آلمان مورد معاينه قرار بگيرد.
و خود به تنهایی تمام هزینه های معالجه او را تقبل کرد و حسابی به این جوان حال داد . مرتضی که اصلا فکر نمی کرد علی کریمی انقدر آدم خوبی باشد حسابی شوکه شده بود.
اما سریال نیکو کاری علی کریمی همین جا تمام نشد و بعد از صرف شام با آنان از داخل کیفش یه جعبه در می آورد و به دست مرتضی می دهد و در آن جعبه چیزی نبود جز یه لپ تاپ آخرین مدل. اشک در چشمان مرتضی حلقه می زند و کریمی را در آغوش می گیرد و می بوسد. علی کریمی به تنهایی ۳ آرزوی بزرگ مرتضی را برآورده کرده بود .
بابك معصومي : زماني كه در بستر بيماري بودم و پزشكان از من قطع اميد كرده بودند، شخص كريمي بود كه با سخاوتش مثل هميشه تمام هزينه هاي بيمارستان مرا پرداخت كرد