mohammadshamosi
کاربر ويژه
نگار خانم عالی بود
دست گلت درد نکنه , چه حالی داده اساسی
آدم تا عکس برف رو هم میبنه لرز میکنه :نیش:
دست گلت درد نکنه , چه حالی داده اساسی
آدم تا عکس برف رو هم میبنه لرز میکنه :نیش:
درود نگار جان
بسیار زیبا هستند. دست مریزاد! آفرین نازنین! شماره-های ۱۸ و ۱۹ را نمی توانم ببینم.
من از زمستان بسیار خوشم می آید. زمستان خانه-ی زم است. زم دختر خداست؛ زمان است. زمان همیشه هنگام اکنون است با گذشته و آینده در کنارش. زمان آن گاهی است که دم و بازدم ما را به هم پیوند می دهد. بیدخت است، دختر خداست. می نوازد، می رقصد و شاد می کند. در زمستان که خانه-ی اوست سه خدا همیشه هستند. دی و بهمن و اسپند. در آغاز دی و در بلندترین شب سال خورشید یا سیمرغ و جمشید یا انسان و آرمیتا یا زمین هرسه با هم به دنیا آمدند. این سه همزاد که انسان و خدا و زمین باشند در زمستان و در خانه-ی دختر خدا که نام دیگرش رام یا خرم است به شادی و جشن و رقص می پردازند. کمتر مردمانی در جهان زمستان را چنین ستایش کرده-اند. زمستان گاه شادی است نه زمان به گوشه-ای خزیدن! چهل روز پس از شب چله یا شب یلدا، جشن سده آغاز می شود. جشن بهمن یا جشن خرد شادمان! سده در راه است.
شاد باشید!