خوب اما اینم شوخی من
-----------------------------------------------------------
خوب اول از همه میریم سراغ گردهمایی ایران انجمنی ها
چندی پیش گردهمایی از ایران انجمنی ها برگذار شد و در طی آن اعضا شرکت کردند
انتظار نمی رفت که اینقدر شرکت کنند به همین دلیل الواحی :نیش:
از طرف ادمین بر این عزیزان انتشار یافت
و همچنین در این گردهمایی
بستنی نیز صرف شد :52:
اما با رای زنی های انجام شده با ادمین گرامی قرار شد در گردهمایی آینده خود ادمین همه را به منزلهایشان برساند تا پول کمتری از اعضا صرف شود
با این وسیله
همین چندوقت پیش رفتیم خریدیمش
---------------------------------------------------------------------------------
جاتون خالی چندوقت پیش اعضا یواشکی اذیت کردن ادمین گرفتند تا بخندند
خیلی راه های جور و ناجور ارائه شد
اما یک پیشنهاد خیلی جالب توسط من ارائه شد که خیلی استقبال داشت
اما این داوود دیدم یهو دوید و رفت همه تعجب کردند
یهو دیدم علی با یوسف و اون بچه های پشت صحنه آمدن سراغ من
از اون پشت دیدم داوود پشت ادمین وایستاده و داره میخنده
اما دم مهدی و امید گرم که همیشه پایه اند همه اذعان داشتند که داوود اون نقشه را کشیده و در یک اقدام سریع ادمین بدون اینکه بدن خود را بچرخاند
سریع داوود را خفت کرد و سه نقطه :غش2:
------------------------------------------------------------------------------------------------------
گفتم گردهمایی داشتیم و ادمین قرار شد از گردهمایی بعدی ما رو برسونه
اما این قضیه که در مورد این گردهمایی صدق نمی کرد
ادمین گفت می خواید من برسونمتون : همه گفتند بلی بلی
ادمین عکس منو ( یک پلنگ ) نشون داد و همه را با سرعت زیاد به منزل هایشان رسانید
اینم حیاط خونه آقا هوشنگ اینا که همه رفته بودند اونجا مهمونی
:شاد:
-----------------------------------------------------------------------------------
اما چندی پیش قرار شد با بچه ها بریم شنا در دریا
زنگ زدیم احمد اونجا هوا خوبه ما بیایم شنا
احمد گفت آره بیاید به این آدرس
ما هم رفتیم و همه شیرجه زدیم در استخر :قاطی:
اونجا گودال بود اصلا دریا خبری نبود
اما از اون طرف احمد خودش رفته بود دریاو شیرجه زد تو دریا
اما شیرجه زدن همانا و سونامی آمدن همانا
احمد یکم وزنت رو کم کن زشته پسر
--------------------------------------------------------
اینم محسن خان (کامیار) بدون شرح
--------------------------------------------------------------------------------------------
اما تاپیک دفاع شخصی رو زدم و مشکلاتی در خانواده بچه ها بوجود آوردم
به عنوان مثال خانواده مریم خانم را مورد بررسی قرار میدهیم
مریم خانم در حال کتک زدن همسر
و پس از کتک زدن فراوان همسر خود را به خارج از منزل پرتاب کردند
---------------------------------------------------------------------------
اما مجریان بخش شوخی با ایران انجمنی ها
جاتون خالی احوالات مجریان را نگاه کنید هنگامی که دیدند اسمشان در لیست سیاه قرار گرفته است
احمد
محسن
میترا خانم
داوود
و نگار خانم
و اما ادمین و برادر گرام از دیدن این همه مجری اینطوری شدن
به بررسی یک خانواده که یکی از اعضا آن در لیست سیاه مجریان قرار گرفته است
خانواده میترا خانم رو مورد بررسی قرار میدهیم:
همسر ایشون از در وارد میشود و میترا خانم را اینطوری می بیند
و این همسر مهربان که می خواد دلگرمی به همسر خود بدهد می گوید
اشکال نداره اینقدر ناراحت نباش شام میریم بیرون اگه چیزی به ذهنت نمی رسه
و با جواب خیلی متعجبانه میترا خانم مواجه می شود که:
شام چیه اسم من رفته تو لیست سیاه مجریان شوخی چی درست کنم :شاد:
-----------------------------------------------------------------------------------
اما با خبر شدیم امین خان برادر علی خان و دوست وسف خان به سربازی ذفتند که به بیان پشت صحنه این سربازی می پردازیم
در هنگام ورود به یگان خود
و در هنگام تمرین برای حمله به دشمن
و در هنگام آموزش رانندگی با وسایل بزرگ
از گذاشتن بقیه عکس ها معذوریم
-----------------------------------------------------------------------------------
صرفا جهت آزار آقایان :نیش:
-------------------------------------------------------------------
این چندگانه هم اگه خوب بود و اگه بد بود هر چی بود تموم شد
:گل:
لطفا نظرات خودتون رو بذارید ابتدا برای پست آقا هوشنگ و سپس برای پست من
موفق باشید
:گل: