ahmadfononi
معاونت انجمن
رفتار زشت 2 بازیکن تیم فوتبال پرسپولیس کاری کرده که بی فرهنگیهای ورزشی کشور پشت این اتفاق بد پنهان بماند.
خبرگزاری فارس: قلقلک بهانهای برای عبور از بداخلاقیها
به گزارش خبرگزاری فارس، نوشتن از زشتی ها و بدیها همیشه دردآور و آزاردهنده است و اگر این پلیدیها در ورزش باشند، بدون شک نگارش آن تلخ تر و دشوارتر خواهد بود.
این روزها که همه چیز فوتبال یا بهتر بگوییم همه چیز فرهنگ ورزشی کشورمان روی انگشتان 2 قلقلک باز فر میخورند و کانون توجهات قرار گرفتهاند و همین قلقلکبازها در هفته گذشته برای ورزش کشور کاری کردهاند که به اندازه همه دهههای گذشته که کمتر از فرهنگ در ورزش بحث شده بود، حرف زده شد و اخلاق محوری در ورزش سرلوحه همه برنامههای رسانهای و در محوریت های اظهارات همه کارشناسان و مسئولان قرار گرفت.
در این هیاهوی اخلاق محوری و توجه به فرهنگ ورزشی، ما هم فرصت را مغتنم شمرده و برای بیان برخی نکات در چند پاراگراف وارد گود شدیم.
خواسته یا ناخواسته رفتار زشت شیث رضایی و محمد نصرتی در دیدار با داماش انجام شده و همین اتفاق زشت کاری کرده که همه اصناف و گروه ها و مسئولان صحبت از فرهنگ کرده و به شیوه های مختلف بداخلاقی این 2 بازیکن پرسپولیس را تقبیح کنند.
همان طوری که گفته شد رفتار زشت شیث و نصرتی جای هیچ گونه دفاعی ندارد و نمی توان به راحتی از کنار این زشتی ها عبور کرد و باید به لحاظ قانونی با این دو برخورد شود. احکام سنگین کمیته انضباطی باشگاه پرسپولیس در مورد مدافعان متخلف سرخ پوشان صادر شده و به زودی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نیز حکم هایی را برای شیث و نصرتی صادر خواهد کرد.
قبل از تصمیم نهایی کمیته انضباطی بد نیست مسئولان این کمیته و حتی مدیران فدراسیون و مسئولان ورزشی مرور تاریخی به اتفاقات تلخ در حوزه ورزش به ویژه فوتبال بیاندازند. در فوتبال ایران بارها تصمیم هایی احساسی گرفته شده و برای برخورد با یک تخلف آنقدر اغراق شده که باعث نابودی یک ورزشکار شده و در مقابل گاهی اوقات برای برخورد با یک متخلف فوتبالیست آنقدر اغماض شد که سرانجام بداخلاقی ها و کج روی ها آنست که امروزه شاهدش هستیم.
در روزهای گذشته شیث و نصرتی سیبل همه بداخلاقی ها بوده اند و هر کسی در هر جایگاهی هست که سخن از فرهنگ زده و بعضا برای این 2 بازیکن متخلف حکم هایی نیز صادر کرده است، اما چرا کسی نمی پرسد که علت این کج روی ها چیست؟ چرا هیچ مسئولی خودش را در این اتفاقهای تلخ سهیم نمی داند و برای یک بار هم که شده چرا هیچ مدیری خود را مورد نکوهش قرار نمی دهد و همچنان توپ در میدان دیگران است!
چرا با "قلقلک های سرخ" مجاهدهایی را فراموش کرده ایم که قرار بود روزی در عرصه ورزش برای این سرزمین مجاهدت کرده و به نام ایران افتخارآفرینی کنند؟!
چه زود با سرنوشت تلخ علی اکبریان کنارآمدیم و مانند یک رهگذر عادی از کنار روماریوی ایران گذشتیم!
چه زود "قلقلک" شده نماد بی فرهنگی و بداخلاقی ورزش کشور، در حالی که از قلقلک بدتر دوبندههای دود گرفته ای است که روزگارانی نه چندان دور روی تشک های بین المللی برای این کشور افتخار آفرینی می کردند و پرچم ایران را به اهتزاز در می آوردند!
چرا ضعف ها و قلقلک های مدیریتی را نمی بینیم و احساس می کنیم "منیجرها" افرادی منزه هستند و عاری از هر گونه خطا!
در حوزه ژورنالیستی چه زود برای بازتاب زشتی ها دست به کار شدیم و بدی ها را از ورزش کشور به دیگران در سرتاسر جهان انعکاس دادیم و به دلیل تندروی ها رسالت خبری را فدای اشاعه فحشا کرده و چهره ای نه چندان واقعی از نام ایران به دیگران معرفی کردیم.
در این یک هفته آنقدر نوشتیم و آنقدر گفتیم که قبح زشتی ها حداقل در ورزش شکسته شد و خروجی آن به دست نوجوانان و جوانانی رسید که شاید پیش از این دوست نداشتند در جمع خانوادگی درباره اش صحبت کنند.
گاهی گفتن و نشر برخی تلخی ها نه تنها کمکی به فرهنگ نمی کند بلکه جنبه تخریبی آن به مراتب بدتر و خطرناک تر است.
در برزخ فرهنگی و در کج روی های اخلاقی در ورزش مدیران دیده نمی شوند، مدیرانی که نتیجه را به هر قیمیتی می خواهند. آنهایی که شاید انگشتانی کشیده تر از شیث و نصرتی دارند، اما به دلیل نمایان نبودن انگشتشان، کم تر متهم می شوند و فقط برای ورزشکار حکم صادر می کنند و راحت تر صحبت می کنند!
یکی از خطاهای فاحش مدیریتی برای برخورد با بداخلاقی ها و ناهنجاری ها در ورزش واژه ای به نام "مدارا" بوده و شاید با همین واژه است که بازیکن سالاری در ورزش کشور رشد کرده و اکنون همین مداراها تیشه به ریشه فرهنگ ورشی کشور زده است.
باید پذیرفت که بی فرهنگی ورزش کشور فقط در وجود 2 بازیکن خلاصه نمی شود و بداخلاقی ها همچنان در لایه های زیرین جامعه ورزشی ریشه دوانده و روز به روز نیز در حال افزایش است و برای اصلاح این کج روی ها باید واقعبین بود و از سر دادن شعار پرهیز کرد.
مجری قانون باید تابع همه بندها و تبصرههای قانونی باشد و بدون توجه به نام و نشان یک ورزشکار رای عادلانه را صادر کند. مدیر نباید در مورد فرد متخلف احساسی برخورد کند، چون یک مسئول نمیتواند برای گرفتن تصمیم در مورد فرد متخلف موج سوار باشد بلکه باید خودش همه جوانب را بسنجد و تصمیمگیری کند.
دوباره باید اعتراف کرد که مشکل فرهنگی ورزش ایران قلقلک نیست، اما این قلقلک فرصت خوبی است که این بار به جای خنده، سخت به فکر فرو برویم و از این اتفاق زشت درس بگیریم و با نگاهی واقع بینانه برای حل معضلات گام برداریم.
این بار برای صدور حکم می توانیم تحت تاثیر نام ها نباشیم و از احساسات دور شویم و برای متخلفان رای صادر کنیم. حکم ها باید در حیطه قانونی صادر شوند و در مقابل قاضی که پرونده در اختیارش قرار دارد نباید احساسی برخورد کند و آنچه که عدل حکم می کند را برای 2 بازیکن متخلف صادر کند.
خبرگزاری فارس: قلقلک بهانهای برای عبور از بداخلاقیها
به گزارش خبرگزاری فارس، نوشتن از زشتی ها و بدیها همیشه دردآور و آزاردهنده است و اگر این پلیدیها در ورزش باشند، بدون شک نگارش آن تلخ تر و دشوارتر خواهد بود.
این روزها که همه چیز فوتبال یا بهتر بگوییم همه چیز فرهنگ ورزشی کشورمان روی انگشتان 2 قلقلک باز فر میخورند و کانون توجهات قرار گرفتهاند و همین قلقلکبازها در هفته گذشته برای ورزش کشور کاری کردهاند که به اندازه همه دهههای گذشته که کمتر از فرهنگ در ورزش بحث شده بود، حرف زده شد و اخلاق محوری در ورزش سرلوحه همه برنامههای رسانهای و در محوریت های اظهارات همه کارشناسان و مسئولان قرار گرفت.
در این هیاهوی اخلاق محوری و توجه به فرهنگ ورزشی، ما هم فرصت را مغتنم شمرده و برای بیان برخی نکات در چند پاراگراف وارد گود شدیم.
خواسته یا ناخواسته رفتار زشت شیث رضایی و محمد نصرتی در دیدار با داماش انجام شده و همین اتفاق زشت کاری کرده که همه اصناف و گروه ها و مسئولان صحبت از فرهنگ کرده و به شیوه های مختلف بداخلاقی این 2 بازیکن پرسپولیس را تقبیح کنند.
همان طوری که گفته شد رفتار زشت شیث و نصرتی جای هیچ گونه دفاعی ندارد و نمی توان به راحتی از کنار این زشتی ها عبور کرد و باید به لحاظ قانونی با این دو برخورد شود. احکام سنگین کمیته انضباطی باشگاه پرسپولیس در مورد مدافعان متخلف سرخ پوشان صادر شده و به زودی کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال نیز حکم هایی را برای شیث و نصرتی صادر خواهد کرد.
قبل از تصمیم نهایی کمیته انضباطی بد نیست مسئولان این کمیته و حتی مدیران فدراسیون و مسئولان ورزشی مرور تاریخی به اتفاقات تلخ در حوزه ورزش به ویژه فوتبال بیاندازند. در فوتبال ایران بارها تصمیم هایی احساسی گرفته شده و برای برخورد با یک تخلف آنقدر اغراق شده که باعث نابودی یک ورزشکار شده و در مقابل گاهی اوقات برای برخورد با یک متخلف فوتبالیست آنقدر اغماض شد که سرانجام بداخلاقی ها و کج روی ها آنست که امروزه شاهدش هستیم.
در روزهای گذشته شیث و نصرتی سیبل همه بداخلاقی ها بوده اند و هر کسی در هر جایگاهی هست که سخن از فرهنگ زده و بعضا برای این 2 بازیکن متخلف حکم هایی نیز صادر کرده است، اما چرا کسی نمی پرسد که علت این کج روی ها چیست؟ چرا هیچ مسئولی خودش را در این اتفاقهای تلخ سهیم نمی داند و برای یک بار هم که شده چرا هیچ مدیری خود را مورد نکوهش قرار نمی دهد و همچنان توپ در میدان دیگران است!
چرا با "قلقلک های سرخ" مجاهدهایی را فراموش کرده ایم که قرار بود روزی در عرصه ورزش برای این سرزمین مجاهدت کرده و به نام ایران افتخارآفرینی کنند؟!
چه زود با سرنوشت تلخ علی اکبریان کنارآمدیم و مانند یک رهگذر عادی از کنار روماریوی ایران گذشتیم!
چه زود "قلقلک" شده نماد بی فرهنگی و بداخلاقی ورزش کشور، در حالی که از قلقلک بدتر دوبندههای دود گرفته ای است که روزگارانی نه چندان دور روی تشک های بین المللی برای این کشور افتخار آفرینی می کردند و پرچم ایران را به اهتزاز در می آوردند!
چرا ضعف ها و قلقلک های مدیریتی را نمی بینیم و احساس می کنیم "منیجرها" افرادی منزه هستند و عاری از هر گونه خطا!
در حوزه ژورنالیستی چه زود برای بازتاب زشتی ها دست به کار شدیم و بدی ها را از ورزش کشور به دیگران در سرتاسر جهان انعکاس دادیم و به دلیل تندروی ها رسالت خبری را فدای اشاعه فحشا کرده و چهره ای نه چندان واقعی از نام ایران به دیگران معرفی کردیم.
در این یک هفته آنقدر نوشتیم و آنقدر گفتیم که قبح زشتی ها حداقل در ورزش شکسته شد و خروجی آن به دست نوجوانان و جوانانی رسید که شاید پیش از این دوست نداشتند در جمع خانوادگی درباره اش صحبت کنند.
گاهی گفتن و نشر برخی تلخی ها نه تنها کمکی به فرهنگ نمی کند بلکه جنبه تخریبی آن به مراتب بدتر و خطرناک تر است.
در برزخ فرهنگی و در کج روی های اخلاقی در ورزش مدیران دیده نمی شوند، مدیرانی که نتیجه را به هر قیمیتی می خواهند. آنهایی که شاید انگشتانی کشیده تر از شیث و نصرتی دارند، اما به دلیل نمایان نبودن انگشتشان، کم تر متهم می شوند و فقط برای ورزشکار حکم صادر می کنند و راحت تر صحبت می کنند!
یکی از خطاهای فاحش مدیریتی برای برخورد با بداخلاقی ها و ناهنجاری ها در ورزش واژه ای به نام "مدارا" بوده و شاید با همین واژه است که بازیکن سالاری در ورزش کشور رشد کرده و اکنون همین مداراها تیشه به ریشه فرهنگ ورشی کشور زده است.
باید پذیرفت که بی فرهنگی ورزش کشور فقط در وجود 2 بازیکن خلاصه نمی شود و بداخلاقی ها همچنان در لایه های زیرین جامعه ورزشی ریشه دوانده و روز به روز نیز در حال افزایش است و برای اصلاح این کج روی ها باید واقعبین بود و از سر دادن شعار پرهیز کرد.
مجری قانون باید تابع همه بندها و تبصرههای قانونی باشد و بدون توجه به نام و نشان یک ورزشکار رای عادلانه را صادر کند. مدیر نباید در مورد فرد متخلف احساسی برخورد کند، چون یک مسئول نمیتواند برای گرفتن تصمیم در مورد فرد متخلف موج سوار باشد بلکه باید خودش همه جوانب را بسنجد و تصمیمگیری کند.
دوباره باید اعتراف کرد که مشکل فرهنگی ورزش ایران قلقلک نیست، اما این قلقلک فرصت خوبی است که این بار به جای خنده، سخت به فکر فرو برویم و از این اتفاق زشت درس بگیریم و با نگاهی واقع بینانه برای حل معضلات گام برداریم.
این بار برای صدور حکم می توانیم تحت تاثیر نام ها نباشیم و از احساسات دور شویم و برای متخلفان رای صادر کنیم. حکم ها باید در حیطه قانونی صادر شوند و در مقابل قاضی که پرونده در اختیارش قرار دارد نباید احساسی برخورد کند و آنچه که عدل حکم می کند را برای 2 بازیکن متخلف صادر کند.