مشاعره

[رضــrezaــا]

در میکده رهبانم و در صومعه عابد
​

گه معتکف دیرم و گه ساکن مسجد
​

 

[B a R a N]

دو نصیحت کنمت بشنو و صد گنج ببر
از در عیش درآ و به ره عیب مپوی

شکر آن را که دگربار رسیدی به بهار
بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی

 

[رضــrezaــا]

یار اگر با ما گهی صلح و گهی پیکار داشت
​

ما حریف عشق او بودیم و با ما کار داشت​

 

[B a R a N]

تا هستم ای رفیق ندانی که کیستم
روزی سراغ وقت من آئی که نیستم

در آستان مرگ که زندان زندگیست
تهمت به خویشتن نتوان زد که زیستم

 

[رضــrezaــا]

من درد تو را ز دست آسان ندهم
​

دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم​

 

[sinareza93]

مرد را دری اگر باشد خوش است
درد بی دردی علاجش آتش است

 

[روژین]

ترسم اخر بگذرد بر جان من

ان چه بگذشته است بریاران من

 

[رضــrezaــا]

ندارد چون دل خود رای من تاب نظر چندان
​

چه بر شمشیر مردم کش نگاهی می‌زند خود را
​

 

[دختر مهتاب]

ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرندگر از آن یار سفر کرده پیامی داری​

 

[روژین]

یارب دل من عاشق شیدای که باشد؟

این سوخته جان راسرسودای که باشد؟

 

[سیاوش عشق]

دانی که چرا رازِ نهان با تو نگویم؟
طوطی صفتی طاقت اسرار نداری

 

[دختر مهتاب]

در مذهب ما کلام حق ناد علیست

طاعت که قبول حق فتد یاد علیست

از جمله آفرنش کون و مکان

مقصودخدا علی و اولاد علیست


حافظ​

 

[TAHEREH]

در مذهب ما کلام حق ناد علیست

طاعت که قبول حق فتد یاد علیست

از جمله آفرنش کون و مکان

مقصودخدا علی و اولاد علیست


حافظ
​

آخرین حرف بیت نفر قبلی "ی" بود رفیقم:1:

یارب به کمند عشق پا بستم کن
​

از دامن غیر خود تهی دستم کن
​

​

 

[Maryam]

نی به آتش گفت : کاین آشوب چیست؟


مر تو را زین سوختن مطلوب چیست؟