كتاب تازه تورج دريايي درباره ساسانيان عنوان بهترين اثر تحقيقي سال 2010 درباره خاور ميانه را از انجمن بريتانيايي مطالعات خاورميانه دريافت كرده استوقتي كه از ساسانيان نام برده مي شود، شايد اولين چيزي كه به ذهن يك ايراني خطور مي كند شكست اين سلسله پادشاهي در برابر سپاه اعراب باشد.
همان شكست بود كه به حاكميت طولاني اعراب مسلمان بر ايران و ايجاد تحولات عميق فرهنگي در جامعه ايران منجر شد.
در خصوص سقوط ساسانيان، همواره اين نظريه مطرح بوده است كه ساسانيان به دليل ستمگري، از حمايت عمومي برخوردار نبودند و با حمله اعراب، مردم براي گريز از چنگ آنها، درها را به روي اعراب گشودند.
اما يك محقق عهد ساساني مي گويد كه اين ديدگاه دقيق نيست و حتي آن را غيرمنصفانه مي خواند.
تورج دريايي، استاد رشته ايرانشناسي در دانشگاه كاليفرنيا در ارواين، و نويسنده كتاب "ايران ساساني: ظهور و سقوط يك امپراتوري" به زبان انگليسي، مي گويد كه ميراث ساسانيان براي ايران بسيار بزرگتر از شكست در برابر اعراب است.
ساسانيان در قرن سوم ميلادي در ايران به قدرت رسيدند و در اواسط قرن هفتم در حمله ارتش اعراب شكست خوردند تا بساط آخرين حكومت پادشاهي پيش از اسلام در ايران برچيده شود.
موضوعي كه پس از 1350 سال همچنان، و شايد اكنون تحت الشعاع برقراري مجدد يك حكومت اسلامي در ايران به شكلي پررنگ، بر ذهن ايراني سايه افكنده است.
آقاي دريايي مي گويد نگاهي كه ساسانيان را به خاطر شكست مقصر مي شناسد تحت تاثير دو عامل در ايران شكل گرفته است.
او اشاره مي كند كه اغلب كتاب هايي كه در مورد شكست ساساني در مقابل اعراب در قرن بيستم منتشر مي شد تحت نفوذ ديدگاه كمونيستي بود.
او كه خود به خاطر فروپاشي ساسانيان به اين بخش از تاريخ ايران علاقه مند شده است، مي گويد: "بيشتر كتاب هايي كه از روسي به فارسي ترجمه مي شد، مثلا كارهاي مرحوم كشاورز كه آثار كلشنيكف و غيره را به فارسي بر مي گرداند، اين ديد طبقاتي را در ما به وجود آورد كه مثلا چون موبدان به مردم فشار مي آوردند، مردم درها را باز كردند و حكومت ساساني در مقابل اعراب از هم پاشيد."
از طرف ديگر، به گفته او با شيوع ملي گرايي در دوران پهلوي در ايران، و اوج گرفتن اين ديد كه ايرانيان در گذشته ابرقدرت مهمي بوده اند، اين ديدگاه تقويت شد كه با احساسات ضدعربي - پابرهنه خواندن اعراب - هم همراه بود.
او در مورد سقوط ساسانيان مي گويد: "بله اين شاهنشاهي نابود و غارت شد، ولي ارتش اعراب چندان هم پابرهنه نبود. الان مطالعاتي انجام شده است كه نشان مي دهد اين ارتش اعراب چقدر محكم و خوب بوده كه نه تنها ايراني ها، بلكه رومي ها، بلكه تركان و چيني ها را شكست دادند. بنابراين ما نبايد اين ديد غيرعادلانه را در مورد ساسانيان داشته باشيم."ايرانشهر و خداينامه
كتاب تازه آقاي دريايي، "ايران ساساني"، اخيرا برنده جايزه بهترين اثر تحقيقي درباره خاورميانه از سوي انجمن بريتانيايي مطالعات خاورميانه شده است. او قبلا كتاب "سقوط ساسانيان" را در ايران به چاپ رسانده بود و چند كتاب ديگر درباره همين موضوع نگاشته است.
تورج دريايي مي گويد كه ميراث و اهميت ساسانيان براي تمدن ايراني از شكست در برابر اعراب بسيار فراتر مي رود.
ميراث مهمي كه ساسانيان براي ايران به جا گذاشتند، به گفته او، شكل گيري مفهوم ايران به عنوان يك فرهنگ و ملت است:
"اين باور و اين ديد ايرانشهري يا منش ايرانشهري يا ايراني از دوره ساساني سرچشمه گرفته است... ساسانيان اولين سلسله اي در ايران هستند كه ايده ايرانشهر را به عنوان يك ايده سياسي و هويت فرهنگي ايرانيان برپا مي كنند. مهمترين ميراث ساسانيان اين است كه ما اكنون 1800 سال است با اين ايده زندگي مي كنيم. ما پيدايش اين ايده را مديون ساسانيان هستيم."
يكي از عناصر مهم شكل گيري اين مفهوم پيدايش خداينامه در زمان ساسانيان است. اين همان كتابي است كه شاهنامه از آن سرچشمه گرفته است.
آقاي دريايي مي گويد: "اهميت ديگر ساسانيان اين است كه در زمان خسرو انوشيروان در همان قرن سوم، تاريخ ملي ايران به نام خداينامه تدوين مي شود. و آن تاريخ و يادي است از گذشته، آنچه كه ايرانيان بودند، از كجا آمدند، چگونه جهان آغاز شد، تا زمان فروپاشي شاهنشاهي ساساني."
خداينامه اصلا به زبان پهلوي بود كه از ميان رفته است ولي ايرانيان آن را در اوايل دوره اسلامي ترجمه كردند.
قدرت مركزي و قانون
آقاي دريايي مي گويد: "يعني ساساني ها نه تنها جايي به نام ايرانشهر درست مي كنند، و ايده هاي فرهنگي براي ايراني ها به وجود مي آورند، بلكه تاريخي هم براي ايراني ها به وجود مي آورند."
"در واقع تاريخ سنتي ما كه در شاهنامه رقم مي خورد و در متون فارسي از جمله فارسنامه ابن بلخي و غيره (ديده مي شود)، همه زاييده همين خداينامه يا شاهنامه دوره ساساني است."
ساسانيان از 224 تا 651 ميلادي يعني براي بيش از 400 سال بر منطقه وسيعي كه زماني علاوه بر فلات ايران، عراق امروز و بخشي از افغانستان و پاكستان را در بر مي گرفت حكومت كردند.
اردشير بابكان، خسرو انوشيروان و بهرام گور نام هايي آشنا براي ايراني است كه همه به دوره ساساني برمي گردند.
آقاي دريايي درباره راز بقاي طولاني ساسانيان مي گويد: "اين يك حكومت سنتراليزه (مركزي) بر حسب قانون است، كه اين يكي ديگر از ابعاد مهم ايده ايرانشهري است، و براي همين هم براي 400 و اندي سال به جا مي ماند."
وي ميراث ساسانيان را اين طور خلاصه مي كند: "من فكر مي كنم همه به خاطر ساسانيان است كه ما امروز كشوري به نام ايران، تاريخي سنتي به نام شاهنامه و هويت ايراني داريم."
تصويري جديد
آقاي دريايي كه پايان نامه دكترايش در دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس را درباره سقوط ساساني نوشته است مي گويد مساله اي كه در آن زمان ذهن او و ديگر دانشجويان تاريخ هاي باستان را مشغول مي كرد اين بود كه چرا علاقه مندان به تاريخ ساساني هنوز بايد به كتاب آرتور كريستيانسون كه در سال 1944 نوشته شد مراجعه كنند.
او مي گويد كه يكي از دوستانش در رشته دكتري در زمينه تاريخ روم همواره اظهار تعجب مي كرد كه هر ساله ده ها كتاب درباره امپراتوري روم منتشر مي شود، مساله اي كه به هيچ وجه در مورد ساسانيان صادق نيست.
اين درحالي است كه به گفته تورج دريايي از 1944 تاكنون اكتشافات زيادي انجام شده و مدارك و منابع جديدي در دسترس قرار گرفته است كه مي تواند تصوير جديدي از ساسانيان ارائه دهد.
او مي گويد براي همين تصميم گرفت كتابي بنويسد كه ابعاد مختلف اين دوره را در بر گيرد و سعي كرده كه منابع مادي را در كنار متون كتبي بگذارد و به عنوان يك تاريخ دان يك ديد كلي به دست دهد.
پنج فصل كتاب "ايران ساساني: ظهور و سقوط يك امپراتوري" به مذهب، جامعه، اقتصاد، ادبيات و تاريخ سياسي ايرانشهر مي پردازد.
ريچارد فراي ايران شناس دانشگاه هاروارد درباره اين كتاب نوشته است: "ايران ساساني اثر تورج دريايي حاوي جزئيات بسيار بيشتري نسبت به همه كارهاي قبلي در مورد اين موضوع، با مواد و منابع متعدد جديد است. اين اثر يك شاهكار تحقيقاتي است و آخرين سخن درباره ايران ساساني در همه زمينه ها خواهد بود."
همان شكست بود كه به حاكميت طولاني اعراب مسلمان بر ايران و ايجاد تحولات عميق فرهنگي در جامعه ايران منجر شد.
در خصوص سقوط ساسانيان، همواره اين نظريه مطرح بوده است كه ساسانيان به دليل ستمگري، از حمايت عمومي برخوردار نبودند و با حمله اعراب، مردم براي گريز از چنگ آنها، درها را به روي اعراب گشودند.
اما يك محقق عهد ساساني مي گويد كه اين ديدگاه دقيق نيست و حتي آن را غيرمنصفانه مي خواند.
تورج دريايي، استاد رشته ايرانشناسي در دانشگاه كاليفرنيا در ارواين، و نويسنده كتاب "ايران ساساني: ظهور و سقوط يك امپراتوري" به زبان انگليسي، مي گويد كه ميراث ساسانيان براي ايران بسيار بزرگتر از شكست در برابر اعراب است.
ساسانيان در قرن سوم ميلادي در ايران به قدرت رسيدند و در اواسط قرن هفتم در حمله ارتش اعراب شكست خوردند تا بساط آخرين حكومت پادشاهي پيش از اسلام در ايران برچيده شود.
موضوعي كه پس از 1350 سال همچنان، و شايد اكنون تحت الشعاع برقراري مجدد يك حكومت اسلامي در ايران به شكلي پررنگ، بر ذهن ايراني سايه افكنده است.
آقاي دريايي مي گويد نگاهي كه ساسانيان را به خاطر شكست مقصر مي شناسد تحت تاثير دو عامل در ايران شكل گرفته است.
او اشاره مي كند كه اغلب كتاب هايي كه در مورد شكست ساساني در مقابل اعراب در قرن بيستم منتشر مي شد تحت نفوذ ديدگاه كمونيستي بود.
او كه خود به خاطر فروپاشي ساسانيان به اين بخش از تاريخ ايران علاقه مند شده است، مي گويد: "بيشتر كتاب هايي كه از روسي به فارسي ترجمه مي شد، مثلا كارهاي مرحوم كشاورز كه آثار كلشنيكف و غيره را به فارسي بر مي گرداند، اين ديد طبقاتي را در ما به وجود آورد كه مثلا چون موبدان به مردم فشار مي آوردند، مردم درها را باز كردند و حكومت ساساني در مقابل اعراب از هم پاشيد."
از طرف ديگر، به گفته او با شيوع ملي گرايي در دوران پهلوي در ايران، و اوج گرفتن اين ديد كه ايرانيان در گذشته ابرقدرت مهمي بوده اند، اين ديدگاه تقويت شد كه با احساسات ضدعربي - پابرهنه خواندن اعراب - هم همراه بود.
او در مورد سقوط ساسانيان مي گويد: "بله اين شاهنشاهي نابود و غارت شد، ولي ارتش اعراب چندان هم پابرهنه نبود. الان مطالعاتي انجام شده است كه نشان مي دهد اين ارتش اعراب چقدر محكم و خوب بوده كه نه تنها ايراني ها، بلكه رومي ها، بلكه تركان و چيني ها را شكست دادند. بنابراين ما نبايد اين ديد غيرعادلانه را در مورد ساسانيان داشته باشيم."ايرانشهر و خداينامه
كتاب تازه آقاي دريايي، "ايران ساساني"، اخيرا برنده جايزه بهترين اثر تحقيقي درباره خاورميانه از سوي انجمن بريتانيايي مطالعات خاورميانه شده است. او قبلا كتاب "سقوط ساسانيان" را در ايران به چاپ رسانده بود و چند كتاب ديگر درباره همين موضوع نگاشته است.
تورج دريايي مي گويد كه ميراث و اهميت ساسانيان براي تمدن ايراني از شكست در برابر اعراب بسيار فراتر مي رود.
ميراث مهمي كه ساسانيان براي ايران به جا گذاشتند، به گفته او، شكل گيري مفهوم ايران به عنوان يك فرهنگ و ملت است:
"اين باور و اين ديد ايرانشهري يا منش ايرانشهري يا ايراني از دوره ساساني سرچشمه گرفته است... ساسانيان اولين سلسله اي در ايران هستند كه ايده ايرانشهر را به عنوان يك ايده سياسي و هويت فرهنگي ايرانيان برپا مي كنند. مهمترين ميراث ساسانيان اين است كه ما اكنون 1800 سال است با اين ايده زندگي مي كنيم. ما پيدايش اين ايده را مديون ساسانيان هستيم."
يكي از عناصر مهم شكل گيري اين مفهوم پيدايش خداينامه در زمان ساسانيان است. اين همان كتابي است كه شاهنامه از آن سرچشمه گرفته است.
آقاي دريايي مي گويد: "اهميت ديگر ساسانيان اين است كه در زمان خسرو انوشيروان در همان قرن سوم، تاريخ ملي ايران به نام خداينامه تدوين مي شود. و آن تاريخ و يادي است از گذشته، آنچه كه ايرانيان بودند، از كجا آمدند، چگونه جهان آغاز شد، تا زمان فروپاشي شاهنشاهي ساساني."
خداينامه اصلا به زبان پهلوي بود كه از ميان رفته است ولي ايرانيان آن را در اوايل دوره اسلامي ترجمه كردند.
قدرت مركزي و قانون
آقاي دريايي مي گويد: "يعني ساساني ها نه تنها جايي به نام ايرانشهر درست مي كنند، و ايده هاي فرهنگي براي ايراني ها به وجود مي آورند، بلكه تاريخي هم براي ايراني ها به وجود مي آورند."
"در واقع تاريخ سنتي ما كه در شاهنامه رقم مي خورد و در متون فارسي از جمله فارسنامه ابن بلخي و غيره (ديده مي شود)، همه زاييده همين خداينامه يا شاهنامه دوره ساساني است."
ساسانيان از 224 تا 651 ميلادي يعني براي بيش از 400 سال بر منطقه وسيعي كه زماني علاوه بر فلات ايران، عراق امروز و بخشي از افغانستان و پاكستان را در بر مي گرفت حكومت كردند.
اردشير بابكان، خسرو انوشيروان و بهرام گور نام هايي آشنا براي ايراني است كه همه به دوره ساساني برمي گردند.
آقاي دريايي درباره راز بقاي طولاني ساسانيان مي گويد: "اين يك حكومت سنتراليزه (مركزي) بر حسب قانون است، كه اين يكي ديگر از ابعاد مهم ايده ايرانشهري است، و براي همين هم براي 400 و اندي سال به جا مي ماند."
وي ميراث ساسانيان را اين طور خلاصه مي كند: "من فكر مي كنم همه به خاطر ساسانيان است كه ما امروز كشوري به نام ايران، تاريخي سنتي به نام شاهنامه و هويت ايراني داريم."
تصويري جديد
آقاي دريايي كه پايان نامه دكترايش در دانشگاه كاليفرنيا در لس آنجلس را درباره سقوط ساساني نوشته است مي گويد مساله اي كه در آن زمان ذهن او و ديگر دانشجويان تاريخ هاي باستان را مشغول مي كرد اين بود كه چرا علاقه مندان به تاريخ ساساني هنوز بايد به كتاب آرتور كريستيانسون كه در سال 1944 نوشته شد مراجعه كنند.
او مي گويد كه يكي از دوستانش در رشته دكتري در زمينه تاريخ روم همواره اظهار تعجب مي كرد كه هر ساله ده ها كتاب درباره امپراتوري روم منتشر مي شود، مساله اي كه به هيچ وجه در مورد ساسانيان صادق نيست.
اين درحالي است كه به گفته تورج دريايي از 1944 تاكنون اكتشافات زيادي انجام شده و مدارك و منابع جديدي در دسترس قرار گرفته است كه مي تواند تصوير جديدي از ساسانيان ارائه دهد.
او مي گويد براي همين تصميم گرفت كتابي بنويسد كه ابعاد مختلف اين دوره را در بر گيرد و سعي كرده كه منابع مادي را در كنار متون كتبي بگذارد و به عنوان يك تاريخ دان يك ديد كلي به دست دهد.
پنج فصل كتاب "ايران ساساني: ظهور و سقوط يك امپراتوري" به مذهب، جامعه، اقتصاد، ادبيات و تاريخ سياسي ايرانشهر مي پردازد.
ريچارد فراي ايران شناس دانشگاه هاروارد درباره اين كتاب نوشته است: "ايران ساساني اثر تورج دريايي حاوي جزئيات بسيار بيشتري نسبت به همه كارهاي قبلي در مورد اين موضوع، با مواد و منابع متعدد جديد است. اين اثر يك شاهكار تحقيقاتي است و آخرين سخن درباره ايران ساساني در همه زمينه ها خواهد بود."