• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

می خواهیم مرد ها بدانند

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
زن ها دوست دارند مردها چه کار کنند:

*دوست داريم از اين که به کيفيت رابطه مان اهميت مي دهيم و سعي مي کنيم پيش از آن که مشکلات و تنش ها جدي و مخرب بشوند، آن ها را شناسايي و حل مي کنيم از ما سپاسگزار باشيد.
*دوست داريم تلاش و تمايل ما براي کار بر روي رابطه را به معناي عشق ما به خود تعبير کنيد، نه علامتي دال بر وسواس و اشتغال ذهني ما و پرتوقع بودن و سيري ناپذير ما.
*دوست داريم گاهي اوقات نيز شما شروع کننده باشيد و نواحي مسئله دار رابطه را شناسايي کنيد و براي کار بر روي آن داوطلبانه از خود تمايل نشان دهيد، نه اين که هميشه منتظر ما باشيد تا مسائل و موضوعات را مطرح کنيم و لذا «مشکل ساز» و «دردسر درست کن»جلوه کنيم.
حال چگونه مي توانيد توصيه هاي فوق را عملاً در موقعيت هايي به کار ببنديد که ميان شما و همسرتان پيش مي آيد.
در زير جدولي از توصيه هايي براي مردها هست تا آموخته هاي خود از اين مقاله را به ياد بسپارند تا بتوانند با عشق و مهرباني بيشتر و انتقاد کمتر به همسر خود پاسخ دهند. به ياد داشته باشيد، درک عشق به عنوان اولويت او زن ها به معناي نگرش به رفتار آن ها برخاسته از ديد جديد ارائه شده در اين مقاله است نه تعبير از آن به عنوان ناامني و توقع نابجا و بيش از حد.
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
پاسخ مردها براساس درک و بينش جديد
رويداد:نامزدتان سعي دارد براي تعطيلات آخر هفته برنامه ريزي کند.

پاسخ هاي سنتي:

چرا نمي تواني کمي خودانگيخته باشي
پاسخ هاي جديد:

متشکرم که دوست داري با من باشي
پاسخ هاي سنتي:

چرا هميشه بايد از قبل براي همه چيز برنامه ريزي کني؟
پاسخ هاي جديد:

متشکرم که از قبل به فکر تعطيلات هستي. مطمئنم خوش خواهد گذشت.
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
حادثه:همسرتان ناراحت است، که چرا ديشب دير از کار برگشتيد و قبلاً به او تلفن نزديد تا ديرآمدنتان را خبر دهيد.
پاسخ هاي سنتي:

چرا سر هيچ و پوچ اين قدر خودت را ناراحت مي کني
پاسخ هاي جديد:

از اين که تلفن نزدم متأسفم.مي تونم بفهمم که چرا ناراحت شده بودي
پاسخ هاي سنتي

آروم باش تو هميشه خيلي خودتو نگران مي کني
پاسخ هاي جديد

از اينکه تا اين حد برايت مهم هستم متشکرم.واقعاً احساس خوبيه.
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
واقعه:نامزدتان از شما مي پرسد چه چيزي شما را ناراحت کرده است. زيرا سر شام همه اش ساکت بوده ايد.
پاسخ هاي سنتي:

آيا مجبورم هر وقت با تو هستم وراجي کنم و رمانتيک باشم؟ و گرنه ناراحت مي شوي؟ تو خيلي پرتوقع هستي
پاسخ هاي جديد:

حق با توست.خيلي ساکت هستم. روز پراضطرابي را گذرانده ام و احساس مي کنم احتياج دارم کمي ساکت باشم.
پاسخ هاي سنتي

چرا اين قدر مرا زير نظر مي گيري؟ نمي تونم هيچ کاري بکنم و تو مرا سؤال پيچ نکني؟
پاسخ هاي جديد

از اين که توجه داري متشکرم.فکرم مشغول کارم است. اصلاً از دست تو ناراحت نيستم
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
رويداد:همسرتان پيشنهاد مي دهد اين مقاله را بخوانيد و از شما مي خواهد تا هر دو با هم آن را مطالعه کنيد و رابطه تان را بهبود ببخشيد.
پاسخ هاي سنتي:

دوباره شروع کردي؟ همه اش تقصير من است؟ دوست ندارم مرا نظم بدهي.
پاسخ هاي جديد:

از تو متشکرم که همواره به دنبال راه هاي جديد براي بهبود و ارتقاء رابطه مان هستي. مطمئنم چيزهاي زيادي از آن خواهم آموخت.
پاسخ هاي سنتي

من علاقه اي به اين طور مقالات رشد شخصي ندارم. فقط به درد زن ها مي خوره. اگه دوست داري بخونيش خودت اين کار رو بکن.
پاسخ هاي جديد

راستش مطالعه ي اين طور مقالات برايم ساده نيست. ولي اگه تو فکر مي کني حاوي اطلاعات مفيدي است حتماً آن را خواهم
خواند چون مي خواهم شوهر خوبي براي تو باشم
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
آيا مي توانيد ببينيد که پاسخ هاي سنتي چگونه همگي از سوء تعبير اولويت زن ها برخاسته اند؟ اين نگرش که اين اولويت آنان ناشي از ناامني، وابستگي آنها و نيازشان به کنترل کردن مردهاست. پاسخ هاي جديد همگي از ديد و نگرش هاي جديدي برخاسته اند که بر اين رفتار زنانه مبتني بوده اند و همگي حاوي روش هايي براي اظهار تشکر و قدرداني مردها از محبت ها و توجهات زنانه است. مردان عزيز!لطفاً اين توصيه ها را امتحان کنيد. ممکن است در ابتدا عجيب و غريب به نظرتان برسند، اما مطمئن باشيد که از نتايج آن متعجب خواهيد شد.
از زن زندگي خود انتظار نداشته باشيد شما را مثل مردها دوست داشته باشد.
خطاب به مردها: مي دانم به رغم تلاش هاي من براي توضيح اين اولويت زن ها، حتماً پيش خودتان غر مي زنيد که: «چرا کيک عشق زن ها شباهت بيشتري به کيک عشق ما ندارد» يک برش کوچک مختص عشق و بقيه ي برش ها براي ديگر نواحي زندگي اين منطقي تر و عاقلانه تر است. چرا زن ها بايد اين قدر توجه و وقت خود را براي ما صرف کنند؟ چرا بايد براي حرف زدن با او جدول هايي را از بر کنم؟ چرا اين قدر همه چيز مشکل است؟
اين شکايت خاطره اي را که مربوط به چند سال گذشته است برايم زنده مي کند.در رابطه اي جدي با مردي بودم که او را خيلي دوست داشتم مشغول يکي از آن بحث هاي داغ درباره ي خودمان بوديم. از آن بحث هايي که وسط آن مردها دوست دارند فرار کنند.سعي داشتم به او توضيح دهم که چرا نياز دارم بيشتر مرا از خود مطلع کند، براي با هم بودنمان برنامه ريزي کند، و همين طور روزها بدون آن که اطلاعي بدهد.ناپديد نشود.او در سکوت به صحبت هايم گوش کرد و سپس با ناراحتي گفت:«چرا سرت به زندگي خودت نيست و اين قدر به من فکر مي کني؟»اي کاش مشغول کارها، پرونده ها و علايق خودت بودي و بعد اگراتفاق مي افتاد که زنگي به تو بزنم، مي گفتي:«اوه، سلام، چقدر خوشحال شدم زنگ زدي، چند دقيقه است که سرم خيلي شلوغ است.خب، حالت چطوره؟» اما هر وقت که به تو زنگ مي زنم، هيجان زده مي شوي و هر وقت هم که نمي زنم ناراحت مي شوي و قضيه را خيلي بزرگ مي کني .چرا نمي تواني مشغول کارهاي خودت باشي و چرا اين قدر به من فکر مي کني؟»
به شوخي به او گفتم:«به عبارت ديگر شما از من مي خواهيد که يک مرد باشم.اينطور نيست؟»
پاسخ داد:«نه، من چنين چيزي نگفتم. من فقط گفتم که اي کاش فکرت اين قدر روي عشق متمرکز نبود.»
به او گفتم: «همين که گفتم. تو مي خواهي من مثل مردها باشم.»
پاسخ داد:«چرا اين حرف را اين قدر تکرار مي کني. من نمي خواهم تو يک مرد باشي.من فقط مي خواهم اينقدر به من فکر نکني. مشغول زندگي خودت باشي و اگر من پيدام شد خوشحال بشي.همين»
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
با ناراحتي به او گفتم:«شنيدم چي گفتي. تو مي خواي من يه مرد باشم به اين دليل اين گفته را تکرار مي کنم که همه چيزهايي که گفتي ويژگي هاي مردهاست. مردها اين طور رفتار مي کنند که تو توصيف کردي.
اگرشما نيز آرزو داريد که اي کاش زن ها مثل مردها بودند چندين حق انتخاب داريد .
1-مي توانيد اولويت هاي جنسي خود را فراموش کنيد و زن ها را براي هميشه کنار بگذاريد.(اين مورد براي بيشتر مردها احتمالاً انتخاب مناسبي نخواهد بود!)
2-مي توانيد زني را پيدا کنيد که با بخش زنانه از وجود خود قطع ارتباط کرده باشد و انتظارهاي بسيار ناچيزي در رابطه با عشق از شما دارد. (اين انتخاب ممکن است مدتي جوابگو باشد، اما پس از مدتي شما را دچار سرخوردگي خواهد کرد)يا...
3-مي توانيد سعي کنيد طبيعت ما زن ها را آنگونه که هست درک و تحسين کنيد و از مقاومت در مقابل آن دست برداريد.
شخصاً انتخاب سوم را براي شما توصيه مي کنم. همانگونه که در ادامه ي مقاله نيز خواهيم ديد هرچه بيشتر عشق زن به خود را قدر بدانيد، بيشتر به نيازهاي خود خواهيد رسيد و بيشتر همسرتان خشنودي شما را جلب خواهد کرد.
بگذاريد داستان مردي را برايتان تعريف کنم که در نهايت زني را که اولويت اولش عشق بود کنار گذاشت و زني را برگزيد که عشق از اهميت چنداني برايش برخوردار نبود.او با اين کار احساسات واقعي خود را زير پا گذاشت، زيرا فکر مي کرد:بودن با چنين زني ساده تر و بي زحمت تر است. جاناتان سي تا چهل ساله بود و دو سال بود که با کريستين نامزد بود. کريستين زني باهوش، گرم، صميمي و با انرژي بود که جاناتان را تا حد پرستش دوست مي داشت.دوست داشت، تا پايان عمر با جاناتان زندگي کند.گرچه جاناتان نيز کريستين را دوست داشت اما از ناحيه ي عشق کريستين احساس ناراحتي مي کرد. کريستين از خودگذشته، روشنفکر، ثابت قدم بود که اولين اولويتش نيز عشق بود.اما اين براي جاناتان که خود را مردي مستقل و غير سنتي مي دانست کمي دست و پاگير شده بود
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
به ياد دارم جاناتان اعتراف مي کرد که تا چه حد دلش براي آزادي و بي مسئوليتي گذشته تنگ شده و رؤياي رابطه اي را در سر مي پروراند که ساده تر و کم زحمت تر باشد.او شکايت مي کرد: «ديگه خيلي برام سخت شده است» به او گفتم:«جاناتان، فکر نمي کنم کريستين کار ديگري جز عشق ورزيدن به تو کرده باشد. او تمام قلبش را به تو هديه داده است.
مگر اين چه بدي دارد؟
پاسخ داد:«نمي دانم، گاهي اوقات آرزو مي کردم اي کاش کمتر مرا دوست داشت. در اين صورت ساده تر مي توانستم با او باشم»
چند ماه بعد، هنگامي که جاناتان به من زنگ زد و گفت که به رابطه اش با کريستين پايان داده است، ناراحت و غمگين شدم.
جاناتان به ازدواج با زن ديگري به نام اَبي فکر مي کرد. مي گفت ارتباط با او تا چه حد ساده تر است.در سکوت به توضيحات جاناتان درباره اَبي گوش دادم.«اَبي خيلي با کريستين تفاوت دارد. مثل او خيلي احساساتي و پرتوقع نيست. اجازه مي دهد آزاد باشم.»
پس از شنيدن صحبت هاي جاناتان درباره ي اَبي احساس بدي در ناحيه ي شکم خود احساس کردم.احساس کردم نوع زني را که او داشت توصيف مي کرد، مي شناسم.زني که آسيب ديده و قلب خود را به روي مردها بسته است و لذا توقع و انتظارچنداني نيز از آنها ندارد.هنگامي که اَبي را ملاقات کردم، بر نگراني هايم افزوده شد. او در واقع زني سرد و غير قابل دسترسي بود. رفتارش با جاناتان با سردي و خالي از هرگونه محبت و حرارتي بود، اگر چه جاناتان هيچ يک از اين چيزها را نمي ديد، او آن جا نشسته بود و با شور و حال تمام با او حرف مي زد، اما نمي توانست ببيند که گرچه ابي مؤدب و زيبا بود اما در واقع توجه زيادي به جاناتان نشان نمي داد.هنگامي که ابي به دستشويي رفت،جاناتان به من گفت که هرگز قبلاً در هيچ رابطه اي تا اين حد احساس راحتي و آزادي نکرده است.من پيش خودم فکر کردم:«چون در واقع هيچگونه ارتباط احساسي و عاطفي اي با او نداري»و ديگر هيچ چيز نگفتم.
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
چند ماه بعد، کارت دعوت جشن عروسي جاناتان و ابي را دريافت کردم.مي خواستم به او زنگ بزنم و عواقب دردناک تصميم نادرستش را به او گوشزد کنم، اما زبان خود را گاز گرفتم و از صميم قلب برايشان آرزوي خوشبختي کردم. نمي توانستم تصور کنم کريستين از شنيدن خبر عروسي جاناتان با زني ديگر تا چه حد دلشکسته و ناراحت خواهد شد.
ازدواج جاناتان به کجا رسيد؟ متأسفانه همان چيزي که فکر کرده بودم. در ابتدا، جاناتان از اين که در رابطه اي قرار گرفته بود که توقعات و خواسته هاي ناچيزي از او داشت، احساس خوشبختي مي کرد. اما به تدريج و با گذشت زمان از ناحيه ي اَبي احساس ناديده گرفته شدن و بي توجهي مي کرد.ابي اهميتي نمي داد، جاناتان چه کار مي کرد، کجا مي رفت، يا چه افکار و احساساتي داشت.هرگز تلاش خاصي نمي کرد تا با او صميمي باشد. به روابط جنسي نيز علاقه اي از خود نشان نمي داد و تنها علايق او، شغلش، دوستان خودش و تزيين منزلشان بود.در واقع جاناتان را عملاً تنها گذاشته بود.
به تدريج جاناتان متوجه شد که چقدر به محبت و توجه نياز دارد.مجدداً به ياد کريستين افتاده بود که چقدر او را دوست داشت. احساس مي کرد نياز دارد، دوباره کسي او را دوست داشته باشد. هنگامي که با اَبي درباره مشکلاتش صحبت مي کرد، ابي علاقه ي خاصي به کارکردن بر روي مشکلات شان نشان نمي داد و اظهار مي کرد اصولاً همه چيز همانطور که هست خوب و رضايت بخش است و اين که او مشکل خاصي نمي بيند. در نهايت جاناتان با اين حقيقت اجتناب ناپذير رو به رو شد که انتخاب او اشتباه بوده و همسر مناسبي را انتخاب نکرده است.
سال بعد، جاناتان به من زنگ زد و گفت که او و اَبي مي خواهند از هم طلاق بگيرند.افسرده و تنها بود. او مجدداً به کريستين زنگ زده بود، به اين اميد که مجدداً او را قبول کند اما از اين که شنيد کريستين با مرد ديگري نامزد شده است و به زودي در شرف ازدواج با اوست قلبش شکست.به من اعتراف کرد:«افتضاح بار آوردم» در حالي که صدايش از گريه مي لرزيد گفت: «او را از دست دادم»
«چرا فکر مي کردم با زني که نمي داند چگونه عشق بورزد، خوشبخت تر خواهم بود؟»
پاسخ چه بود؟ چرا جاناتان از عشق عميقي که کريستين به او مي ورزيد، دست شست و به رابطه ي خالي، سرد و بي شور و حالي با اَبي دل خوش کرد؟ زيرا به نظر ساده تر و بي زحمت تر مي آمد. زيرا مسئوليتي را بر دوش او نمي گذاشت.زيرا به اين توهم او که چنانچه آزاد باشد و مجبور نباشد توجه خاصي به نيازهاي زني بکند، خوشبخت تر خواهد بود، صحه گذاشته بود. البته جاناتان اشتباه مي کرد.او مرتکب اشتباه اسفباري شد که بسيار از مردها مي کنند.او زني را که عشق را بر هر چيز ديگر مقدم مي دانست، محترم نشمرد و قدر حضور او را در زندگي خود ندانست.
مردهاي عزيز: به ياد داشته باشيد زني که با قلبي باز، مهربان و سرشار از عشق به شما عشق مي ورزد. هديه گرانبهايي را به شما ارائه داده است. او سعي ندارد در مقابل چيزي از شما بستاند. بلکه تنها مي خواهد عشق، تعهد، پايبندي، از خودگذشتگي و شادي خود را به شما هديه کند.همه ي زن ها از چنين توانايي هايي برخوردار نيستند.چنانچه چنين نامزدي/همسري داريد، او را سخت بچسبيد و از بخت و اقبال خود ممنون باشيد که چنين زني پيدا کرده ايد.
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
آنچه زن ها دوست دارند مردها بدانند:

داشتن قلبي مهربان و آکنده از عشق يک نعمت است، نه يک مصيبت.عشق ورزيدن با تمام وجود و از خودگذشتگي يک هديه است نه يک اشتباه. عشق را در اولويت قرار دادن نمودي از هويت زنانه است، نه يک نقطه ضعف.
البته به ياد داشتن اين حقيقت در هنگامي که هميشه مجبور باشيم در مقابل مردها از اين خصوصيت و ويژگي خودمان دفاع کنيم و مورد سرزنش قرار بگيريم که حتماً مسئله يا مشکلي داريم که اين طور عشق مي ورزيم، ساده نيست.تا آن جا که به ياد دارم شخصاً همواره با اين مشکل در زندگي خود رو به رو بوده ام.چه بسا گاهي اوقات با خود درافتاده ام که شايد سرد بودن و قلبي بسته و خالي داشتن بهتر باشد. به يا دارم که حتي نزد زن فرزانه اي رفتم و از عمق احساسات و عشقي که تجربه مي کردم.شکايت کردم. او به من نگاه کرد و گفت: باربارا، تو سال ها تلاش کرده اي تا بياموزي چگونه با اين عمق عشق بورزي. آن را ارزان نفروش. اين موهبتي است که به تو ارزاني شده است و نتيجه تلاش هاي تو بوده است. اين دستاورد توست.»
کلام اين زن در من تأثير فراواني گذاشت. از سر غريزه مي دانستم که کلام او حقيقت دارد. توانايي من در عشق ورزيدن به راست موهبتي بود که به من ارزاني شده بود. سال ها بايد به خود يادآوري مي کردم که عشق به معناي يک اولويت براي من مشکلي يا عادتي ناسالم نبوده است تا مجبور
باشم از آن خلاصي يابم، بلکه تبلور طبيعت ذاتي و جوهره ي فطري من بوده است.
از صميم قلب باور دارم هنگامي که ما زن ها مي آموزيم توانايي خود را در عشق ورزيدن به عنوان موهبتي زيبا گرامي بداريم و قدر بدانيم مردان زندگي مان نيز مي آموزند تا به طرزي مشابهي با ما رفتار کنند.
چنانچه فکر مي کنيد اطلاعات ارائه شده در اين فصل درباره شما صدق نمي کند و احساس مي کنيد که چنانچه بايد و شايد عشق نمي ورزيد، ممکن است به دليل آن باشد که تجربيات دردناک و ناخوشايند زندگي موجب شده اند، شما درهاي قلب خود را بر روي ديگران ببنديد.شايد با خود سوگند ياد کرده ايد که ديگر هيچگاه عشق را باز هم اولويت اول زندگي خود قرار ندهيد، تا مجدداً آسيب نبينيد
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
چنانچه در خانواده اي بزرگ شده ايد که به لحاظ احساسي و عاطفي سرد بودند، ممکن است در کودکي ناخودآگاه تصميم گرفته باشيد که درست نيست احساسات و قلب خود را بر روي ديگران باز کنيد و با کسي صميمي بشويد. کودکي دردناک ممکن است بر روي گرايش و تمايل شما مبني بر عشق ورزيدن تأثيرات منفي گذاشته باشد. عشق در شما وجود دارد، اما شما به آن اجازه نمي دهيد بيرون بيايد و جريان پيدا کند.
گاهي اوقات تجربيات و وقايع دوران بزرگسالي است که موجب رويگرداني ما از عشق مي شود.رابطه ي احساسي ناسالم و مخرب با يک مرد مي تواند آسيب روحي سنگيني بر زن وارد سازد و موجب شود که او دل و جان خود را بر روي ديگران ببندد.اغلب چنين زن هايي عملاً به طرزي خودآگاه نيز توجه و تمرکز خود را از روي عشق بر مي دارند و منحصراً آن را روي کار و شغل خود منعطف مي سازند تا از درد و رنج آسوده و برحذر باشند.بدين ترتيب کيک عشق آنان شباهت بيشتري به کيک عشق مردان پيدا خواهد کرد، بدين معنا که تمرکز خودآگاه بسيار اندکي را وقف روابط خواهند کرد. اين وارونه گي شکلي از مراقبت و محافظت از خود است.
گويي ناخودآگاه تصميم مي گيريم سردتر و بي احساس تر شويم، درست مانند همانهايي که به ما آسيب وارد آورده اند.
ممکن است بارها به لحاظ روحي لطمه خورده باشيد.شايد همچنان جريحه دار هستيد و سعي مي کنيد غل و زنجيرها را پاره کنيد تا بلکه بتوانيد مجدداً عشق بورزيد.اميدوارم آموخته هايتان از اين مقاله به شما کمک کنند، خود را التيام ببخشيد و با خوش بيني و اعتماد بيشتري به خودتان و به عشق بنگريد. اميدوارم به شما کمک کرده باشم تا خود را همانگونه که هستيد، بپذيريد و هديه ي قلب زيباي خود را گرامي بداريد. چنانچه مردي هستيد که در گذشته يا حال به زني مجروح و آسيب ديده عشق ورزيده ايد يا عشق مي ورزيد، بتوانيد با استفاده از آموخته هايتان از اين مقاله به او کمک کنيد تا او مجدداً به قلب و عشق خود اعتماد کند.هرچه بيشتر به اونشان بدهيد که عشق او براي شما چه هديه و موهبت گرانبهايي است، او نيز به خود به عنوان يک زن احترام بيشتري خواهد گذاشت.
منبع: رازهايي درباره زنان
 
بالا