اين نزاع ها سه وجه عمده را در برمى گيرد. اول آن دسته از جنگ هايى كه براى خاموش ساختن طغيان هاى داخلى امپراتورى صورت گرفت و پادشاه را با مدعيان ايالات درگير ساخت كه فقدان قدرت مركزى آنها را جسور و خواستار استقلال ساخته بود و بلافاصله پس از دستيابى به تاج و تخت (۸ مهر ۲۹ سپتامبر ۵۲۲ ق.م) پديدار شدند. دوم اقدامات پيشگيرانه اى كه متوجه اميران ولايات منصوب شده توسط كوروش همانند مصر و ليديه بود كه اكنون آن اندازه قدرتمند شده بودند كه داريوش را دچار توهم كنند. سوم فتوحاتى كه هدف آن توسعه امپراتورى و كسب شهرت و افتخار شاهانه بود.
اين جنگ ها را هرودوت «جنگ هاى مديك» (Medicwars) ناميده كه توسط داريوش و عمدتاً با يونان و جزاير يونانى نشين آسياى صغير آغاز و به وسيله فرزندش خشايارشاه تداوم يافت و بخش اعظم مشغله هاى سياست خارجى ايران عصر هخامنشى را به خود اختصاص داد. مسئله اين است كه جنگ ها نشان داد داريوش در اداره امور سياسى و رعيت بسيار توانا است و در مهار بحران هاى آنى و پيش بينى نشده از توان مديريتى بالايى برخوردار است. مطابق گفته اش در بيستون بند (۱۰/۱) آنچه را كه از نظم خارج شده بود به حالت اوليه استقرار بخشيده، به علاوه فقدان هدف مشترك در ميان طغيانگر ان امر سركوب آنها را تسهيل كرد به جز شورش بابل و ماد كه پادشاه را مجبور ساخت شخصاً به مقابله ايشان برود. به هر حال در پايان نزاع هاى طاقت فرسا، داريوش وضع نوين ادارى و سازمان سياسى جديد را بنيان گذارد كه واقعاً دقيق و منظم عمل مى كرد و در نتيجه خيلى زود اقتدار و ترتيب از هم گسيخته شده پايان حكومت كبوجيه را احيا كرد.
اين جنگ ها را هرودوت «جنگ هاى مديك» (Medicwars) ناميده كه توسط داريوش و عمدتاً با يونان و جزاير يونانى نشين آسياى صغير آغاز و به وسيله فرزندش خشايارشاه تداوم يافت و بخش اعظم مشغله هاى سياست خارجى ايران عصر هخامنشى را به خود اختصاص داد. مسئله اين است كه جنگ ها نشان داد داريوش در اداره امور سياسى و رعيت بسيار توانا است و در مهار بحران هاى آنى و پيش بينى نشده از توان مديريتى بالايى برخوردار است. مطابق گفته اش در بيستون بند (۱۰/۱) آنچه را كه از نظم خارج شده بود به حالت اوليه استقرار بخشيده، به علاوه فقدان هدف مشترك در ميان طغيانگر ان امر سركوب آنها را تسهيل كرد به جز شورش بابل و ماد كه پادشاه را مجبور ساخت شخصاً به مقابله ايشان برود. به هر حال در پايان نزاع هاى طاقت فرسا، داريوش وضع نوين ادارى و سازمان سياسى جديد را بنيان گذارد كه واقعاً دقيق و منظم عمل مى كرد و در نتيجه خيلى زود اقتدار و ترتيب از هم گسيخته شده پايان حكومت كبوجيه را احيا كرد.