خبرگزاري ميراث فرهنگي ـ گردشگري ـ ازيريس Osiris فرمانرواي (خداي) عالم مردگان مصريهاست كه در بسياري از اسطورههاي آنان نمودي بارز دارد. نمونههايي از اين خدايان سرزمين اموات، در فرهنگهاي ديگر هم مشاهده ميشود، همچون: تموز (دوموزي)، سياوش، ديونيزوس، باكوس (باخوس)، آدونيس (ادوني)، پرسفون (پرسفونه).
ازيريس در تعداد بسياري از نسخههاي مروبط به خاك سپاري، در نقاشيهاي مقبرهها، تابوتها و روي ديوارهاي معابد مصريها حضور دارد. ازيريس همچنين تجسم ماه و خورشيد و صورت فلكي شكارچي (جبار) است. صورت فلكي جبار، اينگونه است كه در دستش كماني دارد و با صورت فلكي عقرب در تضاد است.
خلاصهاي از اسطوره ازيريس:
درحاليكه ازيريس تجسم حاصلخيزي زمين است، "ست" مظهر ناباروري و خشكسالي و به همين دليل، رقيب و دشمن او به شمار ميرود. از اين رو "ست" و همدستانش (كه 72 نفر بودند) با حيله و نيرنگ ازيريس را ميكشند. اين اتفاق همزمان با بيست و هشتمين سال سلطنت ازيريس و هنگامي كه خورشيد در صورت فلكي عقرب قرار داشت، رخ ميدهد.
بعد از اين اتفاق و در مرحلهاي ديگر از داستان، ست بدن ازيريس را 14 قطعه ميكند و آنها را در مكانهاي دور از هم ميپراكند.
تفسير اين اسطوره:
با اينكه دوره تغييرات حالات ماه حدود 5/29 روز است، اما آن را به طور نمادين 28 روز در نظر ميگيرند. اين كه ازيريس در سال 28 سلطنتش ميميرد با دوره تغييرات ماه بيارتباط نيست. همچنين 14 قطعه شدن بدن ازيريس با نمود ماه كامل در آسمان ربط دارد. از طرف ديگر، مرگ ازيريس با صورت فلكي عقرب پيوند خورده، و ميدانيم كه هرگز صورت فلكي عقرب و صورت فلكي جبار با هم در آسمان ديده نميشوند. به اين معني كه طلوع يكي مستلزم غروب ديگري است. با اين حساب، صورت فلكي جبار كه تجسم ازيريس بود مقهور صورت فلكي عقرب شده است.
براي اثبات گفتههايمان ميتوانيم به نقوشي كه در معبد هاتور Hathor (اين معبد در شهر دندرا Dendera در مصر قرار دارد) ديده ميشوند، رجوع كنيم: روي سقف اين معبد، يكي از نقوش، 14 روز از ماه كاهنده را درقالب 14 فرد نشسته نشان ميدهد كه در داخل قرص كامل ماه قرار دارند. همچنين نقش ديگري از ماه فزاينده، در قالب 14 خدا وجود دارد، اين خدايان بر روي پلههايي كه به سمت گوي ماه ميرود، در حال حركتند.
در نقش ديگر، ازيريس را در ارتباطي واضح با ماه ميبينيم. نوشتههاي مربوط به اين نقش بيانگر اين هستند كه ازيريس در ماه كامل قدم گذاشته و او خود ماه است. در اين نقش نماد گوي بالدار بر بالاي سر ازيريس نمايان است.
نقش ديگري هم وجود دارد كه نشان ميدهد از بدن بي جان ازيريس كه بر روي زمين قرار دارد، 28 خوشه گندم روييدهاند.
مقابر شاهان هخامنشي:
حال اگر به مقبره شاهان هخامنشي در تخت جمشيد و نقش رستم نگاهي بيندازيم متوجه تشابهاتي با آنچه در مورد نقوش مربوط به ازيريس گفته شد، ميشويم.
از قول دكتر شاپور شهبازي، در اين مقابر، شهريار هخامنشي در جامه پارسي، كمان به دست بر روي سكويي سه پلهاي ايستاده است و روي به آتشي دارد كه بر فراز آتشداني در حال اشتعال است... بر فراز اين صحنه، نقش فر كياني نموده شده است و در گوشه راست، قرص ماه مشخص است...
از اين گفته، چندين نقطه اشتراك با نقوش مصري كه توضيح داده شد، نمايان است: نماد قرص ماه و نقش فر كياني كه صورت ديگري از گوي بالدار مصريهاست از اين جملهاند.
در ضمن اين سوال مطرح ميشود كه چرا در دست شهريار ايراني، كمان ديده ميشود؟
در نقشهاي ديگري كه از شاهان هخامنشي وجود دارد، كمان ديده نميشود، حال چرا در اينجا، در دست شاه (فوت كرده) كمان است؟ اگر كه شاه را سمبل باروري و بركت بخشي بدانيم كه بنا به نظر كارشناسان امر اينگونه هم هست، وي ميتواند به گونهاي نقش ازيريس مصريها را در بنمايهي ايرانياش، ايفا كند. حال آيا اين ازيريس نميتواند كماني را در دستش داشته باشد كه مربوط به صورت فلكي جبار است و ازيريس تجسم اوست؟
نكته ديگري كه در مقابر شاهان هخامنشي ديده ميشود، تعداد كساني است كه اورنگ شاه را حمل ميكنند. اين تعداد 28 نفر (14 نفر در رديف بالايي و 14 نفر در رديف پاييني) است كه دكتر شاپور شهبازي تعداد آنها را 30 نفر و معادل با نماينده ملل تابعه دانسته است.
اما اگر خوب دقت كنيم متوجه ميشويم 28 نفر اورنگ را بلند كردهاند و دو نفر ديگر در كنار اورنگ مراقب اوضاع هستند. در رابطه با عدد 30 اين اشكال هم مطرح است كه چرا در تخت جمشيد گاهي تعداد ملل تابعه 23، گاهي 28 و گاهي هم در اينجا 30 نفر ذكر ميشوند.
با توجه به اين توضيحات، حال اين سوال مطرح است كه آيا وجود ماه و عدد 28 در اينجا، تفسير ديگري غير از آنچه تا به حال مطرح بوده را نشان نميدهد؟
نكته ديگري كه بايد گفته شود اين است كه دو مرتبه ديگر هم با عدد 28 سر و كار داريم:
1- در ورودي اصلي تالار مركزي كاخ سهدري (كاخ مركزي) هم نقشي وجود دارد كه اورنگبران 28 نفرند كه اردشير اول و وليعهد را حمل ميكنند.
2- تعداد اورنگبران جرز شرقي و غربي درگاههاي جنوبي تالار صد ستون هم جمعا 28 نفر (هر طرف 14 نفر) هستند، كه با نقش ماه افزاينده در نقوش مصري همساني دارد.
ازيريس در تعداد بسياري از نسخههاي مروبط به خاك سپاري، در نقاشيهاي مقبرهها، تابوتها و روي ديوارهاي معابد مصريها حضور دارد. ازيريس همچنين تجسم ماه و خورشيد و صورت فلكي شكارچي (جبار) است. صورت فلكي جبار، اينگونه است كه در دستش كماني دارد و با صورت فلكي عقرب در تضاد است.
خلاصهاي از اسطوره ازيريس:
درحاليكه ازيريس تجسم حاصلخيزي زمين است، "ست" مظهر ناباروري و خشكسالي و به همين دليل، رقيب و دشمن او به شمار ميرود. از اين رو "ست" و همدستانش (كه 72 نفر بودند) با حيله و نيرنگ ازيريس را ميكشند. اين اتفاق همزمان با بيست و هشتمين سال سلطنت ازيريس و هنگامي كه خورشيد در صورت فلكي عقرب قرار داشت، رخ ميدهد.
بعد از اين اتفاق و در مرحلهاي ديگر از داستان، ست بدن ازيريس را 14 قطعه ميكند و آنها را در مكانهاي دور از هم ميپراكند.
تفسير اين اسطوره:
با اينكه دوره تغييرات حالات ماه حدود 5/29 روز است، اما آن را به طور نمادين 28 روز در نظر ميگيرند. اين كه ازيريس در سال 28 سلطنتش ميميرد با دوره تغييرات ماه بيارتباط نيست. همچنين 14 قطعه شدن بدن ازيريس با نمود ماه كامل در آسمان ربط دارد. از طرف ديگر، مرگ ازيريس با صورت فلكي عقرب پيوند خورده، و ميدانيم كه هرگز صورت فلكي عقرب و صورت فلكي جبار با هم در آسمان ديده نميشوند. به اين معني كه طلوع يكي مستلزم غروب ديگري است. با اين حساب، صورت فلكي جبار كه تجسم ازيريس بود مقهور صورت فلكي عقرب شده است.
براي اثبات گفتههايمان ميتوانيم به نقوشي كه در معبد هاتور Hathor (اين معبد در شهر دندرا Dendera در مصر قرار دارد) ديده ميشوند، رجوع كنيم: روي سقف اين معبد، يكي از نقوش، 14 روز از ماه كاهنده را درقالب 14 فرد نشسته نشان ميدهد كه در داخل قرص كامل ماه قرار دارند. همچنين نقش ديگري از ماه فزاينده، در قالب 14 خدا وجود دارد، اين خدايان بر روي پلههايي كه به سمت گوي ماه ميرود، در حال حركتند.
در نقش ديگر، ازيريس را در ارتباطي واضح با ماه ميبينيم. نوشتههاي مربوط به اين نقش بيانگر اين هستند كه ازيريس در ماه كامل قدم گذاشته و او خود ماه است. در اين نقش نماد گوي بالدار بر بالاي سر ازيريس نمايان است.
نقش ديگري هم وجود دارد كه نشان ميدهد از بدن بي جان ازيريس كه بر روي زمين قرار دارد، 28 خوشه گندم روييدهاند.
مقابر شاهان هخامنشي:
حال اگر به مقبره شاهان هخامنشي در تخت جمشيد و نقش رستم نگاهي بيندازيم متوجه تشابهاتي با آنچه در مورد نقوش مربوط به ازيريس گفته شد، ميشويم.
از قول دكتر شاپور شهبازي، در اين مقابر، شهريار هخامنشي در جامه پارسي، كمان به دست بر روي سكويي سه پلهاي ايستاده است و روي به آتشي دارد كه بر فراز آتشداني در حال اشتعال است... بر فراز اين صحنه، نقش فر كياني نموده شده است و در گوشه راست، قرص ماه مشخص است...
از اين گفته، چندين نقطه اشتراك با نقوش مصري كه توضيح داده شد، نمايان است: نماد قرص ماه و نقش فر كياني كه صورت ديگري از گوي بالدار مصريهاست از اين جملهاند.
در ضمن اين سوال مطرح ميشود كه چرا در دست شهريار ايراني، كمان ديده ميشود؟
در نقشهاي ديگري كه از شاهان هخامنشي وجود دارد، كمان ديده نميشود، حال چرا در اينجا، در دست شاه (فوت كرده) كمان است؟ اگر كه شاه را سمبل باروري و بركت بخشي بدانيم كه بنا به نظر كارشناسان امر اينگونه هم هست، وي ميتواند به گونهاي نقش ازيريس مصريها را در بنمايهي ايرانياش، ايفا كند. حال آيا اين ازيريس نميتواند كماني را در دستش داشته باشد كه مربوط به صورت فلكي جبار است و ازيريس تجسم اوست؟
نكته ديگري كه در مقابر شاهان هخامنشي ديده ميشود، تعداد كساني است كه اورنگ شاه را حمل ميكنند. اين تعداد 28 نفر (14 نفر در رديف بالايي و 14 نفر در رديف پاييني) است كه دكتر شاپور شهبازي تعداد آنها را 30 نفر و معادل با نماينده ملل تابعه دانسته است.
اما اگر خوب دقت كنيم متوجه ميشويم 28 نفر اورنگ را بلند كردهاند و دو نفر ديگر در كنار اورنگ مراقب اوضاع هستند. در رابطه با عدد 30 اين اشكال هم مطرح است كه چرا در تخت جمشيد گاهي تعداد ملل تابعه 23، گاهي 28 و گاهي هم در اينجا 30 نفر ذكر ميشوند.
با توجه به اين توضيحات، حال اين سوال مطرح است كه آيا وجود ماه و عدد 28 در اينجا، تفسير ديگري غير از آنچه تا به حال مطرح بوده را نشان نميدهد؟
نكته ديگري كه بايد گفته شود اين است كه دو مرتبه ديگر هم با عدد 28 سر و كار داريم:
1- در ورودي اصلي تالار مركزي كاخ سهدري (كاخ مركزي) هم نقشي وجود دارد كه اورنگبران 28 نفرند كه اردشير اول و وليعهد را حمل ميكنند.
2- تعداد اورنگبران جرز شرقي و غربي درگاههاي جنوبي تالار صد ستون هم جمعا 28 نفر (هر طرف 14 نفر) هستند، كه با نقش ماه افزاينده در نقوش مصري همساني دارد.