دل آدما، شیشه نیست که روی آن ”هــــــا ” کنیم بعد با انگـــشت قــــلب بکشیم و وایسیم آب شـــدنش رو تماشــــا کنیم و کیـــــف کنیم !!! رو شیشه نـــازک دل آدمـــا اگـــه قلبـــــــــی کشیدی باید مردونه پاش وایسی
خـُـــــدایـــا . . . تو دُنیــــایـــِ ما آدمــــ ها ؛ یه حــــــالـَتے هست به نامـِ " کــــــم آوُردنــ " تو که خـُدایے و نمے تونے تجـــــربــَ شـ کنے !
می خندم
ساده می گیرم
بلند می خندم و با هر سازی میرقصم
نه اینکه دل خوشم!
سخــــتی دیدم، گــــریه کردم و حالا
برای " زنده ماندن" خودم را به "کوچه ی علی چپ" زده ام ...!
روحم بزرگ نیــــست! دردم عمیــق است
می خندم تا فکر کنی نمی فهمم صبح تا شب باهاش تو چتی وب میدی وب میگیری ساعتها پشت گوشی حرف میزنی قرار میذاری میری دیدنش لاف عاشقی میزنی عشق و حال میکنی و میگی گور باباش
آره میخندم ولی میدونم روزگار اشکهای تو هم میرسه روز شکستنتت روز
تشنه ترند برای با تو بودن ... و هرچه دســـت نیـــافتنـــــی باشی ، بیشتر به دنبالت می آیند ... امان از روزی كه غروری نداشته باشی ، و بی ریا به آنها محبت كنی ... انوقت تـــــورا هیچوقت نمیبیند ...
دیشب با خدایم دعوایم شد... با هم قهر کردیم فکر کردم دیگر مرا دوست ندارد...رفتم گوشه ای نشستم چند قطره اشک ریختم و خوابم برد...[SIZE=+0][SIZE=+0][SIZE=+0]صبح که بیدار شدم مادر گفت: نمیدانی از دیشب تاصبح چه بارانی آمده است!...[/SIZE][/SIZE][/SIZE]