• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هر شعری که دوست داری اینجا بنویس...

ديرگاهيست که تنها شده ام / قصه غربت صحرا شده ام

وسعت درد فقط سهم من است / باز هم قسمت غم ها شده ام

دگر آئينه ز من با خبر است / که اسير شب يلدا شده ام... من که بي تاب شقايق بودم / همدم سردي يخ ها شده ام

کاش چشمان مرا خاک کنيد / تا نبينم که چه تنها شده ام . . .
 

ریحانه69

متخصص بخش فوتبال
دلم گرفته است !
نه اينکه کسی کاری کرده باشد ، نه
من آنقدر آدم گريز شده ام
که کسی کارش به اطراف من هم نمی رسد !
دلم گرفته است !
که آنچه هستم را نمی فهمند ،
و آنچه هستند را می پذيرم
و دنيا هم به رويش نمی آورد اين تناقض را . . .:کسل:
 
من به مرگم راضیم اما نمیاید اجل
بخت بد بین کز اجل هم ناز میباید کشید
qaqaq.gif
qaqaq.gif
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
قصه سنگ و زیتون را بنویس و مرا!
که هر شب، نگاهم را می چرخانم در جست وجوی سرنوشتی که شاید دستی ورق بزند غم هایم را!.

 
وحشت از عشق که نـه ، ترسم از فاصله هاست

وحشت از غصه کـه نـه ، ترسم از خاتمه هاست

تـرس بیهـوده نـدارم ، صحبت از خاطـره هاسـت

صحبت از کشتـن نا خواستـه ی عاطفـه هاسـت

کـوله باری پر از هیــــــچ ! که بر شـانه ی ماسـت

گلــــــــه از دست کسـی نیسـت ،

مقـصــر دل دیوانــــــــــه ی ماسـت ............
 

p4ym4n

کاربر ويژه
نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است
به خیسی چمدانی که عازم سفر است
من از نگاه کلاغی که رفت فهمیدم
که سرنوشت درختان باغمان تبر است

 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی

download.jpg


اي كاش ميتوانستند
از آفتاب ياد بگيرند
بيدريغ باشند
در درد ها و شادي هاشان
حتي با نان خشكشان
و كاردهايشان
را جز از براي قسمت كردن
بيرون نياورند.......


"شاملو"



 

آسمان دریایی

متخصص بخش زبان انگلیسی
با تو همه ی رنگ های این سرزمین را آشنا می بینم
با تو همه ی رنگ های این سرزمین مرا نوازش می کنند
با تو آهوان این صحرا دوستان هم بازی من اند.
با تو کوه ها حامیان وفادار خاندان من اند
با تو زمین گاهوارهای است که مرا در آغوش خود می خواباند.
ابر حریری است که بر گاهواره ی من کشیده اند.
و طناب گاهواره ام را مادرم،
که در پس این کوه ها همسایه ماست،
در دست خویش دارد.
با تو دریا با من مهربانی می کند.
با تو سپیده ی هر صبح بر گونه ام بوسه م یزند
با تو نسیم هر لحظه گیسوانم را شانه میکند
با تو من با بهار می رویم.
با تو من در عطر یاس ها پخش می شوم
با تو من در شیره ی هر نبات می جوشم
با تو من در هر شکوفه می شکفم
با تو من در طلوع لبخند میزنم
در هر تندر فریاد شوق می کشم
در حلقوم مرغان عاشق می خوانم
در غلغل چشمه ها می خندم
در نای جویباران زمزمه می کنم
با تو در روح طبیعت پنهانم،در رگ جاری ام.در نبض.
با تو من بودن را زندگی را ،شوق را ،عشق را،زیبائی را،مهربانی پاک خداوند را می نوشم.
درختان برادر من اند و پرندگان خواهران من اند
و گل ها کودکان من اند
و اندام هر صخره،مردی از خویشان من است.
و نسیم ها قاصدان بشارت گوی من اند.
و بوی باران،بوی پونه،بوی خاک،
شاخه های شسته ،باران خورده،پاک
همه خوش ترین یادهای من،شیرین ترین یادگارهای من اند.
و بی تو،من.........
ba to.jpg
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
با تو بودن از تو گفتن زيباست مثل آواز قناری تو بهار
با تو بودن از تو گفتن زيباست مثل آواز قشنگ جويبار

با تو بودن از تو گفتن زيباست مثل نيلوفر آبی در آب
مثل اشكهای لطيف شبنم روی گونه های زنبقهای خواب

با تو بودن از تو گفتن زيباست مثل بارش بارون تو كوير
مثل رويش دوباره چمن روی تن يخ زده زمين پير

تويی مهتاب سحر، تويی بارون كوير
از تن خسته من گرد غربت را بگير

مثل خورشيد بزن و آبم كن
مثل لالايی مادر خوابم کن

 

parastu

متخصص بخش گالری عکس

با تو اکنون چه فراموشي ها
با من اکنون چه نشستن ها
خاموشي هاست...
تو مپندار که خاموشي من
هست برهان فراموشي من...


 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
' دلگیـــر ' نبــاش!

دلـــت کــه ' گیـــــر ' بــاشـد؛

رهـــا نمـی شــوی.....!

یــادت بــاشد :

'خــداونـــد' ، بنــدگان خـود را؛

بـــا آنچــه بـــدان ' دل بستـه ' انــد مـــی آزمـــاید ...

 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
تو کیستی، که من اینگونه بی تو بی تابم؟
شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم.
تو چیستی، که من از موج هر تبسم تو
بسان قایق، سرگشته، روی گردابم!

تو در کدام سحر، بر کدام اسب سپید؟
تو را کدام خدا؟
تو از کدام جهان؟
تو در کدام کرانه، تو از کدام صدف؟
تو در کدام چمن، همره کدام نسیم؟
تو از کدام سبو؟

من از کجا سر راه تو آمدم ناگاه!
چه کرد با دل من آن نگاه شیرین، آه!
مدام پیش نگاهی، مدام پیش نگاه!

کدام نشاط دویده است از تو در تن من؟
که ذره های وجودم تو را که می بینند
به رقص می آیند
سرود میخوانند!

چه آرزوی محالی است زیستن با تو
مرا همین بگذارند یک سخن با تو:
به من بگو که مرا از دهان شیر بگیر!
به من بگو که برو در دهان شیر بمیر!
بگو برو جگر کوه قاف را بشکاف!
ستاره ها را از آسمان بیار به زیر؟

ترا به هر چه تو گویی، به دوستی سوگند
هر آنچه خواهی از من بخواه، صبر مخواه.
که صبر، راه درازی به مرگ پیوسته ست!
تو آرزوی بلندی و دست من کوتاه
تو دوردست امیدی و پای من خسته ست.
همه وجود تو مهر است و جان من محروم
چراغ چشم تو سبزست و راه من بسته است.

فریدون مشیری

 

laklak

Banned
بسه دیگه دیوونه گری ها ای دل دیوونه
قدر تو رو جز من تو زمونه کسی نمی دونه
چشماتو خوب واکن دل محزون دنیا همش رنگه
توی خم هر کوچه هستی پیش پامون سنگه
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه

بشنو از من نصیحتم رو دل غمین من
مشو عاشق که عاقبت غم بود کمین من
مخور ای دل فریب هر کس اگر تو می خواهی
که نشیند ز حسرت و غم به روی لب آهی
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه
 

کیمیا

کاربر ويژه
بسه دیگه دیوونه گری ها ای دل دیوونه
قدر تو رو جز من تو زمونه کسی نمی دونه
چشماتو خوب واکن دل محزون دنیا همش رنگه
توی خم هر کوچه هستی پیش پامون سنگه
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه

بشنو از من نصیحتم رو دل غمین من
مشو عاشق که عاقبت غم بود کمین من
مخور ای دل فریب هر کس اگر تو می خواهی
که نشیند ز حسرت و غم به روی لب آهی
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه
تا جوونی تو این زمونه هر کسی با تو مهربونه
وقتی اومد خزون پیری کی می گیره از تو نشونه
ایول عباس قادری یا جواد یساری بود دیگه
 
بالا