• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هر شعری که دوست داری اینجا بنویس...

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی

آری از پشت کوه آمده ام !!!


چه میدانستم این ور کوه باید برای ثروت حرام خورد


برای عشق خیانت کرد


برای خوب دیده شدن دیگری را بد نشان داد


برای به عرش رسیدن دیگری را به فرش کشاند


وقتی هم با تمام سادگی دلیلش را می پرسم


می گویند: از پشت کوه آمده...


ترجیح میدهم به پشت کوه برگردم


و تنها دغدغه ام سالم برگرداندن گوسفندان از دست گرگها باشد !


تا اینکه این ور کوه باشم و گرگ...

 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
ترک میکنم وتنهایت میگذارم

تا بیش از این انرژی ات را مصرف نکنی برای:


صادقانــــــــــه دروغ گفتن


خالصانــــــــــــــه خیانـــــــــــت کردن


وعاشقانـــــــــــــــه بی وفایـــــــــی کردن


وهرچه بیشتر خودت را از
چشمــــــم انداختن

وچه
حـــــــس پوچـــــــــــی بود

اینکه می پنداشتم


لـــــــــــــایـــــــــــــق اعتمـــــــــــــــادی...!!!
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
همیشه در حالی که یه عالمه حـــــــــــرف بیخ گلوت چسبیده

یه عالمه اشـــــــــــک توی چشماته

یه عالمه حســـــــــرت توی دلت تلنبار شده

باید بگی:...........خب..........

< خـــــــــــدافــــــــــــــــظ >


 

پسرخاله

کاربر ويژه
شب نيست كـه آهـــــم به ثريا نرسد از چشم ترم آب به دريا نرسد

ميميرم از اين غصه كـــــه آيــــــا روزى ديدار به ديدار رسد يــــا نرسد

 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
خواهش میکنم بی حوصلگی هایم را ببخش

بدخلقی هایم را ببخش

بی اعتنایی هایم را جدی نگیر

درعوض من هم تو را می بخشم

که مـــــــــــســــــــــبـــــــــــب همه ی اینهایی!!!



 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
خواستی که دیگر نباشی؟؟؟
آفرین!!!
چه با اراده!!!
لعنـــــــــــــــــــت به دبستانی که از درس هایش
فقط تصمیــــــــــــــم گیــــــــــری را آموختی...
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
می گویند عاشقــــــــت هستند
برای همیشــــــــــــــــــــــه...
باور نکن!!!
همیشه ای در کار نیست!!!
فقط تاوقتی که بــــــــــــازی باتو تمام شود
درکنارت هستند!!!
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
همیشه نباید همه چیز را توضیح داد!


وقتی کسی برای
نداشتــــــــــــه هایت بهانه میگیرد


بهتر است او را هم نداشته باشی!!!



تا به نداشته هایت اضــــــافــــــه شود!!!
 

meh-ran1

کاربر ويژه
ای نسیم سحر آرامگه یار کجاست ... منزل آن مه عاشق کش عیار کجاست

شب تار است و ره وادی ایمن در پیش ... آتش طور کجا موعد دیدار کجاست

هر که آمد به جهان نقش خرابی دارد ... در خرابات بگویید که هشیار کجاست

آن کس است اهل بشارت که اشارت داند ... نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست

هر سر موی مرا با تو هزاران کار است ... ما کجاییم و ملامت گر بی‌کار کجاست

بازپرسید ز گیسوی شکن در شکنش ... کاین دل غمزده سرگشته گرفتار کجاست

عقل دیوانه شد آن سلسله مشکین کو ... دل ز ما گوشه گرفت ابروی دلدار کجاست

ساقی و مطرب و می جمله مهیاست ولی ... عیش بی یار مهیا نشود یار کجاست

حافظ از باد خزان در چمن دهر مرنج ... فکر معقول بفرما گل بی خار کجاست
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
چه سخت است تشییع عشــــــــق
بر روی شانه های فراموشــــــــــــیــــ
ودل سپردن به قبرستان جداییــــ
وقتی که میدانی پنجشنبه ای نیست
تا رهگذری بر بی کسی اتــــــــــ
فاتحـــــه ای بخواند......!!!
 

meh-ran1

کاربر ويژه
زلفت هزار دل به یکی تار مو ببست ... راه هزار چاره گر از چار سو ببست

تا عاشقان به بوی نسیمش دهند جان ... بگشود نافه‌ای و در آرزو ببست

شیدا از آن شدم که نگارم چو ماه نو ... ابرو نمود و جلوه گری کرد و رو ببست

ساقی به چند رنگ می اندر پیاله ریخت ... این نقش‌ها نگر که چه خوش در کدو ببست

یا رب چه غمزه کرد صراحی که خون خم ... با نعره‌های قلقلش اندر گلو ببست

مطرب چه پرده ساخت که در پرده سماع ... بر اهل وجد و حال در های و هو ببست

حافظ هر آن که عشق نورزید و وصل خواست ... احرام طوف کعبه دل بی وضو ببست
 

meh-ran1

کاربر ويژه
ما را ز خیال تو چه پروای شراب است ... خم گو سر خود گیر که خمخانه خراب است

گر خمر بهشت است بریزید که بی دوست ... هر شربت عذبم که دهی عین عذاب است

افسوس که شد دلبر و در دیده گریان ... تحریر خیال خط او نقش بر آب است

بیدار شو ای دیده که ایمن نتوان بود ... زین سیل دمادم که در این منزل خواب است

معشوق عیان می‌گذرد بر تو ولیکن ... اغیار همی‌بیند از آن بسته نقاب است

گل بر رخ رنگین تو تا لطف عرق دید ... در آتش شوق از غم دل غرق گلاب است

سبز است در و دشت بیا تا نگذاریم ... دست از سر آبی که جهان جمله سراب است

در کنج دماغم مطلب جای نصیحت ... کاین گوشه پر از زمزمه چنگ و رباب است

حافظ چه شد ار عاشق و رند است و نظرباز ... بس طور عجب لازم ایام شباب است
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی

من
شکستــــــــــن نمیدانم...


ولی هر کس از کنارم گذشت



شکستــــــــــن
را خوب بلد بود!!!


دلــــــــــــــــــم را...


عهـــــــــــدش را...



غـــــــــــــرورم را...


کمــــــــــــرم را...



دلم را با
نگــــــــــاه ســـــــــــردش


و کمرم را با
رفتنـــــــــــــــــــش...!

 
گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی...
گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ...
گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات...

گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که...

گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی...

گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود...
گاهی دلگیری...شاید از خودت.

 
گاهی در فرا سوی این لحظات از خود میپرسم، با خود چه کردی؟!!!

که همچون باران میباری.. همچون باد گریزانی..

و همچون تاریکی در هراسی

حتی چشمانت را در کلبه ی وجودش نیافتی

تو خود، او بودی و او تو نبود...

چه بد کردیم به خود...


هر چیز زمانی دارد

نفس هم که باشی

دیر برسی

من رفته ام . . .

 
خوب به چشمهایش نگاه کنید ... از نزدیک!
دستانش را بگیرید!
آنقدر نزدیکش باشید که گرمای نفس هایش را حس کنید!
خوب عطرش را بو بکشید!
موقع بوسیدنش از ته دل ببوسیدش... از ته دل ببوییدش ... از ته دل لمسش کنید!
... از ته دل نگاهش کنید ... از ته دل صدایش کنید!
از تمام لحظات با هم بودن نهایت استفاده را بکنید!
روزی می رود ...
و حسرت همه ی اینهایی که گفتم در دلتان می ماند.

 
خسته ام از تظاهر به ایستادگی
از پنهان کردن زخم هایم
زور که نیست !
دیگر نمیتوانم بی دلیل بخندم و
با لبخندی مسخره وانمود کنم همه چیز رو به راه است....!
............اصلأ دیگر نمیخواهم که بخندم
میخواهم لج کنم ، با خودم ، با تو ، با همه ی دنیا...!
چقدر بگویم فردا روز دیگریست و امروز بیاید و مثل هر روز باشی....؟؟!
خسته ام .... از تو .... از خودم....از همه ی زندگی .....
میخواهم بکشم کنار ! از تو ... از خودم..... از همه ی زندگی ..
 
گاهی دلم میخواد, وقتی بغض میکنم,

خدا از آسمان به زمین بیاد, اشک هامو پاک کنه, دستم را بگیره و

بگه: اینجا آدما اذیتت میکنن؟!!!

بــیـــا بــــــریــــــــم
 
من دلم می خواهد
ساعتی غرق درونم باشم!!

عاری از عاطفه ها
تهی از موج و سراب
دورتر از رفقا…
خالی از هرچه فراق!!

من نه عاشق هستم ؛
و نه محتاج نگاهی که بلغزد بر من

من دلم تنگ خودم گشته و بس…!
 
وصیت نامه ی عشق

مرا در روزی بارانی دفن کنید تا آتش قلبم خاموش گردد و در

طابوتی بگذارید از چوب تا بدانند عشق من مانند چوب خاکستر شد

دستهایم را بر روی سینه ام قرار بدهید تا بدانند همیشه دوست

داشتم کسی را در آغوش بگیرم چشمهایم را باز بگذارید تا بدانند

همیشه چشم انتظار بودم صورتم را رو به غروب آفتاب بگذارید تا

بدانند عشق من غروب کرده و زندگی ام تمام شد . مرا در آفتاب

بگذارید تا بدانند عشق من شعله ور شد
 
بالا