• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

پسوندها

baroon

متخصص بخش ادبیات


پســــوند



پسوندها واژک هایی هستند که در آخر واژه ها می آیند و مفهوم جدیدی به آنها می بخشند و در بعضی موارد طبقه ی دستوری آن ها را عوض میکنند. یعنی از طبقه ای به طبقه ی دیگر می برند.
مثلاً
ی که در آخر صفت می آید آن را تبدیل به اسم میکند ، مثل «خوبی».

مهم ترین پسوندها در پست های بعد ذکر می شوند.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات


ـا (آ)؛

این پسوند در موارد متعدّد به کار می رود . کاربردهای آن در زبان فارسی امروز عبارتند از:

الف) برای مبالغه، تأکید و کثرت و دادن بار عاطفی مانند تعجب، تحسین، تأسّف و جز آنها در آخر کلمه می آید و اغلب از صفت و اسم، صوت می سازد.
خرّما، شگفتا، عجبا، دردا، دریغا


ب)به آخر صفت می پیوندد و اسم می سازد.
پهن + ـا = پهنا
دراز + ـا = درازا
گرم + ـا = گرما


ج)به آخر بن مضارع می پیوندد و صفت فاعلی می سازد.
دان + ـا = دانا
بین + ـا = بینا
زیب + ـا = زیبا


د) در آخر برخی از بن های مضارع، صفت لیاقت یا مفعولی می سازد.
خوان(بن مضارع از خواندن) + ـا = خوانا (صفت لیاقت)
ره(بن مضارع از رستن و رهیدن) + ـا = رها (صفت مفعولی)


هـ) در آخر فعل دعا و جز آن
بادا، مبادا



 

baroon

متخصص بخش ادبیات


ـار؛
این پسوند در 3 مورد به کار می رود:

الف) به آخر بن ماضی می پیوندد و اسم مصدرمی سازد.
دید + ـار = دیدار
گفت + ـار = گفتار
کرد + ـار = کردار
کشت + ـار= کشتار

* در آخر بعضی از صفات هم می آید: پدید + ار



ب) به بن ماضی و مضارع می پیوندد و صفت عالی می سازد.
خواست + ـار = خواستار
پرست + ـار = پرستار
برخورد+ ـار = برخوردار



ج) به بن ماضی برخی از فعل ها می پیوندد و صفت مفعولی می سازد.
گرفت + ـار = گرفتار
مرد + ـار = مردار
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


آسا؛
پسوند تشبیه است و صفت و قید می سازد:
غول آسا ، برق آسا، نهنگ آسا
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


ـاک ( آک)؛

به بن مضارع فعل می پیوندد و اسم می سازد.
خور+ ـاک = خوراک
پوش + ـاک = پوشاک




 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ـاگین(آگین)؛

پسوند مبالغه است .
به اسم می پیوندد و صفت می سازد.

زهر + ـاگین = زهرآگین
عطر + ـاگین = عطرآگین



 

baroon

متخصص بخش ادبیات


ان؛

الف) در آخر بن مضارع می آید و صفت فاعلی می سازد.
لغز + ان = لغزان
رو + ان = روان
خواه + ان = خواهان



ب)برای نسبت پدری یا نیایی به کار می رود.
بابک + ان = بابکان
قباد +ان = قبادان



ج) برای ساختن قید زمان به کار می رود.
بامداد + ان = بامدادان
شامگاه + ان = شامگاهان
سحرگاه + ان = سحرگاهان
ناگاه + ان = ناگاهان (ناگهان)



د) برای نسبت به مکان و قبیله و ساختن نام مکان و سرزمین به کار می رود.
خارو+ ان = خاروان
گیل + ان = گیلان
تور+ ان = توران
دیلم + ان = دیلمان
مغ + ان = مغان
چنار+ ان = چناران
سنگ + ان = سنگان



هـ) برای ساختن اسم مصدر به کار می رود.
آینه بند + ان = آینه بندان
آشتی + کنان = آشتی کنان
شیرینی + خوران = شیرینی خوران
حنا + بندان = حنابندان
عقد + کنان = عقدکنان
گذر + ان = گذران
یخ + بندان = یخبندان
راه + بندان = راه بندان


*«آن» در برخی از این واژه ها بر جشن و مراسم و سوگ نیز دلالت دارد. نیز از این قبیل است: خلعت پوشان و چلّه بران.



 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات


اندر؛

پسوندی است به معنی «نا» و در صفت هایی می آید که بر خویشاوندی ناتنی دلالت دارند.

مادراندر (مادرندر، مادندر)= [نامادری]
پدراندر ( پدرندر، پدرندر) = [ناپدری]
پسراندر ( پسرندر، پسندر) = [ناپسری]
دختراندر ( دخترندر، دختندر) = [نادختری]




 

baroon

متخصص بخش ادبیات


انه؛

در موارد زیر به کار می رود:

الف) برای تشبیه و نسبت و لیاقت به کار می رود و صفت و قید می سازد:
دلیرانه، شاهانه، استادانه، مستانه، جسورانه، خردمندانه، مردانه، زنانه، دخترانه، پسرانه، بچّگانه

ب) اسم می سازد:
صبحانه، عصرانه، انگشتانه

ج) صفت و قید می سازد:
ماهانه، روزانه، سالانه



 

baroon

متخصص بخش ادبیات


ــانی؛


پسوندی مأخوذ از زبان عربی (درعربی مشدّد انّی) و برای نسبت به کار می رود:
روحانی، جسمانی، طولانی، تورانی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


بار؛

به معنی کنار و ساحل است:
رودبار، دریابار، جویبار
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


بان؛


در مفهوم محافظت و فاعلیّت:
باغبان، دربان، سایه بان، نگهبان
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


تاش؛


از زبان ترکی گرفته شده و به معنی «هم» است و صفت می سازد:
خواجه تاش، خیلتاش، شهرتاش، ایلتاش
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چه؛

پسوند تصغیر است. در آخر اسم میآید و اسم مصغّر می سازد:
طاقچه، کتابچه، آلوچه، کوچه
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


چی؛

از زبان ترکی گرفته شده و برای نسبت و ساختن صفت فاعلی و صفت شغلی به کار می رود:
توپچی، خرکچی، راپورتچی


نکـــته:
این پسوند اغلب به واژه هایی می پیوندد که به یکی از چهار حرف «الف، واو، یاء، و های بیان حرکت» ختم شده باشند:
تماشاچی، هوچی،گاریچی، انزلی چی، درشکه چی، کلکته چی







 

baroon

متخصص بخش ادبیات



دان؛

پسوند جا و مکان است و ظرفیت را می رساند. به اسم می پیوندد و اسم مرکّب می سازد:
آتشدان، قلمدان، مرغدان، گلدان، سرمه دان



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



دیس؛

شباهت و همانندی را می ر ساند. به اسم میپیوندد و اسم مرکّب می سازد:
تندیس(شبیه تن)، تاقدیس، ناودیس
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


زار؛


پسوند مکان است و دلالت بر انبوهی و فراوانی می کند. به اسم می پیوندد و اسم مرکّب می سازد:
چمنزار، لاله زار، گلزار، علفزار
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


سار؛

در موارد زیر به کار می رود:

الف) برای مشابهت:
دیوسار، گرگسار


ب) برای کثرت در مکان:
کوهسار، شاخسار، چشمه سار


ج) در مفهوم جانب و ناحیه:
رخسار


د) برای نسبت و اتّصاف:
شرمسار


ه) در معنی سر:
گاوسار، سبکسار، نگونسار



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



سان؛

برای مشابهت به کار می رود:
همسان، لاله سان، پیلسان، دیوسان



 
بالا