• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

چکیده ای از کتاب 9 دسته از عشاق | دافن رز کینگما

baroon

متخصص بخش ادبیات



* 9 دسته از عشاق *
نوشته :دافن رز کینگما
مترجم: مجید حجت شهامی
انتشارات: نسل نو اندیش
چاپ اول، 1385






 

baroon

متخصص بخش ادبیات


آشنایی با انواع دسته های شخصیتی




غلبه بر سختی ها هم چون بوته آزمایشی است که شخصیت ها را شکل می دهد.




شما و شخصیتتان :

هر انسانی دارای شخصیتی است که به آسانی تشخیص داده می شود. شخصیت، موارد زیادی را از خودتان به خودتان می شناساند. مواردی بسیار دقیق و روشن را که شاید آن قدر ریشه دار و عمیق و آشنا هستند که هیچ گاه آن ها را ندیده اید. خصوصیات شخصیتتان تا حد زیادی کنترل کننده ی علاقه و بیزاری و واکنش شما در مقابل حوادث زندگی و مهم تر از همه چگونه عشق ورزیدنتان است.

شخصیت انسان نتیجه ی دو چیز است:
1 _ اثر متقابلی که خلق و خوی خطری او ( ویژگی هایی که از والدینش به ارث برده است ) بر یکیدیگر می گذارند.
2 _ مجموعه تجربه هایی که در زندگی به دست می آورد.


شخصیت انسان مجموعه ای است از رفتارهای برونی و احساسات درونی که هر فردی در پاسخ به موقعیت های مختلف زندگی از خود نشان می دهد. در واقع می توان گفت شخصیت هر کس خود اوست.

شخصیت ما به طور ویژه ای تحت تأثیر تجربه های دوران کودکی مان قرار دارد. برای مثال: خانه ای که در آن زندگی کرده ایم، رفتارهایی که والدین با خودشان و با ما داشته اند. تعداد خواهر و برادر و جایگاه ما در بین آن ها و مهم تر از همه ، امری است که آن را «مسئله ی زندگی» می نامم. مسئله ی زندگی مهم ترین جراحت احساسی است که هر یک از ما آن را تجربه کرده ایم.

تمام رفتارهایی که برای کنار آمدن با آن از خود نشان داده ایم، تاوانی که بابت آن پس داده ایم و قیمتی که برای چیره شدن بر این درد پرداخته ایم، همه تأثیر گذارند.

از آن جایی که نظام زخم های احساسی ( مانند: رها شدن، خشونت ها و بی توجهی های احساسی، بیماری های جدّی، خیانت یا مرگ یکی از والدین ) و کنار آمدن با این زخم ها در طر تجربه های زندگی شکل می گیرند؛ این نتیجه به دست می آید که دسته های شخصیتی که انسان ها مطابق آن ها عمل می کنند، به تعداد محدودی تقسیم می شوند. واکنش هایی که انسان در مقابل حوادث احساسی از خود نشان می دهد به تعداد محدودی که می توان آن ها را پیش بینی کرد تقسیم می شوند و این ها همان مجموعه واکنش هایی هستند که قسمت اصلی دسته ی شخصیتی را شکل می دهند.

همه ی ما یک سری خصوصیات روانشناسی داریم که مختص خودمان است. با این حال برخی از این خصوصیات که پر رنگ تر از بقیه هستند در بین یک سری از افراد مشترکند و این افراد را در یک دسته قرار می دهیم. شاید ویژگی هایی را که برای هر دسته بیان می کنم، تمام مشخصات شخصیتی شما نباشد اما شناختی کلی به شما می دهند.

در هر دسته نوساناتی وجود دارد و شاید بعضی از ویژگی های خود را در چند دسته بیابید، شما نیز همانند افرادی که دارای گروه خونی ( AB ) هستند می توانید ترکیبی از دو دسته باشید. هدف این است که شناختی کلی از مشخصات 9 دسته به شما داده شود .

1 _ جلب توجه کننده.
2 _ احساس گرا.
3 _ منکر احساسات.
4 _ شکاک.
5 _ دیوانه ی کار.
6 _ کمال گرا.
7 _ خیال پرداز.
8 _ کنترل گر.
9 _ دوستدار شادی دیگران.


هنگام مطالعه ی مشخصات هر دسته شاید به این نتیجه برسید که خیلی از ویژگی ها شما را به خود جذب می کنند و بسیاری دیگر پس از گذشت زمان باعث آزردن شما و به وجود آمدن اختلاف در روابط می شوند. نگران نباشید چون هیچ دسته ای کامل نیست و جذابیت ها و اختلاف ها در کنار هم بسیار سازنده اند و فرصت هایی را فراهم می کنند تا یکدیگر را بهتر درک کنید.

اگر به منظور شناخت دسته ی شخصیتی طرف مقابلتان به این تفاوت ها بنگرید به شناختی عمیق دست می یابید و رابطه ای صمیمی و زیبا خلق خواهید کرد. شناخت تفاوت هایی که بین دسته ی شما و دسته ی مقابلتان وجود دارد می تواند بسیار جذاب و زیبا باشد. در واقع یکی از بزرگ ترین لذت های برقراری رابطه ای نزدیک آن است که قادر به شناخت شخصیتی هستید که از گروه شما نیست. هم چنین شناخت این 9 دسته ی عشقی می تواند عامل مؤثری در انتخاب همسر باشد.

باید بیاموزید که چگونه خصلت های جذاب ( و بعضی وقت ها خصلت های ناراحت کننده ) دسته ی شخصیتی شما و دسته ی شخصیتی او با یکدیگر جفت می شوند و درهای جدیدی را می گشایند تا رابطه ای زیبا و جذاب تر داشته باشید. اکثر ما می خواهیم طرف مقابلمان به گونه ای عمل کند که ما دوست داریم و اگر این کار را نکند در موردش قضاوت می کنیم و آزردن او را شروع می کنیم.

همه ی ما به نوعی می دانیم که این رفتارها به هیچ وجه نتیجه بخش نیستند ولی از آن جایی که مأیوس و ناامید شده ایم به راستی نمی دانیم چه باید بکنیم و راه دیگری بلد نیستیم.
شگفت این که، با پذیرش درک تفاوت های بین خودتان قادر به خلق بستری مناسب در جهت ایجاد بزرگ ترین تغییرات خواهید بود.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



کشف دسته ی شخصیتی خود :

همان طور که با دسته های مختلف شخصیتی آشنا می شوید به این نکته پی می برید که تشخیص دسته ی شخصیتی اطرافیانتان بسیار ساده تر از شناخت دسته ی خودتان است.
هنگام مطالعه ی خصوصیات و ویژگی های هر دسته قادر خواهید بود دسته ی شخصیتی خود را بشناسید.
اگر دیدید که سه یا چهار ویژگی شخصیتی تان در دسته ی خاصی بیان شده، بدانید که همان دسته ی شخصیتی شماست. چنان چه فقط یکی از خصوصیات خود را در مشخصات دسته ای دیدید، بدانید که آن دسته ی شما نیست، زیرا ممکن است همه ی ما یک یا دو تا از ویژگی هایمان را در تمامی دسته ها ببینیم.

راه دوم برای شناخت دسته ی خود آن است که در حین مطالعه ی مشخصات هر دسته، به ویژگی هایی از خود توجه کنید که معشوقتان و یا حتی فردی غریبه پس از ملاقات با شما آن را بیان می کند. از این طریق می توانید دسته ی خود را تشخیص دهید و شاید حستان آنقدر قوی است که بی درنگ پس از مطالعه ی مشخصه ای بگویید: «این خود منم. »

شاید شما یا طرف مقابلتان، ویژگی های خود را در دو دسته ی متفاوت ببینید و به همین سبب که به کندوکاو در مشخصات دو دسته ی شخصیتی بپردازید درست مثل این است که فردی دارای گروه خونی ( AB ) است یا شخصی که موهایی تیره و چشمان آبی دارد. اگر به راستی جزو این دسته از افراد هستید باید بگویم بودن در چنین دسته ای وقتی ارزش خود را نشان می دهد که تمرین های هر دو دسته را انجام دهید.

فرقی نمی کند که از چه دسته ای هستید. اگر خواهان رابطه ی بهتری می باشید باید خودتان را نیز به همان اندازه ای بشناسید که طرف مقابلتان را می شناسید.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



رسیدن به تعادل :

همه ی 9 دسته ی شخصیتی نوعی افراط را در رفتارهای خود نشان می دهند.
هرچه بیش تر به مضرات و سختی های این افراط توجه کنیم بهتر می توانیم به تعادل برسیم و جزو افرادی از دسته ی شخصیتی خود خواهیم بود که تعادل را در رفتارهایشان حفظ می کنند.
هرچه بیش تر بتوانیم به سوی تعادل رفتاری حرکت کنیم، بیش تر می توانیم عشق بورزیم و دوست داشته باشیم.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



مبارزه برای تغییر کردن :

نکته ی زیبا و شایان توجه فرایند خود شناسی این است که هر چه بیش تر توجه کنیم که خصوصیات شخصیتی ما چه تأثیر به سزایی بر یک رابطه می گذارد، بیش تر می توانیم تغییر کنیم و می آموزیم که چگونه می توان عاشق تر بود و بیش تر لذت برد.

با خودشناسی، می فهمیم که چه کسی هستیم و چه می کنیم و بی گمان تنها دلیلی که باعث می شود عشق به سراغمان نیاید و اگر هم بیاید به دلیلی احمقانه آن را پس بزنیم این است که به اندازه ی کافی خود و شخصیتمان را نمی شناسیم. خودشناسی بزرگ ترین هدیه ای است که می توانیم به روابطمان بدهیم.

همانطور که مشاهده خواهید کرد، هر دسته ی شخصیتی دارای صفات مثبت و محدودیت های مخصوص به خود است. این محدودیت ها ( همان مواردی که طرف مقابلمان را اذیت می کند ) نه تنها همان نکاتی هستند که باعث سردشدن رابطه می شوند بلکه نشان دهنده ی رشد شخصیتی نیز هستند و زمینه را برای مبارزه در جهت رشد بیش تر فراهم می سازد.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ارتباط سبب تکامل یافتن می شود :

سرانجام لازم است بدانیم همه ی انسان ها با روابط خود رشد و تکامل می یابند. هر بار که دسته ی شخصیتی شما با دسته ای دیگر ارتباط برقرار می کند شاید سرانجام خوبی نداشته باشد ولی شخصیتتان در حال رشد کردن است.

می دانم که در بسیاری از افراد خیلی سخت و ناگوار است ولی بی گمان به سبب تجربه ها و پستی و بلندی هایی که با آن مواجه می شوید به انسانی کامل تر وبزرگ تر تبدیل خواهید شد و سرانجام خواهید توانست در طول عمر خود هدیه های ارزنده ای به هم نوعانتان ببخشید.

این روند تکاملی دلیل زنده بودن است. به همین سبب شخصیت، نخستین مقوله ای است که در مورد آن بحث می کنیم.
ما دنیا را با همین خصوصیات شخصیتی می شناسیم، به سبب همین خصوصیات عاشق می شویم، با همین خصوصیات به درجه های بالای عرفانی دست می یابیم و در آخر خواهیم فهمید که تمامی این شخصیت ها با خصوصیات متضادشان رو به سوی خدای بزرگ دارند.




 

baroon

متخصص بخش ادبیات



1 _ جلب توجه کننده :

افراد این دسته بسیار جذاب، سر زنده، پر انرژی و خلاق اند. فکرشان سرشار از ایده هایی نو و جالب است. پستی بلندی های زندگیشان همه را کنجکاو و متحیر می سازد. محیط اطرافشان بسیار زنده و پر شور است. بسیار ماهرانه و بهتر از دسته های شخصیتی دیگر روی خواسته های خود تمرکز می کنند و در به دست آوردن این خواسته ها بسیار موفقند.

افراد این دسته، از ایده های کوچک الهام می گیرند و تا به آن جامه ی عمل نپوشانند آرام نمی گیرند. همه ی ما را به خود جذب می کنند زیرا همیشه این طور به نظر می رسد که قادرند به تنهایی دنیای خود را بشناسند. دنیایی که پر از شور و حال و جذابیت های فراوان است. وقتی ما را دعوت به مشارکت و همراهی در زندگی هایشان می کنند بسیار احساس خوشحالی و حتی افتخار می کنیم.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی های برجسته ی افراد این دسته:

_ انسان هایی برجسته، مورد توجه دیگران و بسیار خلاق اند.

_ شور و شوق و انرژی آنان، همه را تحت تأثیر قرار می دهد.

_ به نظر دیگران در مورد خودشان بسیار اهمیت می دهند.

_ اگر خوب فکرکنند متوجه می شوند که هیچ یک از دوستان شان را به خوبی نمی شناسند.

_ همیشه در اعماق وجودشان حس می کنند هیچ کس، آن طور که آنان عاشقش بوده اند، عاشق شان نبوده است.

دنیای آن ها در مقایسه با ما بسیار پر رمز و راز و زیباتر و جذاب تر است. اگر این افراد بخواهند چیزی را به دست آورند و بدانند که برایشان مهم است تمام قوای خود را در به دست آوردن آن بسیج می کنند.
توجه بی پایانی که به خود و خواسته هایشان دارند ممکن است اطرافیانشان را خسته و چه بسا آزرده خاطر سازد.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



در این موارد بسیار ضعیف عمل می کنند:

1 _ گوش دادن به حرف دیگران.
2 _ همدلی.
3 _ یاری کردن دیگران به وقت مشکلات.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات




نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی جلب توجه کنندگان:

1 _ از ویژگی های بارز افراد این دسته، توجه فراوانی است که به خود می کنند و آن طور که خود را می بینند دیگران را نمی بینند.

در مباحث روانشناسی این ویژگی را که جلب توجه کنندگان با آن دست و پنجه نرم می کنند "خود شیفتگی" (narcissim) نامیده اند. ریشه ی این لغت به اساطیر یونان باستان و به مرد جوانی به نام نارکیسوس ( narcissus ) باز می گردد. او جوانی بسیار زیبا روی بود که شیفته ی خود شده بود و یک روز آن قدر جذب تصویر چهره ی خود بر روی آب استخر می شود که به درون آب می افتد و غرق می گردد. [ دوستان ریشه ی واژه ی «نرگس» هم به این قضیه برمیگرده.]

جلب توجه کننده نیز همانند نارکیسوس، فقط درگیر «خود» است. مشکلات «من»، شغل «من»، حقوق «من»، درد «من»، لباسی را که باید «من» امشب در مهمانی به تن کنم. به هر حال زمان هایی پیش می آید که ما نیز درگیر مسائل و مشکلات خود باشیم، ولی جلب توجه کنندگان همیشه درگیر «خود» هستند و هیچگاه وقت کافی برای دیگران ندارند. حتی هنگامی که جلب توجه کننده سعی در برقراری ارتباط دارد، بدون این که متوجه باشید همیشه به فکر به دست آوردن سود و منفعت است. همیشه در هر گفت و گویی همه چیز باید به او و مسائلش ختم شود و به همین دلیل است که در شناخت دیگران به مشکلات زیادی بر می خورد. «وقت کافی ندارم» ( بهانه ای که اکثر مواقع از او می شنویم ) ولی اگر وقت هم داشته باشد، تمایلی نشان نمی دهد.


2 _ جلب توجه کنندگان با واژه ی «همدلی» بیگانه اند و همدردی با دیگران برایشان معنایی ندارد.


3 _ اعتماد به نفس زیادی از خود نشان می دهند و خود را لایق می دانند.

چون افراد این دسته همیشه درگیر مسائل و کارهای خودشان هستند، طوری عمل می کنند و نشان می دهند که لیاقت هر کاری را دارند و اعتماد به نفس شان بسیار بالاست زیرا ارزش زیادی برای خود قائل اند و ما نیز بهای زیادی به آن ها می دهیم. همیشه همه ی کارهای خود را موجه جلوه می دهند و به طریقی به ما می فهمانند که باید توجه زیادی به آن ها کنیم و به فکر تمام موقعیت هایشان باشیم.

4 _ خیلی زیاد شکایت می کنند به خصوص از کسانی که دست رد به سینه شان می زنند.

از آن جایی که افراد این دسته اعتماد به نفس بالایی دارند و خود را بسیار لایق می دانند اگر کسی به آن ها توجه نکند و یا در امری به آن ها یاری نرساند از او ایراد می گیرند و شکایت می کنند و در این کار خود را بسیار موجّه جلوه می دهند. تنها دلیل این خصلت آن ها فقدان جهت است. هیچ یک از اطرافیانشان حتی افراد غریبه از این شکایت ها در امان نیستند. آن ها از همسر خود، عشقی بی چون و چرا و کامل را طلب می کنند به گونه ای که انگار شریک زندگی شان این عشق را به آن ها بدهکار است.

جلب توجه کنندگان از دیگران می خواهد که با شور و اشتیاق کامل و تعریف و تمجید فراوان و با همدلی به سخنانش گوش دهند و او را در حل مشکلات یاری کنند ولی وقتی نوبت به دیگری می رسد او توجه خاصی نشان نمی دهد و به قول معروف از این گوش می شنود و از آن گوش بیرون می کند.


5 _ جلب توجه کنندگان از لحاظ احساسی بسیار شکننده و آسیب پذیرند.

گرچه به سبب توانایی بالایشان در به دست آوردن حمایت دیگران همیشه به نظر می رسد که با ما فرق دارند یا مثل ما نیستند ولی این افراد از لحاظ احساسی بسایر شکننده و آسیب پذیرند. احساسی را که به زبان می آورند در درونشان ندارند یعنی در درون خود باور ندارند همه ی کارهایی را که انجام می دهند آن طور که می گویند بسیار تکان دهنده و بزرگ است.


6 _ آن ها را بیش تر به سبب موفقیت هایشان می شناسند نه ویژگی های درونی شان.

این افراد همیشه تلاش می کنند تا توجه دیگران را به دست آورند زیرا خود را از لحاظ ارزشی هم رده با آنان نمی بینند. اگر اعمالشان را خوب بررسی کنیم خواهیم دید در برخی مسائل که جزو ارزش های آن هاست بسیار عالی عمل می نمایند و سعی می کنند در آن مسائل به مقام بالایی برسند تا از این طریق مرهمی بر زخم کهنه ی روحی خود بگذارند. منظور همان محبت و عاطفه ای است که از آنان دریغ شده است.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چرا جلب توجه کنندگان را دوست داریم؟

اکثر ما اعتماد به نفسی را که در آن ها به چشم می خورد دوست نداریم و نمی توانیم مانند آن ها با صراحت و اطمینان خاطر تقاضای یاری کنیم یا رضایت دیگران را به دست آوریم.
در اطراف این افراد بودن می تواند الهام بخش این باشد که خود را بهتر ببینیم و یاری بیش تری بطلبیم و راحت تر خواسته های خود را بیان کنیم.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟


جلب توجه کنندگان انرژی دیگران را تلف می کنند. آن ها در کنار تأیید و توجهاتی که از ما می گیرند، همیشه درگیر خود و کارهایشان هستند و این توجه بیش از حد به «خود» است که دیگران را خسته می کند.
آن قدر انرژی می گیرند و توجه می خواهند که شما قادر به برقراری ارتباط با دیگران نخواهید بود. این طبیعت جلب توجه کنندگان است.
آن ها به اطرافیانشان به دید خدمتکار نگاه می کنند به همین دلیل افرادی که با آن ها ارتباط دارند حال چه ارتباطی نزدیک و صمیمی ( همسرشان ) و چه ارتباطی معمولی، از دستشان خسته می شوند و سرانجام خواهند گفت:
«پس من چه؟ تنها هدیه ای که یک جلب توجه کننده می دهد خود بینی است، چیزی که شاید شما تا قبل از آمدن او حس نمی کنید و بعد از ارتباط با او آن را خواهید شناخت.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



اصل ماجرا چیست؟

جلب توجه کنندگان در نظر همه ی تماشاگرانی که از بیرون نظاره گر آن ها هستند بسیار خوب جلوه می کنند. آن ها آن قدر نگران خود و متمرکز بر «من» وجودی اند که به سختی می توان قبول کرد در دنیای اطراف خود مشکلاتی داشته باشند.

جلب توجه کنندگان به سبب توجه بیش از اندازه به " خود " باعث به هم خوردن روابط می شوند.
آن ها فاقد مهارت هایی هستند که لازمه ی برقراری تعادل در یک رابطه است. با تمام توجهاتی که به خود می کنند همیشه معتقدند به اندازه ی کافی نتوانسته اند توجه و تأیید دیگران را برای برخورد با مسائل زندگی و حقایق وجودی انسان ها به دست آورند.
با این که همیشه قدرتمند و سرشار از اعتماد به نفس به نظر می رسند اما در درون احساس ناتوانی می کنند. ناتوان در خلق حسّ رضایت از خود که روانشناسان آن را «ساختار عزت نفس» می نامند. به طوری که «منِ» وجودی شان در حضور «من» وجودی دیگران احساس رضایت نمی کند.

آن ها هیچ گاه نمی خواهند با کسی زیاد صمیمی شوند زیرا فکر می کنند از لحاظ احساسی آمادگی ندارند. در بعضی از موقعیت ها به راستی نمی دانند چه باید بکنند. برای مثال اگر کسی از لباسشان، ترکیب اندامشان، شغلی را که از دست داده اند و یا مسأله ی اعتیاد مادرشان به الکل، خوشش نیاید، نمی دانند چه کار باید بکنند.
همیشه ناخودآگاه از این قضیه می ترسند که مبادا برای دیگران جذاب نباشند، زیرا در اعماق وجود خود فکر می کنند هنوز به آن جا نرسیده اند که برای دیگران مفید باشند یا بتوانند کاری برای شان انجام دهند. علت این زخم احساسی جلب توجه کنندگان، فقدان شدید مهر و محبت است.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



از افراد این دسته چه درسی می توان گرفت؟

همه ی ما می توانیم از جلب توجه کنندگان یاد بگیریم که چگونه بیش تر مراقب خود باشیم. هم چنین می توانیم از آن ها بیاموزیم که همیشه به فکر خودمان باشیم البته به مقدار مناسب.
به ما می آموزند که اگر در کاری استعداد داریم باید آن را دنبال کنیم، زیرا بی گمان نتیجه خواهد داد.
می توانیم از نبوغشان الهام بگیریم.
همچنین توجه بیش از اندازه آن ها به خود می تواند از اسرار فراوانی در مورد شخصیت انسان و دنیای اطراف پردا بردارد اسراری که هیچ یک از دسته های شخصیتی با ما نمی شناسانند.

ما می دانیم عشق چیزی نیست که فقط آن را طلب کنیم و وقتی در یک رابطه انتظار داریم کسی ما را دوست داشته باشد ما نیز باید او را دوست داشته باشیم و این عشق را ابراز کنیم. در واقع باید بتوانیم در روابط خود به دیگران نیز توجه کنیم. تنها در این حالت تبادلات احساسی صورت می گیرد و یک رابطه می تواند بقا داشته باشد و محکم و استوار شود.

افراد این دسته باید سعی کنند تا آرامش خود را حفظ نمایند و بدانند اگر برای مثال 15 هزار نفر از افراد به آن ها نگویند که عالی هستند، آسمان به زمین نخواهد آمد.

از آن جایی که افراد این دسته در درون خود احساس می کنند که بر روی زمین لرزان ایستاده اند، به سختی انتقادی را می پذیرند. بزرگ ترین درد افراد این دسته کمبود عشق است و اگر یاد بگیرند که به راحتی بگویند: « لطفاً به من بگو دوستم داری. » یا حتی ساده تر: « به عشقت نیاز دارم. »، دیگر نیازی نخواهند داشته برای به دست آوردن توجه دیگران این قدر تلاش کنند!



 

baroon

متخصص بخش ادبیات


2 _ احساس گرا :

افراد این دسته بسیار با احساس و متظاهرند. آن ها می توانند با حضور فعال و پر جنب و جوش خود هر جمعی را به وجد آورند. " احساس " همه ی زندگیشان است.
واژه ی احساس بر گرفته از معنای لاتین آن است (حرکت به بیرون) و احساس گرا نیز یعنی کسی که انرژی و احساس از وجودش فوران می کند.
حضور در کنارشان لذت بخش است. برای همراهان این افراد همه چیز مانند یک ماجراجویی حماسی است. آن ها همیشه آماده ی مبالغه کردن اند.
احساس گرایان می توانند بسیار جذاب باشند و دیگران را جذب انرژی بی پایان خود کنند. شاید شما این قدر انرژی را که آن ها از خودشان نشان می دهند دوست نداشته باشید ولی در هر صورت جذب آن خواهید شد زیرا این شور و هیجان بی حد و اندازه، شما را آنقدر به وجد می آورد و بالا می برد که ممکن است به تنهایی هیچگاه جرأت نکنید تا این اندازه اوج بگیرید.

هیچ گاه در اعمال و گفتار خود شک نمی کنند. وقتی جمع و گفت و گویی را که یک احساس گرا نیز در آن شرکت کرده ترک می کنید به هیچ وجه نگران نباشید زیرا او همه ی مطالب را به شما خواهد گفت.

وجودشان سرشار از فکر بکر و ایده های الهام بخش است. هیچ کس مثل آن ها نمی تواند از احساسات خود برای تأثیر گذاری استفاده کند. احساس گرایان هیچ چیز را از دیگران پنهان نمی کنند. همیشه به شما می گویند که دوستدار روابطی قطعی و پایدارند.

برخلاف جلب توجه کنندگان، احساس گرایان نیاز دارند احساسات خود را بیان کنند. مطمئن باشید اگر یک بار این کار را بکنند به راحتی حاضرند به صحبت های شما نیز گوش کنند زیرا موارد احساسی آن ها را به هیجان می آورد.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی های برجسته ی افراد این دسته:

_ در ابراز احساسات و همچنین درک کردن احساسات بسیار قوی اند.

_ زیاد گریه می کنند و فریاد می کشند.

_ در روابط شور و هیجان زیادی خلق می کنند.

_ دوست دارند تا پر هیجان ترین احساسات را تجربه کنند.

_ معتقدند که دیگران به حد کافی احساساتی نیستند.

_ برای تمامی افرادی که با آن ها در ارتباط اند احساس به خرج می دهند.




 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی افراد این دسته :

1 _ بیش از حد احساساتی اند.

در مباحث روانشناسی آنان را هیستریک ( Hysterics ) می نامند.
همیشه دوست دارند به اعماق احساسات سفر کنند و با هر موضوعی احساساتی برخورد می کنند. هیچگاه با کلام نمی گویند که چه احساس بد و یا چه احساس خوبی دارند بلکه همیشه آن را نشان می دهند.

افراد این دسته همیشه از شما می خواهند که بدانید آن ها چه احساسی دارند و هیچ گاه این احساسات را ساده بیان نمی کنند بلکه فریاد می زنند، تهدید می کنند، چیزی پرتاب می کنند، شیشه می شکانند و برای مثال می گویند: کار تو نابخشودنی است و در بعضی موارد نیز متوسل به خشونت های جسمانی می شوند. برای آن ها هر امری فرصتی است برای رها شدن ازهمه چیز. به نظر آنان رابطه ای که روندی آرام و بی سر و صدا دارد، خسته کننده است و جذاب و حقیقی نیست. آن ها وقتی احساس راحتی می کنند که اوضاع از کنترل خارج شود.

احساساتی را که بروز می دهند اکثر ما نمی پسندیم و یا فقط در مواقع خاصی احساسات از خود نشان می دهیم. همیشه باید به آن ها گفت که در هر مورد نباید احساساتی برخورد کرد. از هر اتفاق کوچکی، نمایشی احساساتی ترتیب می دهند.


2 _ هر موضوعی روی احساساتشان تأثیر می گذارد و همیشه به گوشی شنوا نیاز دارند.


احساساتشان می تواند زلزله ای به پا کند و شهری بزرگ را ویران سازد. در مقابل هر چیزی واکنش نشان می دهند البته 90 درصد از این واکنش ها بسیار شدیدند.
برای یک احساس گرا همه چیز حکم یک فاجعه و مصیبت را دارد. فقط این نیست که بگوید: «شوهرم امشب 40 دقیقه دیر کرده» بلکه می گوید: «بی شک تصادف کرده و مرده و من دیگر او را نخواهم دید. »

مواقعی که ناراحتند از شما توقع دارند احساساتشان را جدی بگیرید.
اغلب اوقات مات و مبهوت می شوند که چرا از دستشان ناراحتید چون یادشان نمی آید که چند ساعت پیش شاید سخنی گفته اند که شما را آزرده خاطر ساخته اند.

احساس گرایان عاشق دنیای احساسات و به خصوص دنیای خودشان اند چون هر یک احساسات مخصوص خود را دارند. برای مثال: بعضی از آن ها همیشه در حال نق زدنند و از هر چیزی شکایت می کنند.

دسته ای دیگر افرادی هستند که از خشونت کلامی استفاده می کنند. به عبارت دیگر با حرف های خود دیگران را می آزارند.
این دسته با بیان حرفی معنی دار و گاهی اوقات زننده، احساسات خود را بروز می دهند به طوری که انگار واقعاً می دانند چه باید بگویند تا طرف مقابل را از لحاظ روانی آشفته کنند و همیشه هم به هدف می زنند.
این دسته خیلی دقیق روان دیگران را نشانه می گیرند و معمولاً خودشان از این موضوع بی خبرند. مانند گدازه ای که در دل آتشفشان به جوش آمده به جوش می آیند و این گدازه را به بیرون می پاشند.

بعضی از احساس گرایان اهل گریستن اند. هر امری ممکن است احساساتشان را جریحه دار کند و آن ها را به گریه بیندازد. گاهی اوقات گریه ی آن ها فقط چند قطره اشک است که باعث متأثر شدنتان می شود ولی اکثر مواقع گریه شان بسیار پر سروصداست و شما را نگران می کند و متوجه می شوید مراقبشان باشید. «کاری نابخشودنی انجام داده اید و خدا به دادتان برسد چون فقط خودتان باید راهی برای گریه نکردن او پیدا کنید! »

و سرانجام، آخرین دسته، گروه پرتابگران و پاره کنندگان اند. آن ها فکر می کنند تا وسیله ای را نشکانند و یا آن را ریز ریز نکنند نمی توانند احساس خود را بیان کنند و شما را گیج می کنند که چه باید بکنند. از این راه می خواهند به شما بفهمانند که پایتان را از خطی نامرئی فراتر گذاشته اید و یا کاری اشتباه انجام داده اید و شاید کاری باید می کردید که نکرده اید.


3 _ اغلب احساس گرایان از این جمله ها زیاد استفاده می کنند و از این راه می توانید بفهمید که شخصی از این دسته است.

جمله هایی چون: «خُب، این فقط احساساتمه»، «هیچ احساسی درباره ی اتفاق اخیر نداری؟ »، یا «هرگز نمی دونی چیه که بخوای حسش کنی. »
شاید خود او نیز نداند که موضوع از چه قرار است ولی این لحظه ها، نقاط عطف زندگی او هستند.
او هنگامی شاد و خوشحال است که همه جا پُر از احساس باشد. آن ها عاشق این کارند که ترس، خشم، شهوت و حتی هیجان های خود را ابراز دارند و اگر کسی به اندازه ی آن ها این احساسات را بیان نکند به او شک می کنند.


4
_ آن ها عاشق خلق موارد احساسی و عاطفی اند.

چون گوشت و خون این افراد با مقدار زیادی از احساسات عجین شده، در یک روز آرام و زیبا که قرار است هیچ اتفاقی نیفتد، به راستی نمی دانند چه باید بکنند. در نتیجه اگر اتفاق خاصی رخ ندهد به ناخودآگاه خود رجوع می کنند تا حادثه ای احساسی خلق کنند. آن ها فقط از این راه می توانند حس کنند که زندگی زیباست و ارزش ادامه دادن دارد. این نوع خلق احساسات را «درگیری احساسی» می نامند.


5 _ با از دست دادن کنترل، بهتر ادامه می دهند.


چون احساسات برای افراد این دسته بسیار مهم است و احساس، نقطه ی مقابل منطق است آن ها به احساس بهای فراوانی می دهند.
به نظر آنان رابطه ای که روندی آرام و بی سروصدا دارد، خسته کننده است و جذاب و حقیقی نیست.
آن ها وقتی احساس راحتی می کنند که اوضاع از کنترل خارج شود. اگر طرف مقابلشان در گفت و گویی، عادی و معمولی صحبت کند اغلب نمی فهمند چه می گوید، چنانچه او نیز با احساسات کامل و حرکات سر و دست صحبت کند تازه متوجه می شوند که گفت و گویی در حال انجام شدن است. حال اگر نخواهند با کس دیگری در این باره صحبت کنند فقط احساس و نتیجه گیری خود را بیان می کنند و این کار برایشان عادی است و توجه نمی کنند که باید اصل ماجرا را همانطور که بوده بیان کنند. این موضوع را بسیار عادی می دانند.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چرا احساس گرایان را دوست داریم؟

آن ها افرادی بسیار مهیج و متغییرند. به ما نشان می دهند که زندگی پر از احساس است و احساسات زیاد نیز یکی از تجربه های زندگی است.
با احساساتی که نسبت به مسائل ساده و به ظاهر بی اهمیت نشان می دهند، رضایت خاطر فراوانی به ما می دهند و زیبایی و عمق احساس را به دیگران می شناسانند.
به ما می فهمانند که ثروت احساسات یکی از بزرگ ترین منابع بشری است.

افرادی که احساسات خود را سرکوب کرده اند یا افرادی که به آن ها اجازه داده نشده احساسات منطقی خود را ابراز دارند جذب احساس گرایان می شوند چون احساس گرایان به قدری در بیان احساسات مبالغه می کنند که دنیای نامرئی احساسات را مرئی و واقعی جلوه می دهند.

هدیه ی آن ها این است که احساسات را به همه ی انسان ها ابراز می دارند و به همین دلیل باید بیش تر این کار را بکنند و اگر دیگران اجازه دهند مطمئن باشید که این کار را خواهند کرد.

آن ها تقویت کننده ی انرژی اند به همین دلیل افراد افسرده و کسل جذب آن ها می شوند.
احساس گرایان بهترین پادزهر برای افراد کم انرژی یا کم احساس اند.








 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟

احساسات آن ها مانند آتشفشانی است که هر لحظه ممکن است فوران کند.
از لحاظ احساسی همیشه می توانید به آن ها اطمینان کنید.
چون بسیار احساسی اند می خواهند همه ی مسائل را بررسی نمایند بنابراین فشار زیادی را برای حفظ کردن احساسات در درون خود، تحمل می کنند و بدان مفهوم است که می خواهند غیر مستقیم به شما بگویند ممکن است چه احساس بدی نسبت به هر چیزی داشته باشند و می خواهند که از خودتان دفاع کنید و از آن ها بخواهید شما را ببخشند و تلخی زهرشان را تحمل کنید.

نتیجه این که آن ها خسته کننده می شوند. رابطه را سخت و ناآرام و زندگی را همانند راهی ناهموار می کنند. گاهی اوقات انسان را می ترسانند.
البته قرار گرفتن در برابر چنین احساساتی ترسناک نیز هست. ما نمی دانیم چه باید بکنیم. احساس ضعف می کنیم چون انرژی زیادی لازم است تا با احساسات فوران کرده ی یک احساس گرا روبرو شویم. آن ها ما را خسته می کنند چون دوست نداریم زندگی مان این قدر طاقت فرسا و مشکل باشد.

همچنین می توانند آدم های خونسرد و خوش اخلاق را برای چند لحظه، چند ساعت و حتی کل زندگی به احساس گرایی تبدیل کنند که به دنبال حقوق خودش است چون آن ها دوست دارند همیشه جوّی احساسی ایجاد کنند و این باعث می شود که دیگران به فکر چاره و محافظت از خود بیفتند.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



اصل ماجرا چیست؟


محیط رشد احساس گرایان محیط عصبی است. محیطی که همیشه در آن احساس وحشت و نگرانی فراوان می کنند. نگرانی که یکی از اطرافیان مانند پدر یا مادر یا هر فرد و چیز دیگری برای آن ها ایجاد می کند و با این درگیری حسی رشد می کنند و آن را می پذیرند.
در نتیجه وقتی چنین فراز و نشیبی در روابطشان پیش می آید تازه حس می کنند روابطشان عادی شده است. به همین دلیل وقتی ما حس می کنیم اوضاع آرام شده است و مشکلی وجود ندارد، احساس گرایان طوری عمل می کنند که آن فراز و نشیب احساسی را در روابط به وجود بیاورند و درگیری های احساسی ایجاد می شود که شاید از نظر دیگران عادی نباشد ولی احساس گرایان را راضی می کند. آن ها این درگیری احساساتی خود را کاملاً درست و شایسته ی رابطه ای سالم می دانند.

تنها دلیل زخم احساسی افراد این دسته اغتشاشات احساسی است و واکنش های آنان چه خواسته و چه ناخواسته ناشی از ترس است.



 
بالا