baroon
متخصص بخش ادبیات
چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟
همیشه ما را منتظر می گذارند. چون علاقه ای به برقراری ارتباطی صمیمی ندارند باعث می شوند تا همسر و دوستان نزدیکشان از دست آن ها خسته شوند. همیشه سرشان شلوغ است و دیر به خانه بر می گردند و آخر هفته ها مشغول کارند و این امر باعث می شود تا احساس کنید که طرد شده اید.
در ضمن خیلی خوب می دانند که وقتی شما از کم توجهی آن ها شکایت می کنید چگونه تقصیر را به گردنتان بیندازند و کاری کنند که احساس گناه کنید. کارهایشان را به رخ می کشند و از امکانات رفاهی که در اختیارتان گذاشته اند صحبت می کنند و البته در ذهن خودشان همیشه حق با آن هاست. پس بنابراین بحث کردن فایده ای ندارد و مجبورید فقط به کارهای مهمی که انجام می دهند توجه کنید.
در مباحث روانشناسی، زخم روحی این افراد، حس رها شدگی است. خواه این احساس واضح و آشکار باشد مانند از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی و یا نا آشکار به طوری که کودک از لحاظ عاطفی حس می کنند رها شده و به او توجهی نمی شود و در اکثر موارد باز هم والدین مسبب این امرند.
ریشه ی رفتارهای افراد این دسته غمی سنگین است که به آن اعتنایی نشده است.
در دوران کودکی، توانایی احساس کافی برای برخورد با حس رها شدگی وجود ندارد و این امر باعث می شود که احساس غم در آن ها باقی بماند. این کودکان وقتی بزرگ می شوند سعی می کنند تا تجربه ی تلخ رها شدگی از طرف والدین را بچشانند. بنابراین برای آن ها فقط این ارزش دارد که بتوانند در کارها و فعالیت های مختلف، موفق باشند و رضایت و خرسندی را در مشغله ی بیش تر می یابند.
هیچ گاه سعی نمی کنند به سراغ احساس، که در حقیقت رضایت را به ارمغان می آورد، بروند و سعی می کنند با گذر از میان فعالیت ها و شغل های مختلف این رضایت را به دست آورند. این افراد باید بدانند که رابطه بهترین راه برای درمان احساسی است.
در دوران جوانی این افراد به خود جرأت نمی دهند که قدم در روندی احساسی بگذارند و احساساتی چون خشم، غم، بخشش و پذیرش را امتحان کنند که در نتیجه باعث حل مشکلشان می شود و خیلی زود نتیجه گیری می کنند که نمی توان با احساسات به جلو حرکت کرد، بنابراین می آموزند که بدون احساس، پیش بروند. هرچه بیش تر عمر می کنند، بیش تر احساساتی را که باید در نظر بگیرند نادیده می گیرند و برای انجام این کار ( نادیده گرفتن احساسات ) نیاز دارند که مصمم تر رو به جلو حرکت کنند.
در دوران جوانی درباره ی حس رهاشدگی را بازسازی می کنند، همان حسی که در دوران کودکی داشتن و این کار را با نادیده گرفتن و رها کردن احساسات خود و یا احساسات شما، انجام می دهند.
لازم نیست که والدین این افراد خود از دسته ی دیوانگان کار باشند بلکه زندگی کردن در خانواده های پرجمعیت نیز باعث ایجاد این حس (رهاشدگی) می شود. زیرا پدر و مادر نمی توانند به تک تک کودکان توجه کافی داشته باشند و همچنین یک کودک معلول توجه بیش تری نیاز دارد، زیرا بچه های دیگر می توانند به فکر خودشان باشند.
مورد دیگری که باعث ایجاد چنین حسی می شود داشتن پدری که اکثر اوقات دور از خانواده است و یا مادری که خانه را ترک کرده.