• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

چکیده ای از کتاب 9 دسته از عشاق | دافن رز کینگما

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟


همیشه ما را منتظر می گذارند. چون علاقه ای به برقراری ارتباطی صمیمی ندارند باعث می شوند تا همسر و دوستان نزدیکشان از دست آن ها خسته شوند. همیشه سرشان شلوغ است و دیر به خانه بر می گردند و آخر هفته ها مشغول کارند و این امر باعث می شود تا احساس کنید که طرد شده اید.

در ضمن خیلی خوب می دانند که وقتی شما از کم توجهی آن ها شکایت می کنید چگونه تقصیر را به گردنتان بیندازند و کاری کنند که احساس گناه کنید. کارهایشان را به رخ می کشند و از امکانات رفاهی که در اختیارتان گذاشته اند صحبت می کنند و البته در ذهن خودشان همیشه حق با آن هاست. پس بنابراین بحث کردن فایده ای ندارد و مجبورید فقط به کارهای مهمی که انجام می دهند توجه کنید.

در مباحث روانشناسی، زخم روحی این افراد، حس رها شدگی است. خواه این احساس واضح و آشکار باشد مانند از دست دادن یکی از والدین در دوران کودکی و یا نا آشکار به طوری که کودک از لحاظ عاطفی حس می کنند رها شده و به او توجهی نمی شود و در اکثر موارد باز هم والدین مسبب این امرند.

ریشه ی رفتارهای افراد این دسته غمی سنگین است که به آن اعتنایی نشده است.
در دوران کودکی، توانایی احساس کافی برای برخورد با حس رها شدگی وجود ندارد و این امر باعث می شود که احساس غم در آن ها باقی بماند. این کودکان وقتی بزرگ می شوند سعی می کنند تا تجربه ی تلخ رها شدگی از طرف والدین را بچشانند. بنابراین برای آن ها فقط این ارزش دارد که بتوانند در کارها و فعالیت های مختلف، موفق باشند و رضایت و خرسندی را در مشغله ی بیش تر می یابند.

هیچ گاه سعی نمی کنند به سراغ احساس، که در حقیقت رضایت را به ارمغان می آورد، بروند و سعی می کنند با گذر از میان فعالیت ها و شغل های مختلف این رضایت را به دست آورند. این افراد باید بدانند که رابطه بهترین راه برای درمان احساسی است.

در دوران جوانی این افراد به خود جرأت نمی دهند که قدم در روندی احساسی بگذارند و احساساتی چون خشم، غم، بخشش و پذیرش را امتحان کنند که در نتیجه باعث حل مشکلشان می شود و خیلی زود نتیجه گیری می کنند که نمی توان با احساسات به جلو حرکت کرد، بنابراین می آموزند که بدون احساس، پیش بروند. هرچه بیش تر عمر می کنند، بیش تر احساساتی را که باید در نظر بگیرند نادیده می گیرند و برای انجام این کار ( نادیده گرفتن احساسات ) نیاز دارند که مصمم تر رو به جلو حرکت کنند.

در دوران جوانی درباره ی حس رهاشدگی را بازسازی می کنند، همان حسی که در دوران کودکی داشتن و این کار را با نادیده گرفتن و رها کردن احساسات خود و یا احساسات شما، انجام می دهند.

لازم نیست که والدین این افراد خود از دسته ی دیوانگان کار باشند بلکه زندگی کردن در خانواده های پرجمعیت نیز باعث ایجاد این حس (رهاشدگی) می شود. زیرا پدر و مادر نمی توانند به تک تک کودکان توجه کافی داشته باشند و همچنین یک کودک معلول توجه بیش تری نیاز دارد، زیرا بچه های دیگر می توانند به فکر خودشان باشند.

مورد دیگری که باعث ایجاد چنین حسی می شود داشتن پدری که اکثر اوقات دور از خانواده است و یا مادری که خانه را ترک کرده.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



6 _ کمال گرا

این افراد همانند مارتا استوارت ( Martha _ Stewart ) عاشق نظم و ترتیب دادنند. به طور شگفت انگیزی همیشه به دنبال بهترین ها هستند. در حقیقت می توان گفت این افراد همیشه به دنبال درآمدی بیش ترند تا بتوانند بهترین هر چیز را در اختیار داشته باشند، بهترین خانه، بهترین شغل، بهترین همسر و ... .

این افراد در کامل ترین شکل خود سخت در تلاشند که از لحاظ فکری، احساسی، مالی و معرفتی در سطح بالایی باشند.

این افراد با محول کردن کارها به دیگران میانه ی خوبی ندارند.
هیچ وقت استراحت نمی کنند و مهم نیست که کار و موقعیتشان چیست.
آن ها می خواهند که همیشه در هر کاری پیشرفتی حاصل شود حتی اگر مقدار آن خیلی کم باشد.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی برجسته ی افراد این دسته ی شخصیتی:


_ معتقدند همه چیز باید کامل باشد.

_ کاری را که انجام می دهند بی عیب و نقص است.

_ به احتمال در روابطشان دچار مشکل می شوند.

_ تا وقتی با کسی رابطه دارند خیلی روی آن رابطه کار می کنند.

_ به ناراحتی و افسردگی گرایش دارند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی افراد کمال گرا



1 _ معیارهای این افراد بسیار سطح بالاست و سعی می کنند همیشه خود را در همان سطح حفظ کنند.

فرقی نمی کند که چه کار می کنند. مهم این است که باید آن را کامل و بدون کوچک ترین نقصی انجام دهند و اگر کمی کار ایراد داشته باشد احساس می کنند شکست خورده اند.

بنابراین همیشه فقط کارهایی را انجام می دهند که در آن مهارت دارند و اگر بدانند کاری را که می خواهند انجام بدهند کمی پایین تر از سطح عالی آن را انجام دهند، هرگز به سراغش نمی روند و در نتیجه در انجام یک سری از کارها بسیار حرفه ای عمل می کنند ولی دایره ی فعالیت هایشان بسیار محدود است و کارهای زیادی انجام نمی دهند.


2 _ هیچ کس تا به حال نتوانسته به حد مطلوب این افراد پی ببرد.

فرقی نمی کند که سرانجام چه کسی را برمی گزینند، برای آن ها هیچ کس آن طور که باید، نیست. کمال گرایان همیشه قادرند به اندازه ی کافی از دیگران فرقی نمی کند که طرف چه کسی باشد مهم این است آن طور که باید، نیست.


3 _ این افراد جذب انسان هایی می شوند که حس کمال گرایی بالقوه در آن ها وجود داشته باشد.

وقتی یک کمال گرا جفتی را برای خود بر می گزیند، به آن جفت به چشم طرح می نگرد. به همین دلیل به سراغ کسی می رود که توانایی کمال گرا شدن را داشته باشد.


4 _ کمال گرایان همیشه پس از برقراری ارتباط پشیمان و مأیوس می شوند و دوستدارانشان به آن ها «پشت پا» می زنند.


5 _ این افراد گرایش به افسردگی و ناراحتی دارند.

در نظر این افراد رسیدن به کمال امری بدیهی است و حقیقت آن ها را ناراحت و مأیوس می کند. آن ها مشکلات و نا سازگاری های معمول زندگی را نیز نوعی توهین و بی احترامی به خود می دانند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟


کمال گرایی راهی است که هیچگاه به پیروزی ختم نمی شود. کمال گرایی یعنی بی وقفه به دنبال هدفی مبهم دویدن.

اگر این افراد به زمین باز نگردند و به دنبال زندگی واقعی نباشند، تقاضاهای بی پایان و راه حل های ناقص و موقتی شان هم خودشان و هم دیگران را خسته و آزرده می سازد و سرانجام از پا می اندازد.

از آن جایی که حد مطلوب این افراد با دیگران فرق می کند نمی توانید آن ها را شاد کنید و این امر باعث می شود که همسران و دوستانشان خسته و ناامید شوند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



اصل ماجرا چیست؟


فرقی نمی کند که این افراد در چه خانواده ای زندگی می کنند. آن ها همیشه در تلاش اند تا فضای خالی خانوادگی را پر کنند و کنترل زندگی را به دست بگیرند.
آن ها نسبت به این وظیفه ی سنگین احساس مسئولیت می کنند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



تفاوت کمال گرایان با دیگران:


فرق کمال گرایان با دیگران این است که هیچ وقت رضایت خاطر ندارند و همیشه ناراضی اند ولی دیگران اکثر اوقات رضایت خاطر دارند.

اکثر ما با وجود ناسازگاری ها، نکته های مأیوس کننده، محدودیت ها و نواقصی که در یک رابطه وجود دارد آن را می پذیریم و خود را راضی می کنیم چون می دانیم هیچ رابطه ای کامل نیست و یا با وجود تمام نارضایتی هایی که زندگی به وجود می آورد آن را می پذیریم، زیرا می دانیم هیچ زندگی کامل نیست و زندگی یعنی همین.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



7 _ خیال پرداز


این افراد بسیار رویایی و عاشقانه فکر می کنند. به عشق های آسمانی و به حقیقت پیوستن رویاهای ناممکن و آینده ای زیبا اعتقادی راسخ دارند. قلبشان پر از امید است و همیشه به بهترین نتیجه فکر می کنند. همیشه به فکر ماجراجویی اند.

این افراد نیز مانند احساس گرایان اهل اغراق و مبالغه اند. این افراد همیشه به مسائل خوشایندتر و بهتر از آن چیزی که هست می نگرند.
این نگرش باعث می شود تا فروشندگان و مبلغان خوبی برای خود و دیگران باشند و برای رسیدن به خواسته ی قلبی خود تلاش کافی نمی کنند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی های برجسته ی افراد این دسته:


_ اغلب در آینده زندگی می کنند.

_ خشمگین نمی شوند.

_ همیشه دیگران، آنان را به واقعیت باز می گردانند و گوشزد می کنند دیدشان به مسائل اشتباه است.

_ رؤیایی و عاشقانه فکر می کنند.

_ فیلمنامه های متعددی درباره ی این که «چه خواهد شد»، می نویسند.

_ حقایقی را که دیگران درباره ی روابط آنان ابراز می دارند باور نمی کنند.

_ بعد از پایان هر رابطه ای، از لحاظ احساسی ضربه ی بزرگی به آنان وارد می شود.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چرا خیال پردازان را دوست داریم؟


ما به آن ها عشق می ورزیم زیرا همیشه رؤیاهای ناممکن در سر می پرورانند. ما را از دنیای مادی خارج می کنند و قول می دهند که زندگی، خارق العاده و شگفت انگیز خواهد شد.

به ما می گویند که می توان تمامی قوانین را تغییر داد و از پس نواقص برآمد.
نمی فهمند که واقعیت خیلی بیش از آن چیزی است که در ذهن خود تصور کرده اند. همیشه وقتی واقعیت ها را متفاوت با تصورات و خیال پردازی های خود می یابند، مات و مبهوت می شوند.

معمولاً با خیال پردازی های دیگر جای شکست و ناکامی قبلی را پر می کنند و حالشان بهتر می شود.

مطمئن باشید اگر یک خیال پرداز عاشق شما باشد، هیچ وقت کمبود عشق را حس نخواهید کرد. باعث می شوند زندگی زیبا و پرهیجان شود و کاری می کنند که روزمرگی ملال آور را فراموش کنید.

همچنین خیال پردازی باعث شده که آنان به روابط عاشقانه و صمیمی اهمّیت دهند. مثلاً برای روز تولدتان تعداد زیادی گل رز می فرستند، سعی می کنند بهترین گوشواره های جواهر را در سالگرد ازدواج هدیه دهند و روزی سه بار تلفن می کنند که بگویند چقدر دوستتان دارند.

مطمئن باشید اگر یک خیال پرداز عاشق شما باشد، هیچ وقت کمبود عشق را حس نخواهید کرد. مهم نیست که دنیا تا چه اندازه متزلزل است، این افراد پا را فراتر از محدودیت ها می گذارند و شما را با نیرویی جادویی افسون می کنند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزره خاطر می سازند؟


از دست آن ها خسته می شویم زیرا واقعیت های مربوط به ما و مسائل اطراف را باور نمی کنند. همیشه باید آن ها را به دنیای حقیقی بازگرداند و گوشزد کرد که حقیقت آن چیزی نیست که در ذهن خود می پرورانند.
به نظر می رسد تمایلی به زندگی در چارچوب واقعیت موجود ندارند. دائم در حال رؤیا پردازی اند و فاصله ی زیادی بین واقعیت و رؤیاهای آن ها وجود دارد.

به گونه ای درباره ی احتمالات صحبت می کنند انگار که همه ی آن ها به حقیقت پیوسته اند و وقتی راضی نمی شوید که آخرین سرمایه ی پانصد دلاری خود را روی فکر نامعقول آن ها سرمایه گذاری کنید ناراحت می شوند.

این افراد اغلب بی خیال و بی توجه اند.

خیال پردازان معمولاً در خانواده ای رشد می کنند که یکی از افراد آن، در دنیای خیالی زندگی می کند و یا از خانواده های خود فریب می خورند و دروغ می شنوند. این دروغ گاهی اوقات شناخته شده و گاهی اوقات ناشناخته است و افراد خانواده نیز از آن بی خبرند؛
اما در هر صورت چون کسی درباره ی آن صحبتی به میان نمی آورد، این فریب با خیال پردازی بر آن فرد تأثیر می گذارد.

«درد احساسی و روحی این افراد فریب خوردن است و برای کنار آمدن با آن و کنترل کردنش، خیال پردازی را برمی گزینند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



از افراد این دسته چه درسی می توان گرفت؟

به ما خاطر نشان می سازند که می توان افکار بزرگی در سر پروراند. به ما می آموزند که باید پا را فراتر از چارچوب های معمول گذاشت زیرا اگر بخواهیم همیشه مسائل را آن طور که هست بپذیریم و خطر نکنیم، موقعیت های باور نکردنی و بزرگی را از دست خواهیم داد.

با عقاید آن ها می توان قوانین معمول را در هم شکست و در مقابل جاذبه ایستادگی کرد.
با الهام گرفتن از آن ها می توان به تمام جنبه های زندگی دسترسی داشت و دوست داشتنی زندگی کرد.

به ما می آموزند که فقط به نواقص نیندیشیم و گاهی اوقات به رؤیاهای ناممکن فکر کنیم.
گرچه این افراد اکثر مواقع به هدف نمی رسند ولی گاهی اوقات قادرند طعم تجربه هایی را به ما بچشانند که رویای آن را در سر می پرورانیم.

خیال پردازان به ما می آموزند که همیشه باید خوش بین بود و بی هیچ ترس پا را فراتر از محدودیت ها گذاشت زیرا این کار باعث اوج گرفتن روح و فراتر رفتن از جسم است.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


8 _ کنترل گر


کنترل گران، مسئولیت پذیران دسته های شخصیتی اند.
افرادی با کفایت، کاردان و اطمینان بخش که پس از وارد شدن به هر کاری، خیلی زود سرپرستی امور را در دست می گیرند. این افراد در سازماندهی امور بسیار ماهرند.

کنترل گران نیز همانند کمال گرایان، ایده های خوبی برای انجام کارها در سر می پرورانند اما فرقشان در این است که همانند کمال گرایان هدفشان رسیدن به کمال و انجام بی نقص امور نیست بلکه می خواهند نقش اول را به عهده داشته باشند و مهم ترین فرد باشند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی های برجسته ی افراد این دسته:


_ دوست دارند که برهمه چیز نظارت کنند.

_ در حفظ و برقراری ارتباط با هر کسی و هر چیزی مهارت دارند.

_ حس مسئولیت پذیریشان دیگران را به خود جلب می کند.

_ معتقدند برای انجام هر کاری، روش صحیحی وجود دارد و آن روش را می شناسند.

_ از آن جایی که در مهار کردن شرایط مختلف و زمان مهارت دارند، می توانند مسئولیت امور را به دست بگیرند.

_ به هیچ وجه دوست ندارند مسئولیت ها را به دیگران واگذار کنند.

_ آنان قدرتمند و شیفته ی قدرت اند.

_ می خواهند کنترل گری را بر روابط خود مسلط کنند.

_ هیجان مبارزه برای تسلط بر امور را دوست دارند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی کنترل گران:



1 _ افراد این دسته دوست دارند بر همه چیز نظارت کنند.


اطلاع داشتن از هر امری یکی از بزرگ ترین لذت های زندگی این افراد است. اینکه بدانند اوضاع و احوال چگونه سپری می شود و هر کسی چه می کند و هر چیزی چگونه است.


کنترل گران همیشه برای انجام امور راهی و پاسخی دارند. چه روش کنترل گریشان آشکار باشد یا نه، همه چیز باید آن طوری که آن ها می خواهند انجام شود.


سرپرستی تمام امور را به عهده می گیرند و به شما می گویند که چگونه کارها را انجام دهید، هر کاری که می خواهد باشد فرقی نمی کند و خودشان همیشه راهی مشخص و متمایز ارائه می کنند.


2 _ آن ها فقط به کنترل گری خود می اندیشند و سعی می کنند همه چیز را کنترل کنند.


3 _ به مسائلی که در یک رابطه پیش می آید به چشم نبردی برای دست یابی به قدرت می نگرند.


به جای این که فکر کنند یک رابطه یعنی دادن و گرفتن، تبادل احساسات و سلیقه ها و سازش با یکدیگر، همیشه به این فکر می کنند که «چه کسی برنده می شود.»


4 _ اغلب سعی می کنند با تهدید کردن، قدرت خود را حفظ کنند.

این تهدید گاهی اوقات پایان می یابد. مانند مردی که همسر و بچه های خود را به دلیل این که خواسته هایش را برآورده نمی سازند، کتک می زند. ولی اکثر اوقات این تهدیدها زیرکانه و هوشمندانه صورت می گیرند و شما حتی نمی فهمید که تهدید شده اید.

این افراد سعی می کنند به زور شما را وادار به عملی کردن خواسته هایشان کنند. سدّ راهتان می شوند و هیچ دلیل، خواهش، مخالفت، اشک ریختن و تهدید ترحم انگیزی نمی تواند روی آن ها اثر بگذارد.

شما پس از برقرای ارتباط با کنترل گران خواهید فهمید که نمی توانید بر آن ها غلبه کنید و پیروز شوید.

کنترل گران معمولاً در خانواده هایی رشد می کنند که والدین تسلط زیادی بر آن ها اعمال می کنند و یا خانواده هایی که در آن ها همیشه کشمکش برای رسیدن به قدرت وجود دارد.

زخم احساسی این افراد مربوط به حیطه ی قدرتشان است و در روانشناسی آن ها را « پرخاشگر » می نامند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟


اطرافیان و همسران این افراد بیشتر به این دلیل آن ها را دوست ندارند که فقط می خواهند نظر خود را اعمال کنند. گاهی اوقات و در بعضی از موارد؛ دیگران دوست دارند که نظری بدهند و کنترل بعضی از کارها را به دست بگیرند اما کنترل گران نمی توانند تحمل کنند.

دلیل دیگری که آن ها را دوست نداریم این است که گاهی اوقات ما را می ترسانند و باعث برانگیخته شدن وحشتمان می شوند.
آن ها در هر صورت پیامشان را به گوش ما می رسانند چه با خشونت و چه با تهدید کردن و گول زدن و ما باید با قلبی شکسته فرار کنیم و یا گوش به حرفشان بسپاریم.

دلیل دیگری که از دست آن ها آزرده خاطر می شویم این است که از ما می خواهند در دنیایی زندگی کنیم که همیشه باید در آن برای رسیدن به قدرت تلاش کرده، دنیایی ترسناک. و این امر باعث می شود حس کنیم نمی تواند با دنیا ارتباطی دوستانه برقرار کرد.

هیچ وقت نمی توانیم آرامش داشته باشیم و به صلح و سازش بیندیشیم.
تصویری ترسناک و ناخوشایند از دنیا به ما ارائه می دهند و در بدترین حالت، با آزار و اذیت های جسمی و روحی که به ما می رسانند باعث می شوند فکر کنیم آیا خداوند وجود دارد؟ پس اگر وجود دارد چرا دنیا این قدر ترسناک و ناخوشایند است؟
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چند نکته:


در دنیای آن ها هیچ چیز نباید خارج از حیطه ی کنترل گریشان باشد.


کنترل بد نیست زیرا باعث می شود همه چیز خوب پیش برود و آشفتگی به سراغ زندگی نیاید. اگر از جنبه ی مثبت به کنترل گران بنگریم، به ما نشان می دهند که تسلط داشتن بر زندگی شخصی، زیباست.


با نگاه به شخصیت کنترل گران متوجه می شویم انسان هایی هستند که روی پای خود ایستاده اند و بدون کمک گرفتن به زندگی ادامه داده اند. هیچ گاه نباید این ارزش را نادیده گرفت و دست کم شمرد.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



9 _ دوستدار شادی دیگران


دوستداران شادی دیگران افرادی هستند انعطاف پذیر، بخشنده، همدل و همراه، گرم و به فکر دیگران.
این افراد بسیار دلسوزند به همین دلیل همیشه همدل و همراه شما هستند و برای گرفتن کمک و آموختن مطلب به سراغشان می رویم زیرا در این کار خبره اند.

آن ها اغلب معلم، روانکار و آرایشگرند و یا هر شغلی که بتوانند با آن به دیگران کمک کنند و یاری برسانند.
فرقی نمی کند که شما چه می خواهید و این خواسته تا چه حد دردسرساز و بی موقع است، آن ها همیشه مایلند مشکلتان را حل کنند.

افراد این دسته سعی می کنند از خواسته ی خود بگذرند و به همین دلیل با خود کلنجار می روند. مثلاً نمی توانند به شما بگویند که برای آخر هفته برنامه ی دیگری چیده ام و نمی توانید به خانه ی من بیایید.

اگر مخالف موضوعی باشند، منتظر جواب دیگران می نشینند و با شنیدن پاسخ، سریع از عقیده ی خود دست می کشند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی های برجسته ی افراد این دسته:


_ در مقابل دیگران به خود ارج نمی دهند و آن طور که باید برای خود احترام قائل نیستند.

_ آن طور که باید دیگران به آنان توجه نمی کنند و از آنان قدردانی نمی شود.

_ در درون خود همیشه احساس می کنند به اندازه ای که باید ارزشمند و خوب نیستند.

_ در تصمیم گیری دچار مشکل می شوند.

_ آنان انسان هایی مفید، با ملاحظه، انعطاف پذیر و یاری رسان اند.

_ احساسی که نسبت به خود دارند با دیدی که دیگران نسبت به آنان دارند متفاوت است.

_ برای به دست آوردن عشق، همیشه در تلاش برای بهتر شدن اند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی افراد این دسته:


1 _ این افراد خود را باور ندارند و در درون احساس می کنند آن طور که باید، مناسب و لایق نیستند.

این افراد بسیار مهربان، گرم و سخاوتمندند. به طوری که دیگران به سختی می پذیرند که این همدلی و مهربانی شامل حال آن ها نمی شود. در اعماق درون، خود را لایق دوست داشتن نمی دانند و احساس می کنند انسان های بی ارزشی هستند.

آن ها خود را مناسب شخصی که می تواند آرام و خوشحالش کند، نمی دانند. حتی مواقعی که با کسی در ارتباط اند دائم رفتارهای خود را زیر نظر دارند و به قضاوت در مورد خود می پردازند و سعی می کنند خود را بهتر کنند.

آن ها با خود کلنجار می روند و افکار ناامید کننده ای را در ذهن می پرورانند: «من آن طور که باید خوب، زیبا، خوش تیپ، پولدار و باهوش نیستم. »


2 _ مفهوم نادرستی از خود در ذهن می پرورانند.

این افراد شناخت دقیقی از خود ندارند و ارزش حقیقی خودشان را نمی دانند.
نمی دانند که همانند دیگر انسان های روی زمین آن ها نیز لیاقت دارند که به خواسته های خود برسند.

در اکثر مواقع از وضعیت جسمانی خود راضی نیستند و این امر باعث بروز اختلالاتی در وجودشان است و به همین دلیل به سراغ کارهایی می روند که این اختلال و نا آرامی را از آنان دور کند.

دوستداران شادی دیگران، خود را بی صلاحیت می دانند و برخلاف جلب توجه کنندگان که خود را محور اصلی جهان هستی می دانند، آن ها خود را لایق زنده بودن هم نمی دانند.


3 _ برای این که خود را لایق دوست داشتن بدانند، به راستی در تلاش اند که بهتر شوند.

چون بیماری واقعی این افراد حس بی ارزش بودن است، وقتی بخواهند با کسی ارتباط برقرار کنند و یا در درون رابطه ای هستند، دائم در تلاش اند که خود را لایق بدانند.
سعی می کنند همیشه خانه را تمیز نگه دارند تا شایسته ی شوهرشان باشند.

آن ها هیچ وقت نمی توانند فکر کنند که همانند دیگران اند. اگر دنیا در نظر ما دوست داشتنی و عالی است به این دلیل است که خود را لایق آن می دانیم اما دوستداران شادی دیگران، همیشه در ذهن خود می پندارند که باید بهتر از آن چه هستند باشند تا لیاقت دنیا و متعلقات آن را داشته باشند.

این افراد چون احساس بی لیاقتی می کنند همیشه سعی می کنند دیگران را خوشحال نمایند.


4 _ همیشه خواسته های خود را نادیده می گیرند تا بتوانند دیگران را خوشحال کنند و این کار نتیجه ای جز بیماری ندارد.


این افراد چون احساس بی لیاقتی می کنند همیشه سعی می کنند دیگران را خوشحال نمایند. همیشه در درون خود می گویند اگر کاری کنم که دیگران خوشحال شوند و احساس کنند که انسان های باارزشی هستند، آن ها نیز این هدیه ی گرانبها ( باعث می شوند که او نیز احساس کند انسان باارزشی است ) را از من دریغ نمی کنند.

خواسته ها و تمایلات دیگران را به خواسته های خود ترجیح می دهند و گاهی اوقات اصلاً نمی دانند که چه می خواهند. آن ها همیشه به فکر دیگران اند زیرا متأسفانه، آنقدر خود را ارزشمند نمی دانند که به خودشان فکر کنند.

با خنده به تمام درخواست هایی که از آن ها می شود جواب مثبت می دهند. نمی توانند «نه» بگویند و به همین دلیل بهای سنگینی می پردازند و در نتیجه خسته و مقروض و بیمار می شوند.


5 _ نمی توانند تعریف و تمجیدی را که از آن ها می شود بپذیرند.

اگر به او بگویید که از لباس قرمزش خوشتان می آید می گویند «کهنه شده، به درد نمی خورد.»

توانایی دریافت اطلاعات مثبت را ندارند زیرا به راستی آسیب دیده اند و قدرت دریافت موارد مفید و سازنده را از دست داده اند.
انسان هر چقدر که خود را باور داشته باشد به همان اندازه قادر به دریافت اطلاعات خارجی است و چون درصد خودباوری در افراد این دسته ی شخصیتی پایین است تعریف و تشویق های دیگران را رد می کنند و قادر به هضم آن نیستند.

یک فنجان معمولی قادر است هشت انس آب را در خود جای دهد نه ده انس. این افراد نیز قادر به هشم احساسات خوب و مثبت زیادی نیستند زیرا فنجان وجودشان از مسائل زشت و بد و بی ارزش پر شده است.


6 _ در تصمیم گیری مشکل دارند.

چون نیازهای دیگران باعث برانگیخته شدن احساسات این افراد می شود، در موارد معمولی و پیش پا افتاده نیز به سختی می توانند تصمیم بگیرند و اگر هم تصمیم بگیرند زیاد به آن پایبند نیستند.
اگر بخواهند تصمیم مهمی بگیرند، نظر همه را می خواهند. به نصیحت دیگران گوش می دهند و هر حرفی را که می شنوند می پذیرند، در نتیجه تصمیم های شان قاطع نیست زیرا اغلب خودشان تصمیم نگرفته اند.

گاهی اوقات، درخواست های دیگران باعث می شود که از تصمیم خود صرف نظر کنند.

بر خلاف منکران احساسات که بر پایه ی منطق تصمیم می گیرند، دوستداران شادی دیگران بر پایه ی احساسات و خواست دیگران تصمیم می گیرند و اگر موردی وجود دارد که می بایست آن را انجام دهند، خواست دیگران را به تصمیم های مهم خود ترجیح می دهند.
به همین دلیل قادر به انجام هیچ کاری نیستند.
 
بالا