• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

چکیده ای از کتاب 9 دسته از عشاق | دافن رز کینگما

baroon

متخصص بخش ادبیات



تفاوت احساس گرایان با دیگران :

در زندگی هر انسانی لحظه هایی وجود دارد که احساساتی می شود و احساس خود را کامل بروز می دهد. برای احساس گرایان این لحظه ها همیشگی است. بنابراین همیشه بیش از اندازه احساسات به خرج می دهند و نمی دانند چگونه باید در هر موقعیتی متناسب با آن احساساتی شوند و احساسات خود را حفظ کنند تا در جایی که به راستی لازم است آن را نشان دهند.

همه ی ما شکست، غم، هیجان و لذت را تجربه کرده ایم و احساساتی شده ایم و همیشه احتیاط کرده ایم و می کنیم که به اندازه ی مناسب احساساتی شویم ولی احساس گرایان خیلی کم احتیاط می کنند و گاهی اوقات هم اصلاً احتیاط نمی کنند.

افراد این دسته، حتی نوجوانان یاد گرفته اند که همیشه فرار کنند و یا برای مقابله فریاد بزنند یا چیزی پرتاب کنند. هر کاری که بتوانند بقایشان را تضمین کند. این نوع واکنش که آن ها از خود نشان می دهند ریشه در دوران کودکی دارد. شاید این موضوع بسیار غم انگیز باشد ولی مبارزه برای بقا، تنها حقیقت سازگار با زندگی آن هاست.

آن ها برای مدت طولانی با ترس زندگی کرده اند و به راستی نمی دانند بدون آن چه باید بکنند. هر اتفاقی که بیفتد حتی اگر بسیار کوچک باشد با ترس به آن می نگرند و برای بقا می جنگند. در نتیجه از داروی شفا بخشی به نام آرامش محروم بوده اند.

احساس گرایان این نوع ابراز احساسات افراطی را بسیار عادی می دانند. اگر به یکی از آن ها بگویید که برای مثال چرا فریاد می زنی یا صدایت را بالا می بری در جواب خواهد گفت «فقط می خواهم احساسم را بیان کنم.»



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نکته ای که احساس گرایان باید بیاموزند و در روابط خود به کار ببرند :


افراد این دسته باید بیاموزند که راه های دیگری هم برای دوست داشتن و ابراز احساسات وجود دارد.
این که بدون سروصدا نیز می توان به اوج احساسات رسید و گاهی اوقات بیان احساسات با آرامش، خیلی بیش تر به دل می نشیند تا این که بخواهند با سروصدای فراوان آن را نشان دهند.
احساس گرایان باید بدانند یک رابطه، ترکیبی از لحظه های پرهیجان و آرامش است.

گاهی اوقات واکنش های افراطی احساسی باعث به وجود آمدن ناراحتی های جدی می شود. آن ها در حالی که موارد بسیاری را درباره ی زندگی احساسی و اهمّیت و عمق احساسات به ما می آموزند، خودشان نیز باید نکته های فراوانی را درباره ی احساسات یاد بگیرند.
این که چگونه در بیان احساسات خود میانه رو باشند و احساساتشان را به نحوی شایسته ابراز دارند. برای مثال باید بدانند هر خطا و اشتباهی مجازات اعدام ندارد.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



احساس گرایان چگونه به تعادل برسند؟

1 _ مورد عصبی ( آن چه باعث ترس و دلهره ی دائمی بوده است ) دوران کودکی خود را مشخص کنید و در جایگاه یک کودک تمام احساسات و درک خود را از آن دوران به روی کاغذ بیاورید.



2 _ زمزمه کردن یا فکر کردن

تأمل کردن بر روی تفکرات و یا زمزمه کردن آن ها در جهت آگاهی بیش تر برای افرادی بیش از حد احساساتی اند بسیار خوب است.
این کار نه تنها باعث خارج شدن انرژی از بدن می شود بلکه باعث می شود تا زیبایی سکوت و آرامش را نیز احساس کنند.
اگر نسبت به تفکراتی که به ذهن می رسد واکنش احساسی نشان ندهید خواهید فهمید که به بعضی از افکار می توان واکنش های گوناگونی نشان داد و با تأمل کردن قادر خواهید بود که فقط نظاره گر این افکار باشید نه این که واکنش نشان دهید.


3 _ از خود بپرسید که به راستی چه موضوعی شما را نگران می کند؟ یا نگران چه هستید؟


عامل اصلی واکنش های احساساتی افراد این دسته ترس است. پس وقتی فکر می کنید که چیزی شما را اذیت می کند برای مثال می گویید: «به تازگی همسرم به من کم توجهی می کند. » از خود بپرسید، نگران چه هستم؟
وقتی دلیل حقیقی ترس خود را یافتید برای مثال: «از این می ترسم که همسرم دیگر مرا دوسست نداشته باشد. » با خود همسرتان در این باره صحبت و موضوع را مطرح نمایید.
آیا ترس تان به جا است؟ یا آن طور که شما فکر می کنید نیست. هر چه بیش تر بتوانید دلیل ترس خود را پیدا کنید بیش تر قادر خواهید بود جلوی واکنش های ناهنجار احساسی را بگیرید.


4 _ برای حل مشکلات احساسی خود از دیگران کمک بگیرید.

فکر کردن بر روی مسائل و شناخت دلیل ترس، هر دو مفیدند ولی راه دیگری نیز وجود دارد، به جای این که سریع قضاوت کنید و بدترین امکان موجود را برگزینید، به راحتی از اشخاص مقابلتان بپرسید که موضوع چیست و آیا به راستی آن گونه است که شما فکر می کنید؟
تحقیق کردن یکی از راه های مناسب برای حل مشکلات احساسی است. هرچه بیش تر بتوانید در فهمیدن اصل ماجرا آرامش خود را حفظ کنید بهتر و بیش تر می فهمید ماجرا از چه قرار بوده است.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



3 _ منکر احساسات :

افراد این دسته بسیار آرام، خوش بین و با انضباط اند.
از آن جایی که اعتقاد دارند همیشه همه چیز خوب پیش می رود اطمینان خاطر زیادی به اطرافیان می دهند.
این افراد بسیار منظم اند و اغلب در انجام کارها از دیگران کندترند، زیرا هیچ گاه احساساتشان نمی تواند آن ها را تحریک کند.
بر خلاف احساس گرایان که احساسات همه ی زندگیشان است و می توانند شما را با خود به اوج ببرند، منکران احساسات همیشه فکر می کنند در دنیایی مطمئن و پایا زندگی می کنند و برای هر چیزی قالب و چارچوبی منطقی در نظر می گیرند. به همین دلیل بر این باورند که نگرانی معنایی ندارد و اگر هم مشکلی پیش می آید فقط باید حلش کرد.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی های برجسته ی افراد این دسته :

_ آن ها انسان هایی آرام و خونسردند بخصوص به وقت مشکلات.

_ انضباط و خونسردی آنان توجه دیگران را به خود جلب می کند.

_ هرگز گریه نمی کنند.

_ اگر کسی به آنان بگوید که باید کمی احساساتی باشند با او مشاجره می کنند.

_ بر اساس حقیقت و منطق تصمیم می گیرند.

_ دوست دارند همیشه بر همه چیز تسلط داشته باشند.

_ معتقدند که اتفاقات دوران کودکی هیچ رابطه ای با شخصیت کنونی شان ندارد.

_ دیگران بر این باورند که آنان انسان هایی سرد، بی توجه، نجوش، درون گرا و واقع بین اند.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی منکران احساسات :

1_ این افراد منکر احساسات اند.

آن ها از این موضوع بی خبرند که احساسات نیز نقشی همچون کار، زندگی تجاری، طلوع و غروب خورشید در زندگی ایفا می کنند.
همیشه با بی میلی قدم به دنیای احساسات می گذارند زیرا فکر می کنند این دنیا به آنا تعلق ندارد و تا جایی که بتوانند احساسات دیگران را نادیده می گیرند و از دنیای احساسات دوری می کنند.
احساسات، آن ها را ناراحت می کند .
این حقیقت را هم نمی پذیرند که اتفاقات و حوادث دوران کودکی تأثیر فراوانی بر زندگی کنونی آن ها می گذارد.


2 _ این افراد نه تنها احساسات خود؛ بلکه احساسات دیگران را هم انکار می کنند.

در مباحث روانشناختی، مقوله ی منکران احساسات را تعالی می نامند. تعالی یا والایش کلمه ای است که روانشناسان آن را به کار می برند تا توضیح دهند که انسان چگونه مسیر انرژی خام احساسات خود را تغییر می دهد تا رفتاری مطابق با خواسته ی اجتماع از خود نشان دهد رفتاری که معقول به نظر برسد.
این افراد هیچ گاه احساساتی نمی شوند حتی در مواقعی که اتفاقی هولناک رخ دهد.
آن ها همیشه خونسردند و دنیایی به نام دنیای احساسات برایشان وجود خارجی ندارد و برای دستیابی به این حقیقت باید تاوان سنگینی بپردازند.

منکران احساسات با تصعید مسیر احساسات خود را تغییر می دهند و سرکوبشان می کنند. در نتیجه منکر دنیای احساسات می شوند و وقتی احساس بر آن ها غلبه می کنند منکر حقیقت احساسات خود شوند.
برای مثال وقتی پدرشان می میرد می گوید: نمی دانم چرا گریه می کنید و ناراحت شده اید هر کسی می میرد و این قانون طبیعت است پس لزومی ندارد که ناراحت باشم.

آن ها نه تنها احساسات خود بلکه احساسات دیگران را هم نادیده می گیرند و سعی می کنند منکر حقایق احساسی آنان باشند. آن ها حتی نمی پذیرند که احساسات را انکار می کنند.

افراد این دسته انسان هایی هستند که همیشه سعی می کنند تا حد ممکن احساسات را بی ارزش نشان دهند. همواره می خواهند مطمئن شوند که حادثه ای آشفته و ناگوار نتواند آرامششان را به هم بزند.


3 _ بر اساس منطق تصمیم می گیرند.


منکر احساسات بسیار اهل تفکر است.
از آن جایی که او در دنیایی خالی از احساس زندگی می کند، تمام تصمیم های خود حتی موارد احساسی را بر پایه ی عقل و منطق می گیرد. او بسیار دقیق است و گاهی اوقات برای تصمیم گیری تحقیقات فراوانی انجام می دهد.
افراد این دسته انسان هایی هستند که همیشه سعی می کنند تا حد ممکن احساسات را بی ارزش نشان دهند.

همواره می خواهند مطمئن شوند که حادثه ای آشفته و ناگوار نتواند آرامششان را به هم بزند.


4 _ متوجه نیستند که رفتارهایشان، تأثیری احساسی بر طرف مقابلشان می گذارد.

دیگران از دست منکران احساسات عصبانی می شوند چون آن ها هیچ ارزشی برای احساسات قائل نیستند و این امر باعث می شود همسران این افراد عصبانی شوند، خانه را ترک کنند و یا طلاق بگیرند و پس از این که کار بالا می گیرد منکر احساسات می گوید «من در تمام این مدت احساس خوشحالی و خوشبختی می کردم نمی دانم چرا تو نمی توانستی این احساس را داشته باشی؟ »



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چرا منکران احساسات را دوست داریم؟

آن ها بسیار با انضباط و استوارند، به طوری که مایه ی ثبات و آرامش دیگر دسته های شخصیتی اند. همه ی کارهایشان منظم و دقیق و سر وقت انجام می شود و همیشه طبق برنامه پیش می روند.

در مواقعی که نیاز به احساسات نیست می توانیم به راحتی به آن ها تکیه کنیم.
منکران احساسات همان افرادی هستند که بی درنگ برای نجات بچه ای خود را به دل آتش می زنند. آن ها بسیار مسئولیت پذیر و همانند ساعت دقیق اند.

چون انسان های احساساتی ای نیستند خیلی کم شکایت می کنند و بر این باورند که هیچ چیزی ارزش شکایت کردن ندارد.

آن ها حافظان بشریت و در روابط بسیار مسئولیت پذیرند.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟

این افراد به گونه ای رفتار می کنند که دوستداران و همسرانشان نمی توانند با آن ها احساس نزدیکی کنند و این امر باعث بروز مشکل می شود.

منکران احساسات سعی می کنند انگشت روی چیزی نگذارند و نسبت به هیچ موضوعی حساس نشوند و همیشه از دنیای احساسات می گریزند.
از آن جایی که فقط احساسات است که می تواند روابط را گرم و صمیمی کند.
پس هیچگاه نمی توانید با آن ها رابطه ای صمیمی برقرار کنید. درنتیجه آنان را افرادی سرد، بی توجه، نجوش و درون گرا می نامید.

شاید دیگر دسته های شخصیتی نیز شما را آزرده خاطر سازد ولی منکران احساسات در این امر استعداد خارق العاده ای از خود نشان داده زیرا نه تنها احساسات خود بلکه احساس شما را نیز نادیده می گیرند و به دو دلیل این کار را می کنند:

1 _ تا دیگران نسبت به آن ها احساس نشان دهند.

2 _ اغلب افراد احساسی را برمی گزینند تا به تعادل برسند و ناخودآگاه و به تدریج مبارزه ای را برای سرکوب کردن احساسات دوستداران خود آغاز می کنند که گاهی اوقات نتیجه این سرکوب تدریجی انفجاری هولناک است.




 

baroon

متخصص بخش ادبیات



اصل ماجرا چیست؟

افراد این دسته در زیر منطق گرایی و واقع بینی، با زخمی احساسی به نام غم دست و پنجه نرم می کنند و برای رویارویی با آن، انکار کردن را برمی گزینند.
در زندگی تک تک این افراد نکته هایی بسیار دردناک و غم انگیز وجود دارد که می بایست آن را انکار می کنند. درد فرزند خواندگی، رنجش از داشتن والدینی سرد و بی توجه، غم جدایی والدین ( طلاق ).
آن ها برای کنار آمدن با دردشان، خیلی زود و در سنینی پایین، انکار کردن احساسات را می آموزند و در واقع دیگر نمی دانند چگونه می توانند دوباره این احساسات را بیابند.
با این که تمام احساسات در محیطی تاریک در اعماق روانشان وجود دارد ولی آن ها نمی توانند چراغ را روشن کنند تا از پله های وجود خود پایین بروند و آن احساسات را بیابند.

گاهی اوقات غم آن ها بسیار عمیق و سنگین است مانند لطمه ی مرگ والدین و گاهی اوقات این غم نهفته و بی صداست مانند سرمایی که از بی احساسی و کم توجهی والدین به وجود می آید و به تدریج باعث دل شکستگی شان می شود.

اغلب این افراد بسیار حساس و زود رنج اند اما این حساسیت از آن ها گرفته شده و به راستی نمی دانند چگونه باید دوباره آن را بیابند.
آنان با خود می گویند برای رسیدن به تعادل باید سراغ احساساتی بروند که از آن ها گریخته اند و نمی خواهند دوباره تجربه شان کنند. این افراد نمی توانند یک به یک احساسات خود را بررسی کنند البته این روش، روش خوبی برای رسیدن به تعادل احساسی است.

منکران احساسات آن قدر احساسات خود را سرکوب می کنند که حتی وقتی به دلیل سلامتیشان نیازمند ابراز احساساتند از فرا خواندن آن عاجزند.

پایه های اصلی احساسات همان چهار احساسی هستند که به سراغ تمام انسان ها می آیند. شادی، غم، ترس و خشم.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نکته ای را که منکران احساسات باید بیاموزند و در روابط خود به کار ببرند :


این افراد باید بدانند که بنیاد و اساس هر رابطه ای بر پایه ی تبادل احساسات بنا می شود.
احساسی که به دیگران داریم و ابراز همیشگی آن، این احساسات که بسیار خوشایند و لذت بخش اند.
احساساتی چون: توجه، همدردی، شادمانی، رنج و لذت.
مطمئن باشید که هیچ وقت با تجزیه و تحلیل کردن مسائل و گرفتن تصمیم هایی که فقط بر پایه ی منطق بنا شده، شادی به سراغ رابطه ای نمی آید.
شادی و شادمانی را با تبادل لذت ها و خوشی ها می توان به دست آورد این که از احساسات خود با یکدیگر صحبت کنیم و بگوییم در هر لحظه چه حسی داریم.

پس فراموش نکنید شادی وقتی به سراغ رابطه ای می آید که در آن تبادل احساسات صورت گیرد. تا وقتی بتوانیم از این تبادل لذت ببریم شادیم و زمانی که نتوانیم احساسات خود را بیان کنیم بی گمان شادی از روابطمان پَر می کشد و آن وقت است که دیگر احساس رضایت نمی کنیم.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



4 _ شکاک

افراد شکاک انسان هایی هستند که می توان گفت هیچ گاه رابطه ای واقعی با کسی بر قرار نمی کنند و اگر هم این کار را انجام دهند زمان آن بسیار کوتاه خواهد بود.
در روابطشان همیشه یک جای کار می لنگد این است که پس از مدت کوتاهی دوباره تنها می شوند.

افراد شکاک بسیار شوخ طبع و با مزه اند و اغلب به مسخره کردن دیگران می پردازند.

همیشه می توانند به جنبه ی یأس آور و منفی هر امری نگاه کنند البته به گونه ای در نظر دیگران و اطرافیانشان شگفت انگیز جلوه کند.

افرادی بدبین و اهل طعنه زدن اند.
این افراد همیشه نسبت روابطشان دیدی منفی دارند ولی در اعماق درون، خواهان عشق ورزیدن و شکستن و از بین بردن تمام شکست ها هستند و فکر می کنند این اتفاق هیچ وقت رخ نخواهد داد.

آنان افرادی باهوش و شوخ اند و اغلب خود را دست می اندازند. معمولاً خود را تحقیر می کنند و دیدی منفی به دنیای اطراف دارند.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات


نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی افراد شکاک


1 _ این افراد همیشه با دیدی منفی به مسئل می نگرند.
اگر دقت کنید همیشه درباره ی بُعد منفی مسائل صحبت می کنند و هیچ امیدی به بهتر شدن اوضاع ندارند.


2 _ در مورد برقراری ارتباط بی نهایت دودل و مرددند. به عبارتی دوسوگرا هستند.

باید گفت که این افراد خواهان برقراری ارتباطی صمیمی هستند ولی همیشه می گویند: «دیگر هیچ مرد خوبی وجود نداره» یا «چیزی به نام عشق وجود نداره» آن ها نیز برای برقراری ارتباط و یافتن شخص مورد نظرشان همان کارهایی را انجام می دهند که دیگران انجام می دهند.

چون انسان هایی که شکاک اند برای محافظت از این حس ( شکاک بودن ) همیشه به طریقی زندگی می کنند و راه هایی را برمی گزینند که ناممکن به نظر می رسد تا به آن ها اثبات شود که اشتباه فکر می کنند. در واقع آن ها همیشه خواهان ارتباط با دیگرانند ولی باور دارند که این امر امکان پذیر نیست.

این حس دوسوگرایی چه برای این افراد و چه افراد دسته های دیگر شخصیتی آزار دهنده است. این حس مخرب همیشه آنان را خسته و درمانده می کند ولی با این حال باز هم نمی پذیرند که سرانجام، شخصی به آن ها ثابت خواهد کرد که اشتباه فکر می کنند.


3 _ آن ها عشق را بیش تر انکار می کنند تا شکاک بودن خود را.
شاید به راستی عشق بتواند زندگی آن ها را عوض کند و لذت فراوانی از آن ببرند ولی هیچ تمایلی از خود نشان نمی دهند.
در نتیجه همیشه عشق را آسیب پذیر می دانند و در روابط خود جایی برای آن در نظر نمی گیرند.


4 _ همیشه خرابکاری می کنند و باعث می شوند در روابطشان اختلال ایجاد شود.
از آن جایی که در اعماق درون خود خواهان عشق ورزیدن اند، گاهی اوقات دچار اشتباه می شوند و می خواهند سریع جواب بگیرند.
در حقیقت این افراد، تلاش می کنند ولی تسلیم می شوند. حتی با داشتن رابطه ای خوب و صمیمی به دنبال راه فرار می گردند.
محل زندگی خود را عوض می کنند و یا آن قدر مشکل ایجاد می کنند که دوستدارانشان ناامید می شوند.


5 _ دارای ذخیره ی احساسی کوچکی هستند و ابراز احساسات دیگران را تحمل نمی کنند.

این افراد احساسات خود را به کار نمی گیرند، همانند خانه داری که پنجره ها را تمیز نکند. آسیبی روحی باعث شده تا آن ها به تدریج احساسات خود را نادیده بگیرند. برای مثال آن ها عصبانیت خود را در تعریف کردن یک جوک خلاصه می کنند.

معمولاً ارتباطشان با احساساتی چون ترس، غم، اندوه و به خصوص لذت از بین رفته است. به نظرشان احساسات بسیار خطرناک اند.
زیرا ارتباط با احساسات باعث می شود تا به یاد حوادثی بیفتند که برای نخستین بار آن ها را به افرادی شکاک تبدیل کرد و در عوضِ رویارویی با احساسات، سعی می کنند جوکی بامزه تعریف کنند و آن ها را نادیده بگیرند.

می توان گفت در این امر از منکران احساسات پا را فراتر گذاشته اند. آن ها نه تنها احساسات خود را سرکوب می کنند بلکه به هیچ وجه تحمل ندارند با احساسات دیگران رو به رو شوند.
بنابراین سعی می کنند تا با بد گمانی، کوچک شمردن موضوع و یا سرگرم کردن، شما را از احساستان دور کنند و اگر هیچ کدام از این موارد جواب نداد ترکتان می کنند.


6 _ دنیایی برای خود ساخته اند که هیچ کس را به درون آن راه نمی دهند .

اگر کسی بخواهد خود را به آن ها نزدیک کند سریع به دنیای خود پناه می برند.
این انسان ها همانند افرادی هستند که برای انجام کارهایشان کمک دیگران را نمی پذیرند.
دنیای کوچکی که آن ها برای خود ساخته اند می تواند اتاقی در یک آپارتمان یا نقطه ای در دل طبیعت باشد. جایی که فقط مال آن ها است و به هیچ وجه دوست ندارند شما را به آن جا ببرند.


7 _ تعداد کمی از افراد این دسته موفق می شوند بر ترس از عشق غلبه کنند و لذت عشق آنان را شگفت زده می کند.

افراد این دسته نسبت به عشق دیدی بسیار منفی دارند و گروهی از آن ها که موفق می شوند عشق را بشناسند بسیار شگفت زده و سپاس گزار می شوند.
زیرا توانسته اند نا ممکن زندگی خود را ممکن کنند.
تعداد کمی از این افراد موفق می شوند عشق واقعی را بیابند. منظور از عشق واقعی آن نوع رابطه ای است که آن ها آگاهانه و با اشتیاق کامل نسبت به آن تمایل نشان می دهند.





 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چگونه ما را آزرده خاطر می سازند؟

وقتی به عمق منفی گری در وجود این افراد پی می بریم، این حس ما را می آزارد و بسیار خسته کننده می شود.
گوش دادن به چند جوک نیش دار و دیدگاه های منفی خالی از لطف نیست ولی وقتی تعداد آن زیاد شود تأثیر بسیار منفی ای روی انسان می گذارد.
هیچ گاه نمی توانید در مورد عشق با آن ها صحبت کنید زیرا از هر دری وارد می شوند تا به شما بفهمانند که عشق وجود ندارد.

در ناپدید شدن مهارت خاصی دارند.
برای مثال یک بار با شما قرار می گذارند و دیگر آن ها را نخواهید دید، یا بعد از یک ماه دوستی، دیگر جواب تلفنتان را نمی دهند یا یک آخر هفته را با هم هستید ولی ناگهانی به مدت دو هفته هیچ کس خبر ندارد که کجا رفته اند، با شما ازدواج می کنند ولی در عوض صحبت کردن و هم نشینی، تمام وقت خود را با رادیوی موج کوناهشان سپری می کنند.

از دستشان عصبانی می شوید، به همین دلیل با دست پیش می کشند و با پا پس می زنند.
حادثه ای که باعث شده تا آن ها انسانی بدبین باشند، تمام احساسشان را از بین برده است.
برای کسی که به دنبال رابطه ای حقیقی با این افراد می گردد خیلی سخت است که یک دفعه خود را تنها ببیند.



 

baroon

متخصص بخش ادبیات



اصل ماجرا چیست؟

چه بدانند یا خیر به این افراد در عشق خیانتی سنگین شده است و رنج روحی این افراد همین است و در نتیجه خیلی سخت به کسی یا چیزی اعتماد می کنند.

موردی که با آن کلنجار می روند اعتماد کردن است. این خیانت، خیانتی بزرگ بوده و با وجود همه نوع درمان، این افراد نمی دانند که آیا عشق واقعاً همان درد است؟

این افراد همیشه ناخودآگاه با خود می گویند اگر این موضوع را به خاطر بسپارم که نباید به کسی اعتماد کرد و دنیای اطراف دنیای خوبی نیست، هیچگاه آسیب نمی بینم. به همین دلیل است که آن ها نمی توانند به کسی اعتماد کنند و عاشق شدن برای شان همانند معجزه است.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



از افراد این دسته چه درسی می توان گرفت؟


به ما می آموزند که باید گاهی اوقات به عمق مسائل بنگریم و همیشه سطحی نگر نباشیم. دیگر دسته های شخصیتی به خصوص دوستداران شادی دیگران و خیال پردازان باید این نکته را به دهن بسپارند که زندگی خالی از فاجعه، خیانت و اتفاقات ناخوشایند نیست.
همچنین به ما می آموزند که هر موضوعی ارزش مبارزه کردن ندارد. خاطر نشان می سازند که برای خودمان احترام قائل باشیم و حدمان را بشناسیم.

گاهی اوقات بعضی از افراد به راستی دوست ندارند که کسی دوستشان بدارد و کاری نمی کنند که آن ها را دوست بدارند. افراد شکاک به ما می آموزند که بعضی وقت ها باید مردم را آن طور که هستند قبول کنیم و هیچ چیز نمی تواند آن ها را تغییر دهد. در عوض متقاعد کردن باید یاد بگیریم که چگونه همدردی کنیم و به آن ها احترام بگذاریم.

مورد دیگری که افراد شکاک را در دنیای غم انگیز شک و تردید نگه می دارد این است که درد خود را با کسی در میان نمی گذارند و همیشه فقط خودشان با آن رابطه دارند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



5 _ دیوانه ی کار


این افراد بسیار فعال، سازمان دهنده و استاد در تنظیم برنامه و انجام آنند.
هیچ وقت نمی توان گفت که آن ها یک فکر در سر دارند، همیشه در حال انجام چند کار هستند. همیشه سرشان شلوغ است. رغبت چندانی به خوابیدن ندارند و دوست دارند اکثر وقت خود را صرف انجام برنامه هایی کنند که در ذهن می پرورانند.

آن ها برخلاف جلب توجه کنندگان برای شهرت، آوازه و تشویق کار نمی کنند بلکه انجام صحیح کارها به آن ها رضایت خاطر فراوانی می دهد. بازرگانان و تاجران از این دسته اند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



ویژگی های برجسته ی افراد این دسته:


_ همیشه سرشان شلوغ است.

_ انسان هایی بسیار موفق و متعهدند.

_ همیشه دیگران ره در انتظار می گذارند و کاری مهم تر را بهانه می کنند.

_ کار و فعالیت را گفت و گو ترجیح می دهند.

_ قادرند که چند کار را در یک زمان انجام دهند. این امر تحسین دیگران را برمی انگیزد.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



نگاهی دقیق تر به ویژگی های شخصیتی دیوانگان کار :


1 _ از آن جایی که تمام فعالیت هایشان مطابق برنامه تنظیم شده، در ارتباط با دیگران و خواسته هایشان دچار مشکل می شوند.

آن ها در حقیقت می خواهند که با دیگران در ارتباط باشند ولی تمام زندگیشان مطابق برنامه تنظیم شده و وقت این کار را ندارند. از نظر آن ها تمام کارهایشان مهم است. اگر نخواهند در مورد خاصی شما را همراهی کنند هزار نوع عذر و بهانه می آورند.

در واقع افرادی که منتظرند تا با شنیدن دروغی معمولی رابطه را به هم بزنند بهتر است به سراغ دیوانگان کار بروند. می توان گفت آن ها مجموعه ای از دروغ های مصلحت آمیزند!


2 _ همیشه شما را منتظر می گذارند.

«این هفته نه، هفته ی دیگر»، «امسال نه، سال دیگر»، «فردا نه حالا شاید پنج شنبه»، «حالا ببینم چی میشه، آخه نمی دونم برنامم چیه. »
شما می توانید هر نوع برنامه ای را که می خواهید تنظیم کنید و مطمئن باشید که به قول آن ها هیچ اطمینانی نیست. همیشه وعده ی فردا می دهند ولی فردا کی می آید معلوم نیست.

خیلی کم پیش می آید که این افراد، با شما به سفری تفریحی بیایند و اگر هم این طور شد بیش تر در عالم خودشانند و سعی می کنند کارهایی انجام دهند که زیاد با شما صمیمی نشوند. فقط تا جایی شما را همراهی می کنند که موردی پیش نیاید تا آن ها را به اعماق احساسات فرو ببرد.

هیچ وقت نمی توانید آن ها را راضی کنید که مطابق با سلیقه ی شما همراهی تان کنند. اگر قرار باشد که کل روز را با هم باشید فقط یک ساعت او را خواهید دید و اگر یک هفته فقط یک روز. «فقط زنگ زدم بگم به یادتم، می دونم قرار بود امروز با هم باشیم ولی کاری برایم پیش اومده. » همیشه در حال عذرخواهی و تأسف خوردنند زیرا واقعاً می خواهند با شما باشند ولی وقت ندارند.


3 _ وقتی با شما هستند دائم بی تابی می کنند و نگران تعهدهای شغلی اند.

برای این که بگویند نمی توانند در مرودی خاص شما را همراهی کنند بهانه های زیادی می آورند و اگر هم بخواهید از آن ها قول بگیرید که به شما ملحق شوند هزاران راه بَلَدند که سریع به مکالمه خاتمه دهند یا اجازه ندهند مورد، احساسی شود و یا به شما قولی بدهند.

از قرار معلوم همیشه نگران زندگی خودشان اند و آنقدر وقتشان پُر است که زمانی برای شما باقی نمی ماند. هیچ وقت نمی توانید به مرحله ی بعدی رابطه ی خود با این افراد فکر کنید زیرا همیشه به طرح و برنامه ای جدید فکر می کنند.


4 _ دوست دارند که شریک کار و فعالیت باشند نه شریک احساسات.

فقط مردها جزو دسته ی شخصیتی دیوانگان کار نیستند بلکه زن ها نیز می توانند جزو این دسته باشند. همانند مردها، زن ها نیز تصور می کنند که خواهان رابطه ای صمیمی اند ولی پس از برقراری رابطه به این نتیجه می رسند که زیاد راغب به درگیری های عاطفی نیستند.


5 _ این افراد خواهان روابط صمیمی و درگیری های احساسی نیستند.

امکان دارد که سر میز شام دو ساعت صحبت کنند ولی فکر می کنید در چه مورد؟
درباره ی نان با طعم سیر!
تمام احساس شما را کنترل می کنند و خیلی گنگ و سریع و البته بسیار جذاب درباره ی مسافرت بعدی صحبت می کنند. درباره ی خانواده خودشان و یا خانواده شما صحبت می کنند، خلاصه به طریقی، موضوع اصلی را نادیده می گیرند و به شما اجازه ی بحث نمی دهند. آن ها نیز مانند منکران احساسات تمایلی به درگیری های احساسی ندارند و خوششان نمی آید که گسی موضوع مورد بحث را احساسی کند.

البته دیوانگان کار، احساس شما را مستقیم سرکوب نمی کنند بلکه سعی می کنند تا از کنار آن بگذرند. هیچ وقت مستقیم نمی گویند که تمایلی به فلان کار ندارند بلکه می گویند که کار داریم و باید به موضع دیگری رسیدگی کنیم و اگر هم شهامت بیان این جمله را نداشته باشند در عمل نشان می دهند که سرشان به کار دیگری گرم است که باید آن را به نتیجه برسانند. در حقیقت می خواهند به شما کَلَک بزنند.

بسیار خوش صحبتند و همیشه درباره ی داشتن رابطه ای صمیمی حرف می زنند ولی حقیقت خلاف این موضوع را ثابت می کند.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



چرا دیوانگان کار را دوست داریم؟


این افراد را دوست داریم چون سرشار از انرژی اند و باعث ایجاد تحرک در زندگی می شوند و به ما می آموزند که زندگی زیباست و ارزش ادامه دادن دارد و فرصت های مختلفی را در اختیار دیگران می گذارند. برنامه ی دقیق زندگی این افراد می تواند بسیار الهام بخش باشد و به نظر می رسد که قادر به انجام کارهای ناممکن اند. بر زندگی دیگران تأثیر می گذارند و کسالت را از آن ها دور می کنند و کارهای شان زندگی را زیباتر می کند.
گاهی اوقات نیز زندگی دیگران را سازمان دهی می کنند زیرا در انجام خودشان بسیار دقیق اند و خیلی خوب می دانند چه کاری برای دیگران بهتر است و پیشنهادهایشان باعث رونق در کار می شود.
همیشه در انجام کارها کمک می کنند و این امر بسیار لذت بخش است البته نباید از یاد برد که آنان دیوانه ی کارند و در انجام کارها بسیار ماهرند.

آن ها بسیار هدف گرا هستند و به همین دلیل دنیایشان، پرجنب و جوش زنده به نظر می رسد و دیگران را جذب خود می کنند.
ما آن ها را دوست داریم چون با اراده، قاطع و مصمم اند؛ در ضمن انسان هایی جذاب، قدرتمند و نان آورند.
 
بالا