کبوده در شاهنامه چوپان افراسیاب بود. چون ایرانیان به سرداری طوس از کاسهرود گذشتند و خبر رسیدن لشکریان ایران انتشار یافت. تژاو کبوده را شبهنگام به جاسوسی به لشکرگاه ایران فرستاد. اما اسب کبوده خروش برآورد و بهرام که طلایهدار و پاسدار لشکر ایران بود به جانب او اسب راند و در تاریکی تیری بر کمربند او زد و او را از اسب فرو افکند و پرسید که چه کس او را به جاسوسی فرستادهاست. کبوده زنهار خواست و گفت که تژاو او را فرستادهاست و اگر در امان باشد او را به محل تژاو رهنمون خواهد شد. اما بهرام سر او را به خنجر از تن جدا کرد و به لشکرگاه ایران افکند.[SUP][۱][/SUP]