• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کودکمان را با نظم آشتی دهیم

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
istock_000013254414xsmall.jpg

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]یکی از مشکلات رایج در بین برخی از کودکان به ویژه در مقطع دبستان، بی­توجهی آنها نسبت به امور درسی­شان می­باشد. به طوری که این امر، از یک سو شکایت والدین و از سوی دیگر شکایت معلمان آنها را برانگیخته است. این گروه از کودکان که گاها القابی همچون کم توجه و سربه هوا به آنها نسبت داده می­شود،کودکانی هستند که در بیشتر موارد در انجام تکالیف درسی خود و یا امور محول شده به آنها، سهل انگاری نموده و مرتکب اشتباهات بسیاری می­شوند. در بسیاری موارد دیده شده است که حتی در نگهداری وسایل شخصی­شان نیز بی­مسئولیت بوده و به وفور لوازم خود را گم کرده، بعضا آنها را خراب و یا گم کرده­اند. علل بسیار زیادی در بروز این امر دخیل هستند که از مهمترین آنها بی­توجهی و انتظار بیش از حد والدین از کودک بدون در نظر گرفتن توانایی­ها و پتانسیل­های او می­باشد. عوامل دیگری نیز از جمله عدم برنامه­ریزی مناسب برای کودک از سوی والدین و گاها اولیاء مدرسه، روش تدریس یکنواخت و غیرجذاب معلم، مشکلات فکری که کودک با آنها دست به گریبان است، شنیدن صداهای نابهنجار هنگام تدریس معلم، ترس و عدم علاقه کودک به معلم و مدرسه، مشارکت ندادن کودک در کارهای گروهی و... می­باشد. رفع این مشکل، نیاز به همکاری و تعامل دوسویه والدین و معلم کودک دارد. برای این منظور، آنها می­بایست توجه بیشتری به کودک نموده و با او دوستانه و نه از روی خشم و عصبانیت، درباره احساسات و افکارش صحبت نمایند. اگر کودک در منزل تکالیفش را به درستی انجام نمی­دهد و سرسری از کنار آن می­گذرد، می­بایست والدین بدون هیچگونه تذکر و یا تهدیدی او را با تکالیف ناقص به مدرسه فرستاده و تکالیف از سوی معلم مورد قبول واقع نگردد. هنگامی که کودک مجبور به نوشتن صحیح تکالیفش گردد، سعی می­کند تا در همان بار اول، دقت و توجه بیشتری برای انجام تکالیف خود صرف نماید و از این طریق دست از بی­دقتی و کم­توجهی به مسائل مختلف بردارد و دست دوستی به سوی نظم و انظباط دراز نماید.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
با خانمم و دخترم رفتیم مدرسه نوه ام را بیاریم. معلم نوه ام سر رسید و پس از احوالپرسی به دخترم گفت: عسل در کلاس خیلی شلوغی میکند.
یکدفعه نوه ام گفت: خانم اجازه ؟ دست خودم نیست. من رومو برگردوندم و خندیدم. دخترم به عسل نگاه کرد و گفت : نمیشه تو کلاس شلوغی نکنی تا معلمت از تو شکایت نکند؟
نوه ام جواب داد : من یکبار ساکت نشستم ولی خانم معلم متوجه نشد که من بچه آرامی هستم برای اینست که شلوغی میکنم.
من دیگه نتونستم جلو خنده ام را بگیرم.خانم معلم با تعجب من را نگاه کرد و خداحافظی کرد و رفت.
حتما گفته اگر این پدر بزرگش باشد معلومه که نوه اش هم این باشد.
:خنده2:
 
بالا