گُشتاسب یا گُشتاسپ یا کیگشتاسپ یا ویشتاسپ یا کیویشتاسپ (به معنی دارنده اسب آماده) نام فرمانروای بلخ در زمان زرتشت، پیامبر ایرانی، است. زرتشت به گشتاسب پناه برد و او دین وی را پذیرفت و از وی پشتیبانی کرد.[SUP][۱][/SUP] در گاهان، زرتشت چهار بار از این فرمانروا نام میبرد که سه باز آن به گونه کیگشتاسب است. کی به معنی رئیس عشیره و فرمانروا بوده و عنوان فرمانروایان دودمان کیانیان است که گشتاسب نیز یکی از آنان بوده است.[SUP][۲][/SUP] همچنین گفتهاند که عنوان کی و کَوی در ایران شرقی معنی شاه داشتهاست.[SUP][۳][/SUP]
[h=2]گشتاسب بنابر روایات دینی از میان پادشاهان قدیم گشتاسب کسی است که نام او بیشتر از همه در ادبیات پارسی میانه ذکر شدهاست. وی پسر و جانشین لهراسپ بود. در دینکرد آمدهاست که زرتشت در سی سالگی نخستین الهام را از اهورامزدا دریافت. ده سال بعد هفتمین وحی بر او صورت گرفت و گشتاسب در همین هنگام دین زرتشت را از او پذیرفت. بزرگترین لشکرکشی این پادشاه جنگهایی بود که با ارجاسپ پادشاه خیونان کرد. سپاه ارجاسپ از چینیان و دیگر اقوام خارجی ترکیب شدهبود. جنگ های سخت با این پادشاه سرانجام به پیروزی گشتاسب و دین زرتشت پایان یافت. بنابر روایت بندهش نبرد قطعی میان ویشتاسب و ارجاسپ در کوه کومس واقع در مرزسمنان وگرگان رخ داد. بعد از پیروزی گشتاسب پادشاهان بزرگ را به دین نو خواند و برای هر یک نسخهای از کتاب اوستا همراه یکی از مغان فرستاد تا آنانرا به دین زرتشت رهبری کنند. [SUP][۴][/SUP]
[h=2]گشتاسب بنابر روایات ملی دربارهٔ ویشتاسپ (بشتاسب، بشتاسف، گشتاسپ) طبری، مسعودی، دینوری، حمزه اصفهانی، ابوریحان بیرونی، مطهر بن طاهر مقدسی، ثعالبی، دقیقی، فردوسی و ابن بلخی روایاتی نقل کردهاند. چون سی سال از سلطنت گشتاسپ گذشت زرتشت از آذربایجان به دربار او رفت و دین جدید را در آنجا اظهار کرد و کتاب موسوم به اوستا که با خط زرین بر روی دوازده هزار پوست گاو نر نوشته شدهبود، بر پادشاه عرضه کرد.
گشتاسپشاه دین زرتشت را پذیرفت و آتشکدهها بنا کرد. بعد داستان واقعهٔ جنگ ارجاسپ پادشاه توران پیش میآید. ارجاسپ بر کشور گشتاسپ حملهور شد. گشتاسپ برای دفاع، مردانی چون جاماسپ (داماد زرتشت)، زریر برادر خویش و دو پسرش بستور و اسفندیار (سپندیاذ) را داشت. تورانیان بر اثر پهلوانیهای اسفندیار شکست داده شدند ولی گشتاسپ بر اثر افتخاراتی که نصیب فرزندش اسفندیار شده بود بر او رشک برد و او را به جنگ رستم گسیل کرد. در این جنگ اسفندیار به دست رستم کشته شد. [SUP][۵][/SUP]
در شاهنامه فردوسی چهره گشتاسب بکلی با آنچه در اوستا میبینیم ناسازگار است. در حماسه فردوسی گشتاسب شاهی خودکامه و ستمگر است که نمیتواند از ایران در برابر تاخت و تاز تورانیان پدافند کند و به سیستان میگریزد. اینگونه که پیداست دو روایت درباره گشتاسبشاه در دست بودهاست. یکی روایت موبدان زرتشتی و دیگری روایتی از زندگی و کارکرد گشتاسب در میان مردم ایران. همین روایت دوم است که در شاهنامه بازتاب یافتهاست.[SUP][۶][/SUP] در منابع قدیمی، آبادسازی منطقه تالش گشتاسبی را به گشتاسبشاه نسبت دادهاند.[SUP][۷][/SUP]
[h=2]نظریه یکی پنداشتن گشتاسپ کیانی با گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی
یکسان بودن نام ویشتاسپ یا گشتاسپ پادشاه پشتیبان زرتشت که وجود تاریخی او به وسیلهٔ گاهان تأیید میشود و ویشتاسپ پدر داریوش بزرگ باعث شدهاست که برخی از دانشمندان آن دو را یکی پندارند. این مطلب را هرتل و سپس هرتسفلد در کتاب باستانشناسی ایران در سال ۱۹۲۹ مطرح کردهاست. آرتور کریستن سن این نظریه را رد کردهاست. [SUP][۸][/SUP]
[h=2]گشتاسب بنابر روایات دینی از میان پادشاهان قدیم گشتاسب کسی است که نام او بیشتر از همه در ادبیات پارسی میانه ذکر شدهاست. وی پسر و جانشین لهراسپ بود. در دینکرد آمدهاست که زرتشت در سی سالگی نخستین الهام را از اهورامزدا دریافت. ده سال بعد هفتمین وحی بر او صورت گرفت و گشتاسب در همین هنگام دین زرتشت را از او پذیرفت. بزرگترین لشکرکشی این پادشاه جنگهایی بود که با ارجاسپ پادشاه خیونان کرد. سپاه ارجاسپ از چینیان و دیگر اقوام خارجی ترکیب شدهبود. جنگ های سخت با این پادشاه سرانجام به پیروزی گشتاسب و دین زرتشت پایان یافت. بنابر روایت بندهش نبرد قطعی میان ویشتاسب و ارجاسپ در کوه کومس واقع در مرزسمنان وگرگان رخ داد. بعد از پیروزی گشتاسب پادشاهان بزرگ را به دین نو خواند و برای هر یک نسخهای از کتاب اوستا همراه یکی از مغان فرستاد تا آنانرا به دین زرتشت رهبری کنند. [SUP][۴][/SUP]
[h=2]گشتاسب بنابر روایات ملی دربارهٔ ویشتاسپ (بشتاسب، بشتاسف، گشتاسپ) طبری، مسعودی، دینوری، حمزه اصفهانی، ابوریحان بیرونی، مطهر بن طاهر مقدسی، ثعالبی، دقیقی، فردوسی و ابن بلخی روایاتی نقل کردهاند. چون سی سال از سلطنت گشتاسپ گذشت زرتشت از آذربایجان به دربار او رفت و دین جدید را در آنجا اظهار کرد و کتاب موسوم به اوستا که با خط زرین بر روی دوازده هزار پوست گاو نر نوشته شدهبود، بر پادشاه عرضه کرد.
گشتاسپشاه دین زرتشت را پذیرفت و آتشکدهها بنا کرد. بعد داستان واقعهٔ جنگ ارجاسپ پادشاه توران پیش میآید. ارجاسپ بر کشور گشتاسپ حملهور شد. گشتاسپ برای دفاع، مردانی چون جاماسپ (داماد زرتشت)، زریر برادر خویش و دو پسرش بستور و اسفندیار (سپندیاذ) را داشت. تورانیان بر اثر پهلوانیهای اسفندیار شکست داده شدند ولی گشتاسپ بر اثر افتخاراتی که نصیب فرزندش اسفندیار شده بود بر او رشک برد و او را به جنگ رستم گسیل کرد. در این جنگ اسفندیار به دست رستم کشته شد. [SUP][۵][/SUP]
در شاهنامه فردوسی چهره گشتاسب بکلی با آنچه در اوستا میبینیم ناسازگار است. در حماسه فردوسی گشتاسب شاهی خودکامه و ستمگر است که نمیتواند از ایران در برابر تاخت و تاز تورانیان پدافند کند و به سیستان میگریزد. اینگونه که پیداست دو روایت درباره گشتاسبشاه در دست بودهاست. یکی روایت موبدان زرتشتی و دیگری روایتی از زندگی و کارکرد گشتاسب در میان مردم ایران. همین روایت دوم است که در شاهنامه بازتاب یافتهاست.[SUP][۶][/SUP] در منابع قدیمی، آبادسازی منطقه تالش گشتاسبی را به گشتاسبشاه نسبت دادهاند.[SUP][۷][/SUP]
[h=2]نظریه یکی پنداشتن گشتاسپ کیانی با گشتاسپ پدر داریوش هخامنشی
یکسان بودن نام ویشتاسپ یا گشتاسپ پادشاه پشتیبان زرتشت که وجود تاریخی او به وسیلهٔ گاهان تأیید میشود و ویشتاسپ پدر داریوش بزرگ باعث شدهاست که برخی از دانشمندان آن دو را یکی پندارند. این مطلب را هرتل و سپس هرتسفلد در کتاب باستانشناسی ایران در سال ۱۹۲۹ مطرح کردهاست. آرتور کریستن سن این نظریه را رد کردهاست. [SUP][۸][/SUP]