گفتگوی آزاد

[Darya]

نکنه رمزمدیران بامدیرکله:تعجب2:

نه بابا چه رمزی چرا حرف در میارین:تعجب2::خنده2:

:غش:

دریا خیلی باحالی :10:

منم بلدم :نیش2::بدجنس:

چیو قربونت برم:خنده2:

 

[سایه]

نکنه رمزمدیران بامدیرکله:تعجب2:

نه آجی
این یه جور صدا زدنه
مثلا:
ریحااااااااااااااااااااااااااااااااانه
دریااااااااااااااااااااااااا
:خنده2:

 

[دختر مهتاب]

نه بابا چه رمزی چرا حرف در میارین

خب مثل فیلما که رمزی بدون اینکه بقیه بفهمن کارهای مهم انجام میدن مگه چیه:تعجب2:
گفتم شاید شماهم دارین کارهای مهم انجمنو انجام میدید:خنده2:

 

[دختر مهتاب]

خب پس مثل این
سااااااااااااااااااایه
دریااااااااااااااااا:خنده2:

 

[Darya]

خب مثل فیلما که رمزی بدون اینکه بقیه بفهمن کارهای مهم انجام میدن مگه چیه:تعجب2:
گفتم شاید شماهم دارین کارهای مهم انجمنو انجام میدید:خنده2:

آره بابا کلا انجمنو من دارم می چرخونم:خنده2::خنده2::خنده2:

 

[دختر مهتاب]

بچه ها الان اصفهان واقعا زیباست
ازلحاظ آب وهوا هم حرف نداره عالی عالیه
بلندشین بیاین اصفهان اززیبایهای شهر ما لذت ببرین:گل:

 

[maksemos]

شر خودتی:قهر:
-----------

معصومه بانو دوست دارم:بغل:
اینم سیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــبــــــ....:نیش:
:چشمک:

شر نیست که :تعجب:

ش ر هستش


حالا این چیه بماند :بدجنس:

برا تو هم مینویسم

ک م :سوت:

 

[maksemos]

هه
چه جالب
یادش بخیر !
با علی :گل: رفته بودیم مناطق زلزله زده
اون موقع هم مسابقه نقاشی سری اولش بود
ما هم تو همون مناطق یه عکس هنری گرفتیم :34: خیلی خوشگل بود هاا ولی خب رای دهنده هامون خیلی مبتدی بودن :خنده2:
این شعر رو به آقای فیلسوف دادم که پائین عکسمون بنویسن ولی ننوشتن که ننوشتن ! :86::ناراحت: :25:

 

[Miss zahra]

هه
چه جالب
یادش بخیر !
با علی :گل: رفته بودیم مناطق زلزله زده
اون موقع هم مسابقه نقاشی سری اولش بود
ما هم تو همون مناطق یه عکس هنری گرفتیم :34: خیلی خوشگل بود هاا ولی خب رای دهنده هامون خیلی مبتدی بودن :خنده2:
این شعر رو به آقای فیلسوف دادم که پائین عکسمون بنویسن ولی ننوشتن که ننوشتن ! :86::ناراحت: :25:

اینجا جای داستان نویسیه؟؟:25::25::25:
خب ما چیکار کنیم؟؟:نیش:
:چشمک:

 

[parastu]

یادش بخیر !
با علی رفته بودیم مناطق زلزله زده
اون موقع هم مسابقه نقاشی سری اولش بود
ما هم تو همون مناطق یه عکس هنری گرفتیم خیلی خوشگل بود هاا ولی خب رای ه دهندهامون خیلی مبتدی بودن
این شعر رو به آقای فیلسوف دادم که پائین عکسمون بنویسن ولی ننوشتن که ننوشتن !

سلام آقا یوسف:11:
بالاخره مسابقه نقاشی بود یا عکاسی؟:نیش2:
........................

این روزا همه از من میگن ! شما چی ...؟برو حالشوو ببــــــــــر :نیش2:

 

[maksemos]

سلام آقا یوسف:11:
بالاخره مسابقه نقاشی بود یا عکاسی؟:نیش2:
........................

این روزا همه از من میگن ! شما چی ...؟برو حالشوو ببــــــــــر :نیش2:

همون که شما میگی :86:

اره همه از من میگن حتی برو بچه های مسئول شهر ! :10:

 

[دختر مهتاب]

چرا اینطوری شد:تعجب2:

 

[maksemos]

اینجا جای داستان نویسیه؟؟:25::25::25:
خب ما چیکار کنیم؟؟:نیش:
:چشمک:

:فکر: شماااا
خب بگم چیکار کنین دیگه ! :نیش:

برو این سولماز رو بزن لهش کن :بدجنس:

میتانیییی :15:

 

[دختر مهتاب]

شماااا
خب بگم چیکار کنین دیگه !

برو این سولماز رو بزن لهش کن

میتانیییی

سلام براستاد :احترام:

 

[maksemos]

سلام براستاد :احترام:

سلام :7: بر ش م

 

[Miss zahra]

:فکر: شماااا
خب بگم چیکار کنین دیگه ! :نیش:

برو این سولماز رو بزن لهش کن :بدجنس:

میتانیییی :15:

چی شد چی شد؟؟:91::91::91:
با سولماز بودی؟:تنبیه::تنبیه:
:نیش:
آقا یوسف میخوای همش اسپم بدیم و بیان .....:ترس::ترس:

 

[maksemos]

چی شد چی شد؟؟:91::91::91:
با سولماز بودی؟:تنبیه::تنبیه:
:نیش:
آقا یوسف میخوای همش اسپم بدیم و بیان .....:ترس::ترس:

اره بابا با سولماز بودم ، همین سولی خودمون رو میگم :18:

نچ نچ نچ
خبر داری زهرا خانم امروز فقط داری منو میبری به ایام گذشته ...
هیییی :خنده2:
اینووو ببین !

گذاشتی تو امضات

NaSeR 4 - 20-11-2011 07:41 PMگزارش

زندگی بافتن یک قالی ست

نه همان نقش و نگاری که خودت م....

جوزف قالیباف، قالیتو بافتی؟

نگران نباش خودم میخرمش

س س س ​

اینو 1000 سال پیش گذاشته بودم تو امضام بعد پسر خالم برام این طوری جواب داد :گل:
هی روحت شاد پسر خاله :بغل::گریه:

از وقتی مرده خیلی جاش خالیه :ناراحت::گریه:

 

[Miss zahra]

اره بابا با سولماز بودم ، همین سولی خودمون رو میگم :18:

نچ نچ نچ
خبر داری زهرا خانم امروز فقط داری منو میبری به ایام گذشته ...
هیییی :خنده2:
اینووو ببین !

گذاشتی تو امضات




اینو 1000 سال پیش گذاشته بودم تو امضام بعد پسر خالم برام این طوری جواب داد :گل:
هی روحت شاد پسر خاله :بغل::گریه:

از وقتی مرده خیلی جاش خالیه :ناراحت::گریه:

نخیر کسی حق نداره آبجی منو اذیت کنه:اخطار:

:غش2::غش2::غش2:
1000 سال پیش؟؟:غش2:
پس باید بهتون بگم پدربزرگ:غش2:

حالا که اینجوری شد همین امروز امضامو عوض میکنم:قهر:

 

[maksemos]

آفرین !
پس خوب تونستم منظورم رو برسونم بهتون :بدجنس::10:

هی خدا رحمت کنه پسر خالم رو :ناراحت:
به یادش افتادم الان :کسل:

 

[Miss zahra]

آفرین !
پس خوب تونستم منظورم رو برسونم بهتون :بدجنس::10:

هی خدا رحمت کنه پسر خالم رو :ناراحت:
به یادش افتادم الان :کسل:

:ناراحت: خجالت هم خوب چیزیه والا:گریه: به امضای آدم گیر میدن زبون درازی هم میکنن:گریه:
شیطونه میگه برم به داداش امید و منصورم بگما:نیش:

ببخشید چه اتفاقی افتاده سر پسر خالتون؟؟:ناراحت:
فک کنم از دست شما....:سوت: