با سلام :
نزدیک به شاید یک سال و نیم یا دوسالی میشود که در خدمت دوستان بزرگوار هستم.
در این مدت شاهد لطف و بزرگواری شما گرامیان بوده ام و چه بسیار آموخته ها از آنچه نمیدانستم .دانسته ام.
لحظه های شاد و زیبایی را در کنارتان گذرانده ام .
حال زمان آن رسیده که کم کم از محضر شما بزرگواران و سروران گرامی رخصت بخواهم و یکا یک عزیزان را به خدای بزرگ و مهربان بسپارم.
نمیدانم در این مدت توانسته ام آنچه را که بعنوان وظیفه بر دوشم بود را به نحو مطلوب ادا کنم یا نه.
اما امیدوارم یادگاریهایی را که در اینجا گذاشته ام توانسته باشد هر چند اندک قطره ای را بر اقیانوس اندیشه تان افزوده باشد.
بهرحال هرچه بود (برگ سبزی بود تحفه درویش) امید آن دارم تا کنون که روزهای شیرینی را در کنار هم داشته اید از این به بعد نیز بیشتر از قبل داشته باشید.
برای تک تک عزیزان و گرامیان روزهای خوش و بخت بلند آرزو میکنم و امیدوارم همیشه سربلند و سرافراز مانید.
خوبی که نه. اما امیدوارم هر بدی که در این مدت از بنده حقیر دیده اید به بزرگواری خود ببخشید و تا آنجا که میسر است نام مرا در گوشه ای از خاطر شیرینتان به یادگار داشته باشید.
همه شما دوستان و عزیزان را به خدای بزرگ و بی همتا میسپارم.
مرا نیز از دعای خیرتان محروم نفرمایید.
اگر در آینده نیز فرصتی پیش آمد حتمن برای عرض ادب و دست بوسی بحضورتان خواهم رسید اگر عمری باقی باشد.
بگـــذار تا به طعنه بگوینـــــــد مردمـــــــان در گوش هم حکایت عشق مدام مــا
هرگز نمـــــیرد آنکه دلش زنـده شد به عشق ثبت است بر جــــریده عالم دوام مــا