مگر از زندگي چه مي خواهيد که در خدایی خدا یافت نمی شود؟!
هر سال اولین سحری دلتنگ این متن میشم!
تقدیمش میکنم به همه شما عزیزان و همراهان
ملا صدرا مي گويد:
خداوند بي نهايت است و لامكان و بي زمان
اما:
به قدر فهم تو كوچك مي شود
و به قدر نياز تو فرود مي آيد
و به قدر آرزوي تو گسترده مي شود
و به قدر ايمان تو كارگشا مي شود
به قدر نخ پیر زنان دوزنده باریک میشود
به قدر دل امیدواران گرم میشود
يتيمان را پدر مي شود و مادر
محتاجان برادري را برادر مي شود
عقيمان را طفل مي شود
نا اميدان را اميد مي شود
گمگشتگان را راه مي شود
در تاريكي ماندگان را نور مي شود
رزمندگان را شمشير مي شود
پيران را عصا مي شود
محتاجان به عشق را عشق مي شود
خداوند همه چيز مي شود همه كس را
به شرط اعتقاد
به شرط پاكي دل
به شرط طهارت روح
به شرط پرهيز از معامله با ابليس
بشوييد قلب هايتان را از هر احساس ناروا
و مغزهايتان را از هر انديشه خلاف
و زبان هايتان را از هر گفتار ناپاك
و دست هايتان را از هر آلودگي در بازار
و بپرهيزيد از ناجوانمردي ها، ناراستي ها و نامردمي ها
چنين كنيد تا ببينيد که:
خداوند، چگونه برسفره شما با كاسه اي خوراك و تكه اي نان مي نشيند
در دكان شما كفه هاي ترازويتان را ميزان مي كند
و در "كوچه هاي خلوت شب با شما آواز مي خواند" ...
مگر از زندگی چه می خواهید که در خدایی خدا یافت نمی شود که به شیطان پناه می برید؟
مگر از زندگی چه می خواهید که در عشق یافت نمی شود که به نفرت پناه می برید؟
مگر از زندگی چه می خواهید که در سلامت یافت نمی شود که به خلاف پناه می برید؟
و مگر حکمت زیستن را از یاد برده اید که انسانیت را پاس نمی دارید ؟!
قلبهایتان را از حقارت تهی کنید وبا عظمت عشق پر کنید
زیرا عشق چون عقاب است بالا می پرد و دور ...بی اعتنا به حقیران در روح ،
کینه چون لاشخور و کرکس است کوتاه می پرد، سنگین ، جز مردار به هیچ چیز نمی اندیشد
" آیا خدا برای بنده خویش کافی نیست؟! "