یزدگرد شاپور نام سی و چهارمین پادشاه نامبر شده در شاهنامه و سیزدهمین شاه ساسانی است. وی پور(پسر) شاپور بود و به همین دلیل یزدگرد شاپور خوانده میشد. وی همچنین پدر بهرام گور محسوب میشد.
بر مبنای روایت شاهنامه، یزدگردشاپور موبدان و بزرگان ستمگر را از درگاه خویش راند. بزرگان برای آن که فرزند او، بهرام، که در این زمان نوزادی بیش نبود، خوی پدر را نپذیرد(یعنی اخلاقی شبیه یزدگردشاپور پیدا نکند)، او را به منذر سپردند.
در روایت شاهنامه همچنین پیش بینان مرگ شاهنشاه (یزدگردشاپور) را، در چشمه سو دانستند. چندی پس از این پیش بینی، یزدگرد به خونریزی بینی (خوندماغ) دچار گردید و پزشکان درمان این بیماری را آب چشمهٔ سو دانستند. یزدگرد به ناچار به چشمهٔ مذکور رفت، امّا پیکر بی جانش به پایتخت بازگشت.
موبدان مرگ یزدگرد را بر اثر لگد اسبی افسون شده در میانهٔ چشمه بازگو نمودند.
بر اساس نوشتهٔ شاهنامه، یزدگرد مدت بیست و یک سال به عدل و دادگری فرمانروای ایران بود.
فردوسی در ابیات متعددی از یزدگرد نام بردهاست، که بیت زیر نمونهای از آنهاست:
از شواهد و قرائن بسیار چنین بر میاید، که این شخصیت شاهنامه را، میتوان در واقعیت تاریخ ایران بر یزدگرد یکم معروف به یزدگرد بزه گر منطبق دانست.
بر مبنای روایت شاهنامه، یزدگردشاپور موبدان و بزرگان ستمگر را از درگاه خویش راند. بزرگان برای آن که فرزند او، بهرام، که در این زمان نوزادی بیش نبود، خوی پدر را نپذیرد(یعنی اخلاقی شبیه یزدگردشاپور پیدا نکند)، او را به منذر سپردند.
در روایت شاهنامه همچنین پیش بینان مرگ شاهنشاه (یزدگردشاپور) را، در چشمه سو دانستند. چندی پس از این پیش بینی، یزدگرد به خونریزی بینی (خوندماغ) دچار گردید و پزشکان درمان این بیماری را آب چشمهٔ سو دانستند. یزدگرد به ناچار به چشمهٔ مذکور رفت، امّا پیکر بی جانش به پایتخت بازگشت.
موبدان مرگ یزدگرد را بر اثر لگد اسبی افسون شده در میانهٔ چشمه بازگو نمودند.
بر اساس نوشتهٔ شاهنامه، یزدگرد مدت بیست و یک سال به عدل و دادگری فرمانروای ایران بود.
فردوسی در ابیات متعددی از یزدگرد نام بردهاست، که بیت زیر نمونهای از آنهاست:
چو شد بر جهان پادشه یزدگرد | سپه را ز دشت اندر آورد گِرد [SUP][۱][/SUP] |