• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

☻ 1 2 3 حالا همه لبخــــند ☺

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
لبخنـــد زیباترین هدیه خداوند اسـت…
پس بخند و شاد باش:104:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
مهربان باش و به هر کس میرسی لبخند بزن
تو نمیدانی به آدمها چه میگذرد،
شاید لبخندت برایشان مانند گنجی ارزشمند باشد و آنها بسیار به آن لبخند محتاج باشند…:104:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
تو را ای چشم یادت هست میگفتم
ببین آیات پاک مهربانی را

شقایق را تماشا کن

نظر بر آسمان افکن

فراموشت نگردد کهکشان راه شیری، خوشه پروین و پرواز کبوترها

نگفتم من نگاهت مهربان باشد

گره از ابروان بسته ات وا کن، نهال دوستی بنشان

تو را ای گوش، یادت هست میگفتم، صدای آه میآید

نگفتم من سکوت مردمان را هم شنیدن، رسم زیبایست

تو را ای لب، نگفتم من سلامی کن

به لبخندی، گره از ابروان بسته ای وا کن

کلام مهربانی را، تو احیا کن

نگفتم، بوسه ای بر دست های خسته ای بنشان

نگفتم ای رگ گردن، خدایم را سلامی ده

تو را گردن، نگفتم زیر بار حرف ناحق، خم مشو هرگز

تو را ای شانه، من گفتم

که باید تکیه گاهی بر سری با گریه های نیمه شب باشی

تو را ای دست یادت هست میگفتم

شکسته بال قمری را دوایی نه

به آبی، تکه نانی، یاکریمی را پذیرا شو

تو نشکن، بازوان سبز و زیبای درخت و قامت گل را

تو را ای دل، نگفتم مهربانی کن

ببخشا، رحم کن، با مردمان زین پس مدارا کن

نگفتم عاشقی، رسم خوشایندیست، عاشق شو!

تو را گفتم، نگفتم، دلبری آیین خوبان است

نگفتم دل اگر بردی، نگاهش دار

امانتدار پاکی باش

نگفتم دل شکستن، کار خوبی نیست…
هنوز هم فرصت هست، خندان باش و فرصت را غنیمت دان


:narges:

 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
من خدایی دارم،
که در این نزدیکی است
نه در آن بالاها
مهربان، خوب، قشنگ
چهره اش نورانیست
گاه گاهی سخنی میگوید،
با دل کوچک من، ساده تر از سخن ساده من
او مرا میفهمد
او مرا میخواند،
او مرا میخواهد
او همه درد مرا میداند

یاد او ذکر من است،
در غم و در شادی
چون به غم مینگرم،
آن زمان رقص کنان میخندم
که خدا یار من است،
که خدا در همه جا یاد من است
او خدایست که همواره مرا میخواهد


:104:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
بسیاری از مردم کتاب " شاهزاده کوچولو" اثر اگزوپری را می شناسند.
اما شاید همه ندانند که او خلبان هواپیمای جنگی بود و با نازی ها جنگید و در نهایت در یک سانحه هوایی کشته شد...
قبل از شروع جنگ جهانی دوم، اگزوپری در اسپانیا با دیکتاتوری فرانکو می جنگید. او تجربه های حیرت آور خود را در مجموعه ای به نام " لبخند" گردآوردی کرده است.
در یکی از خاطراتش می نویسد که او را اسیر کردند وب زندان انداختند. او از روی رفتارهای خشونت آمیز نگهبان ها حدس زده بود که روز بعد اعدامش خواهند کرد.
می نویسد: " مطمئن بودم که مرا اعدام خواهند کرد، ب همین دلیل ب شدت نگران بودم. جیب هایم را گشتم تا شاید سیگاری پیدا کنم که از زیردست آنها که حسابی لباسهایم را گشته بودند در رفته باشد. یکی پیدا کردم و با دست های لرزان آن را ب لب هایم گذاشتم ولی کبریت نداشتم. ازمیان نرده ها ب زندانبانم نگاه کردم.
او حتی نگاهی هم ب من نینداخت. درست مانند یک مجسمه آنجا ایستاده بود.
فریاد زدم: " هی رفیق! کبریت داری؟" ب من نگاه کرد شانه هایش را بالا انداخت و ب طرفم آمد. نزدیک تر آمد و کبریتش را روشن کرد . بی اختیار نگاهش ب نگاه من دوخته شد. لبخند زدم و ... نمی دانم چرا؟ شاید ازشدت اضطراب، شاید ب خاطر این که خیلی ب او نزدیک بودم و نمی توانستم لبخند نزنم...
در هر حال لبخند زدم و انگار نوری فاصله بین دلهای ما را پر کرد. می دانستم که او ب هیچ وجه چنین چیزی را نمی خواهد...
ولی گرمای لبخند من ازمیله ها گذشت و ب او رسید و روی لب های او هم لبخند شکفت. سیگارم را روشن کرد ولی نرفت و همانجا ایستاد. مستقیم در چشم هایم نگاه کرد و لبخند زد. من حالا با علم ب اینکه او نه یک نگهبان زندان که یک انسان است ب او لبخند زدم، نگاه او حال و هوای دیگری پیدا کرده بود.
پرسید: بچه داری؟ با دست های لرزان کیف پولم را بیرون آوردم و عکس اعضای خانواده ام را ب او نشان دادم و گفتم: آره، ایناهاش.
او هم عکس بچه هایش را ب من نشان داد و درباره نقشه ها و آرزوهایی که برای آنها داشت برایم صحبت کرد.
اشک ب چشم هایم هجوم آورد. گفتم که می ترسم دیگر هرگز خانواده ام رانبینم. نبینم که بچه هایم چطور بزرگ می شوند.
چشم های او هم پر از اشک شدند. ناگهان بی آنکه حرفی بزند، قفل در سلول مرا باز کرد و مرا بیرون برد. بعد هم مرا ب بیرون زندان و جاده پشتی آن که ب شهر منتهی می شد هدایت کرد.
نزدیک شهر که رسیدم تنهایم گذاشت و برگشت ، بی آنکه کلمه ای حرف بزند.

یک لـــبخــــند زندگی مرا نجات داد...
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
زندگی در کف توست
زندگی چرخش ثانیه هاست
زندگی پر زدن شاپرکی ست
زندگی از من و توست
زندگی آینه پندار است
زندگی سخت تر از سنگ که نیست
زندگی وحشی نیست
زندگی اینجاست
زندگی نرم چو برف است که در آن پا بنهی
زندگی در همه جا جوشان است
زندگی خالی نیست، خدا هست، عشق هست و امید
زندگی دردل تو زندانیست
زندگی چون جهش یک نور است
زندگی پیچش نور در نور است
زندگی همهمه ی پر شور است
زندگی خالی نیست، آب هست، نور هست و سنگ
زندگی در کف توست که بدان
لبخند بزنی .که ب دنبالش ندوی
زندگی در کف توست،
زندگی زیباست...

شاد باشید و همیشه خندان ...

:14:

 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
زیباترین عکسها در اتاق تاریک ظاهر میشن , هر وقت در قسمت تاریک زندگیت بودی بدون که خدا داره یک تصویر زیبا از تو میسازه , پس بخنــــــــــد ...
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
گذار جهان هر چه باشد، تو همیشه لبخند بزن تا جهانت خندان نماید." کنفوسیوس"
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
بلند شو....امروز یه روز جدیده..میبینی که... خورشید داره بهت سلام میکنه :11::14:
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
لبخند های من براحتی دیگران را هم خوشحال می کند و آنها هم لبخند می زنند و احساس بهتری پیدا می کنند با لبخند زدنم به دیگران شکوه و جلال من آشکار می شود .
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
Great-Smile_new1.jpg
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
  • SmileWwW.Kamyab.IR_.jpg
  • لبخند حال و هوایتان را تغییر می دهد.
  • دفعه بعدی که احساس بی حوصلگی و ناراحتی کردید، لبخند بزنید. لبخند به بدن حقه می زند.
  • لبخند مسری است.
  • لبخند زدن برایتان شادی می آورد. با لبخند زدن فضای محیط را هم شادتر می کنید و اطرافیان را مانند آهن ربا به سمت خود می کشید.
  • لبخند زدن استرس را از بین می برد.
  • وقتی استرس دارید، لبخند بزنید. با اینکار استرستان کمتر می شود و می توانید برای بهبود اوضاع وارد عمل شوید.
  • لبخند زدن سیستم ایمنی بدن را تقویت می کند.
  • به این دلیل عملکرد ایمنی بدن تقویت می شود که شما احساس آرامش بیشتری دارید. با لبخند زدن از ابتلا به آنفولانزا و سرماخوردگی جلوگیری کنید.
  • لبخند زدن فشارخونتان را پایین می آورد.
  • وقتی لبخند می زنید، فشارخونتان به طرز قابل توجهی پایین می آید. لبخند بزنید و خودتان امتحان کنید.
  • لبخند زدن اندورفین، سروتونین و مسکن های طبیعی بدن را آزاد می کند.
  • تحقیقات نشان داده است که لبخند زدن با تولید این سه ماده در بدن باعث بهبود روحیه می شود. می توان گفت لبخند زدن یک داروی مسکن طبیعی است.
  • لبخند زدن چهره تان را جوانتر نشان می دهد.
  • عضلاتی که برای لبخند زدن استفاده می شوند صورت را بالا می کشند. پس نیازی به کشیدن پوست صورتتان ندارید، سعی کنید همیشه لبخند بزنید.
  • لبخند زدن باعث می شود موفق به نظر برسید.
  • به نظر می رسد که افرادیکه لبخند می زنند اعتماد به نفس بالاتری دارند و در کارشان بیشتر پیشرفت می کنند.
  • لبخند زدن کمک می کند مثبت اندیش باشید.
  • لبخند بزنید. حالا سعی کنید بدون از بین رفتن آن لبخند به یک مسئله منفی فکر کنید. خیلی سخت است. وقتی لبخند می زنیم بدن ما به بقیه بدن پیغام می فرستد که “زندگی خوب پیش می رود”. پس با لبخند زدن از افسردگی، استرس و نگرانی دور بمانید.
 
آخرین ویرایش:

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
1098463_10151619359217857_1511366187_n.jpg

لبخند بزن؛​
برآمدگی گونه هایت​
توان آن را دارد که امید رفته را بازگرداند،

تجربه ثابت کرده است که گاه قوسی کوچک،
میتواند معماری بنایی را نجات دهد​
:گل:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
زندگی تفسیر سه کلمه است : خندیدن .... بخشیدن .... و فراموش کردن .... پس.... بخند .... ببخش .... و فراموش کن

:104:
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]زندگی زیباتر از آنست كه فكر می كنی....


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]زندگی پر نشاط است؛ تو غمگینش می پنداری....


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]زندگی شیرین است؛ تو آن را تلخ می خوری...


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]زندگی لبخند است؛ تو بر آن اخم می كنی...


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]زندگی را دریاب....


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]تفكرت را عوض كن...


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]فقط یك لبخند... فقط یك خنده ....


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]بگذار لبخندت بر لبی لبخند بنشاند....


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]بگذار خنده ات لبی را خندان كند...


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]انقدر سخت نگیر زندگی زیباست...


[FONT=verdana, Vazir, helvetica, sans-serif]زندگی را زندگی باید كرد....
 
بالا