Fishy
معني: عجيب، مشکوک
When the security guard saw a light in the store, it seemed to him that there was something fishy going on. He called the central office and explained to his superior that he thought something strange and suspicious was occurring.
وقتي نگهبان نوري را در مغازه مشاهده کرد، به نظرش رسيد که چيز مشکوکي در حال اتفاق افتادن بود. او با دفتر مرکزي تماس گرفت و به مافوقش گفت که به گمان او چيز عجيب و مشکوکي در حال وقوع بود.
*******************************************
Go to the dogs
معني: مخروبه شدن
-Have you seen their house lately? It's really gone to the dogs.
-It's true that it has become run-down and in serious need of repair, but I'm sure that it can be fixed up to look like new.
-اخيراً خانه آنها را ديدهاي؟ آن واقعاً به مخروبه تبديل شده است.
-اين درست است که مخروبه شده است و به تعميرات اساسي نياز دارد، اما من مطمئنم که ميتواند (طوري) تعمير شود که نو به نظر برسد.
*******************************************
Go to the dogs
معني: مخروبه شدن
-Have you seen their house lately? It's really gone to the dogs.
-It's true that it has become run-down and in serious need of repair, but I'm sure that it can be fixed up to look like new.
-اخيراً خانه آنها را ديدهاي؟ آن واقعاً به مخروبه تبديل شده است.
-اين درست است که مخروبه شده است و به تعميرات اساسي نياز دارد، اما من مطمئنم که ميتواند (طوري) تعمير شود که نو به نظر برسد.