• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.
N
امتیاز کسب شده
0

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • ای دل کوچک من!
    غصه نخور، تو خدایی داری
    که بزرگ است ، بزرگ
    و به قول سهراب: در همین نزدیکیست
    ای دل کوچک من!
    بگذار که غم و غصه ببارد،
    شاید
    شاید
    اینبار خدا میخواد که پس از بارش غم
    و پس از خواندن نامش هر دم
    آسمان دل تو صاف شود
    و نگاهت به همه اهل زمین پاک شود
    شاید اینبار خدا میخواهد که خودش چتر تو باشد
    که بمانی
    نروی
    و دگر باز نگویی: " سهراب،قایقت جا دارد؟"

    :گل:
    سلام
    دوست عزیزم نیکل جان
    با عرض احترام وادب در زمینه ی جهانگردی (پیاده) سوالاتی دارم که امیدوارم
    راهنماییم کنید :
    1: ایا این امکان برای ما ایرانیان وجود دارد که به صورت پیاده جهانگردی کنیم
    2:قوانین کشور اجازه می دهند
    3: ایا نیاز به ویزا ست یا اینکه سازمان خاصی حامی می شود
    4: در کل به کجا می باید روجوع کنم
    با احترامات فراوان
    عبدالحسین نسبی
    دانشجوی مترجمی فرانسه
    بغل::بغل::بغل:

    نگار جونم خوبي؟؟؟:دوست: ميسي بابت عكس و مطلب زيبايي كه فرستادي .:شاد2::گل:
    الهی تو بخشنده ترین و زیباترینی ، گوهر اشک میخری
    دل شکسته میخواهی ، و عمل بی ریا میپذیری .
    ما را از گناه سبکبار کن
    و دیدگانمان را اشکبار و قلبمان را به عشق خودت گرفتار . . .
    سلام نگار گل:دوست:
    خوبی؟ خوش میگذره؟ :kamyar:
    بابت عکسای قشنگت ممنون نگار جان :شاد: دفعه قبلم فرستادی یادم رفت جوابتو بدم :نیش:
    شرمنده :گل:
    سلام :0mid:
    ممنون بابت عکس ها و همچنین تعریفت از پروفایلم :شاد: :شاد:
    من به طعم عشق معتادم
    و به آوازی که از عطر گلوی سیب می‌تابد. ..
    در خیابان، جز صدای باد چیزی نیست
    جز طنین نعره‌های این مباد، آن باد
    جز صدای ترمز ماشین
    جز صدای ضجه گل بر لب چاقو
    جز دویدن‌ در مسیر دود
    جز تمنای غریب این نبود، آن بود. ..
    در خیابان، هیچ چیزی نیست
    آدمی را من نمی‌دانم
    چه حسی از کنار بوسه‌های گرم بر می‌گیرد و در کوچه درگیر زمستان می‌کند هر روز
    آدمی را من نمی‌دانم
    نسترن‌ها را چرا پاییز
    ارغوان‌ها را چرا مغموم
    اطلسی‌ها را چرا مرموز؟


    ادامه در پایین ...
    ادامه ...

    سیر ما از چاله تا چاه است و از اندوه تا افسوس
    کار ما از ناله تا نفرین
    جاده اما تا ابد در دست تعمیر است. ..
    رنگ‌ها از دست خودکار سیاه ما گریزانند
    جوهر امضای ما در بوی شب غرق است
    روز اگر خورشید هم در چارچوب منطق ما جا نگیرد، چاره‌اش قیچی است. ..
    در خیابان همچنان دود و دروغ و درد...
    پرده‌ها را می‌کشم بر واق واق و قیچی و چاقو
    آسمان، با سرفه می‌خوابد
    ‌پلک را می‌بندم و تلویزیون را نیز
    غرق رؤیا می‌شوم در تو
    وبه آوازی که از عطر گلوی سیب...
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
  • بارگذاری…
بالا