• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

آرشیو ابیات برای مشاعره با حرف " ت "

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تا تو را جای شد ای سرو روان در دل من

هیچ کس می‌نپسندم که به جای تو بود


سعدی
 

یاسی

کاربر ويژه
تاتو نگاه میکنی کار من آه کردن است
ای به فدای چشم تو؛این چه نگاه کردن است...
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

تو را در بوستان باید که پیش سرو ننشینی

و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم

سعدی

 
آخرین ویرایش:

شقایق کا

کاربر ويژه
تو ای اهوی من کجا میگریزی
چه کردم که بی اعتنا میگریزی
خدا خواست پیوند عشق تو با من
زمن یا ز کار خدا میگریزی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



تو با خداى خود انداز كار و دل خوش دار
كه رحم اگر نكند مدعى خدا بـكنـد

عتاب يـار پـری‌چـهـره
عــاشقانه بكــش
كه يک كرشمه تلافى صد جفا بكند
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تا به کی باید رفت از دیاری به دیار دیگر
نتوانم نتوانم جستن
هر زمان عشقی و یاری دیگر
کاش ما ان دو پرستو بودیم که همه عمر سفر می کردیم
از بهاری به بهار دیگر.

"فروغ فرخزاد"
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

تا به فراق خو کنم صبر من و قرار کو ؟!

وعده وصل اگر دهد طاقت انتظار کو ...
 
آخرین ویرایش:

baroon

متخصص بخش ادبیات




تا با غم عشق تو مرا كار افتاد

بيچاره دلم در غم بسيار افتاد

بسيار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنين زار كه اين بار افتاد
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




تو ای باران شبهای بهاری!
دریچه را به رویم می گشایی؟
و از آغوش باز این دریچه
سلامم را به گل ها می رسانی؟
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



تو در چشم من همچو موجی
خروشنده و سرکش و ناشکیبا

که هر لحظه ات می کشاند به سویی
نسیم هزار آرزوی فریبا

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تو خامشی، که بخواند؟
تو می‌روی، که بماند؟
که بر نهالکِ بی برگِ ما

ترانه بخواند؟......

شفیعی کدکنی
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



تو هنوز اندر غم و اندر خم یک کوچه ای
من هزاران کوره راه و راه را طی کرده ام

از حقیقت می گریزی و ز من بیگانه ای
من به دنبال حقیقیت چاه را طی کرده ام

آنقدر آسان نبود گر تو حقیقیت داشتی
عاشقی بودم من و دیوانه ام پنداشتی

یوسفم من عاقبت از عشق کنعان سوختم
زندگی دادم بسی تا درس عشق آموختم




 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تو دیگه رفتی از اینجا، اگرچه زود اگرچه دیر
خوشم با عطر یادِ تو، تو این اتاقکِ دلگیر ...
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




تا به شادی می نشینی، غم رسد از گردِ راه


بر لبِ خنـدان هر گـل، اشکِ شبـنم دیـده ام
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود، گر نشود
حرفی نیست؛
اما...
نفسم می گیرد

در هوایی که نفس های تو نیست!

563322_406929072691682_52959564_n.jpg

 

baroon

متخصص بخش ادبیات




تو که تنها نمی مونی
من تنهارو دعا کن

خاطراتمو نگه دار
امّا دستاتو رها کن
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
ترسم اي مرگ نيايي تو و من پير شوم

آنقدر زنده بمانم كه ز جان سير شوم



فرخي يزدي
 

baroon

متخصص بخش ادبیات




تکيه بر عهد تو کرديم و نمی دانستيم


کانچه نزد تو حقير است همان ميثاق است




 

baroon

متخصص بخش ادبیات




ترسیدن ما چونکه هم از بیم بلا بود


اکنون ز چه ترسیم؟ که در عین بلاییم


(مولانا)

 
بالا